مربی بنياد دايرةالمعارف اسلامی با بيان اينكه سيدعلی آقای قاضی برای از بين بردن اغراض و نيتهای نفسانی، روش «احراق» را به شاگردان خود توصيه میكرد، اظهار كرد: ايشان اين طريقه را از قرآن كريم الهام گرفته بود؛ در اين روش، سالك بايد بداند كه فقر ذاتی دارد و همه چيز ملك مطلق خداست، اين تفكر سبب سوختن تمام نيات و صفات او میشود.
سعيد طاوسی مسرور، دانشپژوه رشته تاريخ اسلام و مربی بنياد دايرةالمعارف اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با بيان اينكه سيدعلی قاضی طباطبايی از عرفای نامدار و اساتيد اخلاق نجف در قرن چهاردهم است، اظهار كرد: سيدمرتضی فيروزآبادی مؤلف كتاب «فضائل الخمسه من الصحاح السته» در همسايگی آقای قاضی منزل داشت و در درسهای اخلاق و عرفان وی شركت میكرد و محرم اسرار استاد بود.
طاوسی ادامه داد: قاضی چنان تأثيری بر شاگردان خود داشت كه به عنوان مثال علامه سيدمحمدحسين طباطبايی، شاگرد مبرز وی بعد از وفات استادش، به احترام وی تا آخر عمر عطر نزد با اين كه سی و شش سال پس از استاد، در قيد حيات بود. علامه طباطبايی میگفت: «ما هرچه داريم از مرحوم قاضی داريم».
وی با بيان اينكه سيدعلی آقای قاضی در عين فقر و سادهزيستی، خانوادهای پرجمعيت از يازده پسر و پانزده دختر داشت، خاطرنشان كرد: او در طول حياتش، چهار زن اختيار كرد كه همسر اولش در جوانی از دنيا رفت. قاضی در زمان وفات، بيش از بيست فرزند داشت كه نه تن از پسران او در قيد حيات بودند.
اين محقق و تاريخپژوه با بيان اينكه سيدعلی آقای قاضی در عين فقر و سادهزيستی، با رياضتهای سخت و بعضاً غيرشرعی مخالف بود، تأكيد كرد: وی اعتقاد داشت كه سالك بايد به خودش برسد، چون جسم مركب روح است. ازاينرو معمولاً عطر میزد و لباس سفيد و تميز میپوشيد و مخصوصاً به پوشيدن كفش مناسب اهميت میداد.
مربی بنياد دايرةالمعارف اسلامی افزود: آقابزرگ طهرانی، كه سالها با سيدعلی آقای قاضی دوستی و مراوده داشت، او را با صفاتی چون استقامت، كرامت و شرافت ستوده است. قاضی خود استقامت در طلب خداوند را عامل درك اسم اعظم و لايق اسرار ربوبی شدن میدانست.
طاوسی با تأكيد بر اينكه سيدعلی آقای قاضی «وصول به مقام توحيد» و «سير صحيح الی الله» را بدون پذيرفتن ولايت امامان شيعه(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) محال میدانست، عنوان كرد: علامه طباطبايی، رويه وی در سلوك را همان روش حسينقلی همدانی میداند. در اين رويه، سالك برای دفع خواطر بايد در شبانهروز دستكم نيم ساعت را برای توجه به نفس خود تعيين كند تا رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شود. بهعلاوه، سالك بايد برای رفع حجابها و موانع به امام حسين(ع) متوسل شود.
علامه سيدعلی آقای قاضی، عطار، مولوی و ابنعربی را شيعه میدانست و به «فتوحات مكيه» و «مثنوی» مولوی علاقهمند بود؛ علیاكبر مرندی از استاد خود، قاضی نقل كرده كه وی بر خواندن مثنوی معنوی تأكيد داشت
وی با اشاره به اينكه سيدعلی آقای قاضی در «سير الی الله» به داشتن استاد بسيار اهميت میداد، خاطرنشان كرد: وی اعتقاد داشت كه استاد بايد خبير و بصير، خالی از هوای نفس، رسيده به معرفت الهيه و انسان كامل باشد و همچنين اسفار اربعه را طی كرده باشد. از نظر وی، سالك اگر نصف عمر خود را در جستوجوی استاد بگذراند، ارزش دارد و سالكی كه استاد را دريابد، نصف راه را طی كرده است.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اينكه سيدعلی آقای قاضی برای از بين بردن اغراض و نيتهای نفسانی، روش «احراق» را توصيه میكرد، تصريح كرد: وی اين طريقه را از قرآن كريم الهام گرفته بود. در اين طريقه، سالك بايد بداند كه همه چيز ملك مطلق خداست و او فقر ذاتی دارد و اين تفكر سبب سوختن تمام نيتها و صفتهای او میشود؛ لذا آن را احراق گويند.
مربی بنياد دايرةالمعارف اسلامی ادامه داد: از ديگر شيوههای سلوكی قاضی، التزام به نماز اول وقت، نماز شب، تهجد و نيز اذكار متعددی بود كه هم خود به آنها مداومت داشت و هم شاگردانش و حتی عامه مردم را به آنها سفارش می كرد، بهعنوان مثال 400 بار يا بيشتر گفتن ذكر يونسيه همراه با خواندن قرآن در سجده، صد مرتبه سوره قدر در شب و عصر جمعه، مداومت بر خواندن فراوان سوره توحيد و... را منشأ اثرات شگرف در انسان میدانست.
طاوسی با اشاره به توجه آقای قاضی به زيارت اموات گفت: از محمدتقی آملی ـ از مبرزترين شاگردان قاضی ـ نقل شده كه آقای قاضی به زيارت اهل قبور بسيار توجه داشت و خود بسيار به «وادی السلام» میرفت و ساعتها در آنجا به زيارت مشغول بود. او به تهجد در مسجد كوفه و مسجد سهله علاقهمند بود و حجرهای مخصوص برای عبادت در اين دو مسجد داشت و در ملازمت به رفتن به مسجد سهله خصوصاً با پای پياده توصيه میكرد.
وی با بيان اينكه سيدعلی آقای قاضی رساله «سير و سلوك» بحرالعلوم را بهترين كتاب عرفانی میدانست، اظهار كرد: از شاگرد وی عباس قوچانی و فرزندش محمدحسن قاضی نقل شده كه او به كسی اجازه بهجا آوردن اذكار و اوراد اين رساله را نمیداد.
اين محقق و تاريخپژوه با اشاره به اينكه سيدعلی قاضی، عطار، مولوی و ابنعربی را شيعه میدانست و به «فتوحات مكيه» و «مثنوی» مولوی علاقهمند بود، اضافه كرد: علیاكبر مرندی از استاد خود، قاضی نقل كرده كه وی بر خواندن مثنوی معنوی تأكيد داشت.
مربی بنياد دايرةالمعارف اسلامی خاطرنشان كرد: البته سيدعلی آقای قاضی كتاب «الاغانی» را به سبب ذكر اخبار خوانندگان و نوازندگان و بيان فسادها و لهو ولعبهای آنان، كتابی شوم میدانسته كه نحسی آن در زندگی انسانی كه آن را در خانه خود داشته باشد، اثر دارد.
طاوسی با بيان اينكه سيدعبدالغفار مازندارانی يكی از زهاد معروف نجف از مخالفان سيدعلی آقای قاضی بود، عنوان كرد: علیرغم شدت تشرع آقای قاضی و عدم انتسابش به سلسلههای صوفيه، ميرزا مهدی اصفهانی درباره وی به شدت اظهار مخالفت میكرد. اين مخالفتها سبب بیحرمتی برخی از مردم نسبت به وی بود، چنانكه سجاده از زير پايش كشيدند.
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به علت مخالفت برخی از علما با سيدعلی آقای قاضی تأكيد كرد: بهنظر میرسد كه علاقه آقای قاضی به ابنعربی و مولوی موجب بروز اين مخالفتها شده باشد تا جايیكه او را به تصوف متهم كردهاند. بهعلاوه يكی از صوفيان نجف به نام «بهار عليشاه» نيز به قاضی علاقهمند بود و مكرر نزد وی میآمد.