ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 3 خرداد 1391     |     کد : 37012

معرفت‌شناسی و متدولوژی تكثرگرای قرآنی؛ كليد اسلامی‌سازی علوم انسانی

بسياری از جريان‌های فكری به گونه‌ای انحصارگرايانه تنها راه معرفت را يكی از ابزارهای تجربه، عقل، نص و ... می‌دانند، اما روش قرآنی با انحصارگرايی در معرفت‌شناسی و متدولوژی ناسازگار است و اين امر در اسلامی‌سازی علوم و ايجاد تحول در آن، نكته كليدی است.

 بسياری از جريان‌های فكری به گونه‌ای انحصارگرايانه تنها راه معرفت را يكی از ابزارهای تجربه، عقل، نص و ... می‌دانند، اما روش قرآنی با انحصارگرايی در معرفت‌شناسی و متدولوژی ناسازگار است و اين امر در اسلامی‌سازی علوم و ايجاد تحول در آن، نكته كليدی است.

محمد فنايی ‌اشكوری، عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره)، در گفت و گو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، درباره نقش فلسفه اسلامی در تحول علوم انسانی اظهار كرد: بخشی از تحول در علوم انسانی با تحول در فلسفه‌های علوم انسانی مانند فلسفه اقتصاد، فلسفه جامعه‌شناسی، فلسفه روانشناسی، فلسفه تعليم و تربيت، فلسفه سياست و ... محقق می‌شود و تحول در فلسفه اين علوم، شرط لازم برای تحول در خود اين علوم است و فلسفه اسلامی در معنای گسترده خود، می‌تواند نقش زيادی در زمينه اين تحول ايفا كند.

وی افزود: اگر فلسفه اسلامی را تنها متافيزيك يا معرفت‌شناسی بگيريم، در اين صورت نيز می‌تواند ـ البته با واسطه‌های بسيار ـ تأثيراتی در اين تحول داشته باشد؛ در اين راستا فلسفه اسلامی از حيث تأثيرگذاری بر جهان‌بينی، معرفت‌شناسی و سپس روش‌شناسی بر تحول در علوم انسانی تأثيرگذار است.

اين محقق و پژوهشگر خاطرنشان كرد: همچنين فلسفه اسلامی از مسير انسان‌شناسی كه يكی از شعب مهم فلسفه است، می‌تواند نقش بسياری در تحول علوم انسانی داشته باشد؛ در اين معنا تصوير ما از وجود انسان، ماهيت انسان، ابعاد مختلف انسان (بعد مادی، روحانی، حيات پس از مرگ و ...) بر تحول علوم انسانی بسيار مؤثر است.

عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) ادامه داد: با اين حال نبايد چنين تصور كرد كه فلسفه اسلامی در معنای سنتی خود يعنی مباحث هستی‌شناسی برای تحول در علوم انسانی كافی است. فلسفه اسلامی تنها يكی از عناصر اين تحول است و بخش مهمی از تحول بايد در خود اين علوم صورت گيرد.

قرآن خود به ما توصيه می‌كند كه به سراغ منابع تجربی برويم و عقل خود را به كار اندازيم و از همين روی، روش قرآنی با انحصارگرايی در معرفت‌شناسی و متدولوژی ناسازگار است و اين امر در اسلامی‌سازی علوم و ايجاد تحول در آن نكته كليدی است

فنايی اشكوری تصريح كرد: اگر چه مبانی در تحول علوم انسانی نقش مهمی دارند، اما ما ابهام و اشكال چندانی در آن مبانی نداريم و آنچه كه شديداً بدان نيازمنديم، تحول در خود علوم است و بايد كارهايی در متن خود اين علوم صورت گيرد كه اين اقدامات از فلسفه ساخته نيست.

وی در تشريح اين مطلب گفت: بايد مبانی، اهداف و روش اين علوم پيرايش شود و محتوای آنها با تعاليم دينی غنی‌سازی شود و يافته‌های موجود اين علوم با تفكر دينی هماهنگ شود. ما بايد با استفاده از معارف اسلامی در اين علوم نظريه‌پردازی كنيم و نظريات جديد اقتصادی، جامعه‌شناختی و ... ناظر به معارف اسلامی و تغذيه شده از اين معارف ارائه دهيم.

عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره)، در پاسخ به اين سؤال كه آيا در علوم انسانی اسلامی منابع معرفتی ما محدود خواهد شد يا گسترده؟، اظهار كرد: قطعاً منابع معرفتی ما گسترده خواهد شد؛ منبع عمده علوم انسانی موجود روش تجربی و تجربه است، گر چه روش‌های ديگری چون روش هرمنوتيكی، تاريخی و ... نيز وجود دارد، اما ديدگاه غالب و پارادايم رايج تجربه است.

وی اضافه كرد: البته ما با بينش اسلامی اين روش تجربی را می‌پذيريم و تجربه را يكی از منابع معتبر معرفتی می‌دانيم كه نبايد تحقير شود يا كنار رود. در برخی از عرصه‌ها تنها راه يافتن پاسخ تجربه است، ولی اين منابع نبايد منحصر و محدود به تجربه باشد و تفكر عقلانی، تعليمات دينی و حتی يافته‌های شهودی عرفانی نيز بايد جايگاه خود را داشته باشد.

فنايی اشكوری در باب چگونگی ورود تجربه‌های شهودی عرفانی به حوزه علوم انسانی تصريح كرد: ورود تجربه‌ها و يافته‌های شهودی عرفانی به متن علوم انسانی مستلزم طی كردن پروسه‌ای خاص است تا اين تجارب از حالت عرفانی درآيد و به شكل نظريه قابل آزمون و كاربردی در عينيت خود را نشان دهند؛ بنابراين منابع معرفتی ما در علوم انسانی اسلامی هم از حيث روش و هم از جهت منابع توسعه پيدا می‌كند.

وی ادامه داد: معرفت‌شناسی قرآنی يك معرفت‌شناسی تكثرگراست، در حالی كه بسياری از معرفت‌شناسی‌ها انحصارگرا هستند؛ امپريسيسم تنها راه معرفت را تجربه و رشناليسم تنها راه معرفت را عقل می‌داند، نص‌گرايی تنها راه معرفت را كتاب و سنت معرفی می‌كند و عرفا و صوفيه تنها راه معرفت را عرفان و تصوف می‌دانند؛ قرآن به ما تعليم می‌دهد كه همه اين راه‌ها معتبر هستند و هيچ يك تنها راه ممكن نيستند و ما را از ديگری بی‌نياز نمی‌كنند.

عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) خاطرنشان كرد: اگر كسی تصور كند كه مسلمان است و به سبب دسترسی به قرآن و سنت، از تجربه و عقل بی‌نياز، اين سخن برخلاف قرآن است؛ قرآن خود به ما توصيه می‌كند كه به سراغ منابع تجربی برويم و عقل خود را به كار اندازيم و از همين روی، روش قرآنی با انحصارگرايی در معرفت‌شناسی و متدولوژی ناسازگار است و اين امر در اسلامی‌سازی علوم و ايجاد تحول در آن نكته كليدی است.


نوشته شده در   چهارشنبه 3 خرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode