ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 1 خرداد 1391     |     کد : 36968

سخن گفتن از انسان خليفة‌الله هميشه برای فلسفه دشوار بوده است

رئيس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ايران اظهار كرد: برای فلسفه هميشه سخت بوده كه در مورد انسان صحبت كند، زيرا انسان، كل و خليفة‌الله و مصداق آيه شريفه «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی» است.

 
رئيس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ايران اظهار كرد: برای فلسفه هميشه سخت بوده كه در مورد انسان صحبت كند، زيرا انسان، كل و خليفة‌الله و مصداق آيه شريفه «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی» است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، رضا داوری اردكانی، رئيس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ايران، در شانزدهمين همايش بزرگداشت حكيم صدر المتألهين شيرازی كه هم‌اكنون در مركز همايش‌های بين‌المللی نيايش، در حال برگزاری است، به بيان سخنانی درباره «موضوع انسان در تاريخ فلسفه» پرداخت و اظهار كرد: مسئله انسان آن‌قدر دشوار است كه بهتر است از آن به عنوان معما تعبير شود.

داوری اردكانی ادامه داد: همه ما به آسانی می‌شنويم كه انسان حيوان ناطق است، در حالی كه ارسطو هيچ‌گاه در اين رابطه سخنی نگفته است. انسان بالذات مدنی است و انسان مدنی بالطبع بدين معناست كه ارسطو انسان را در مدينه ديده و تفسير كرده است؛ اين مطلب را شايد بتوان در آثار افلاطون جست‌وجو كرد و تفكر ارسطو با اين مطلب تفاوت دارد.

وی با بيان اين‌كه در آثار افلاطون انسان، مدينه و عالم هر سه يكی هستند، خاطرنشان كرد: اين مطلب يعنی انسان، مدينه و عالم هر سه كتابی هستند كه با سه خط مختلف نوشته شده‌‌اند. البته ارسطو اين سه را سه نسخه از يك كتاب با اندازه‌های مختلف نمی‌داند و از نظر او اين‌گونه نيست كه انسان جای محدود و معينی در جهان داشته باشد.

در فلسفه بيشتر به وجود زمينی انسان توجه شده است؛ پروتوگوراس ماهيت را در مورد انسان مطرح كرده، اما خود به ماهيت معتقد نبوده است. در فلسفه يونان عنوان می‌شود كه انسان مقياس همه چيز است و بايد توجه كرد كه امانيسم امروزی منشأ تفكر خود را از اين مطلب گرفته است

رئيس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی افزود: اگر بگوييم كه انسان حيوان ناطق است، در اين صورت بايد حيوان جنس و ناطق صورت انسان باشد؛ اگر ملاصدرايی بينديشيم و بگوييم كه وحدت اين دو مقوله وحدت انضمامی نيست، بلكه تركيب اتحادی است؛ پذيرش اين مطلب برای ارسطو دشوار می‌شود، اما اگر بگوييم تركيب اين دو مقوله اتحادی است، معنای نطق تفاوت پيدا می‌كند.

داوری اردكانی با اشاره به اين‌كه وقتی می‌گوييم كه انسان حيوان ناطق است، اين مطلب بدان معناست كه حيوانی است مادی، كه عقل به آن اضافه شده است، عنوان كرد: در تركيب اتحادی كسی نمی‌گويد كه عقل چيزی جداگانه است كه به انسان اضافه شده باشد؛ بلكه در اين تركيب عقل را همان انسان می‌دانند.

وی در ادامه تأكيد كرد: برای فلسفه هميشه سخت بوده كه در مورد انسان صحبت كند، زيرا انسان كل است، خليفة‌الله است، همه چيز و همه جا هست و مصداق «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی»(حجر/29) است؛ در قرآن نيز عظمت انسان پيدا و مشخص است؛ قرآن از انسان با عبارتی نظير كنود، مغرور، كادح و جزوع ياد می‌كند.

وی با بيان اين‌كه انسان دايره‌ای از ادنی مراتب تا قاب قوسين را در بر می‌گيرد، خاطرنشان كرد: در فلسفه بيشتر به وجود زمينی انسان توجه شده است؛ پروتوگوراس ماهيت را در مورد انسان مطرح كرده، اما خود به ماهيت معتقد نبوده است. در فلسفه يونان عنوان می‌شود كه انسان مقياس همه چيز است و بايد توجه كرد كه امانيسم امروزی منشأ تفكر خود را از اين مطلب گرفته است؛ يعنی امانيسم در دوره جديد اين جمله پروتوگوراس را كه انسان مقياس و ميزان همه چيز است، مورد استقبال قرار داد.

وی ادامه داد: يونانی‌ها آن‌طور كه بايد به بحث انسان نپرداخته‌اند، اما بنايی گذاشتند كه در عالم اسلام، صورت تفصيلی خاصی پيدا كرد؛ اين بنا در قرون وسطا پوشش خاصی به خود گرفت و در دوره مدرن پوشش جديدی يافت؛ اما هيچگاه از ياد نرفت.


نوشته شده در   دوشنبه 1 خرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode