در كتاب تحفالعقول نامهای از امام هادی(ع) ثبت شده كه به شبهات كلامی و مسئله جبر پاسخ میدهند؛ ايشان در اين نامه بر مرجعيت قرآن تأكيد میفرمايند و به عنوان نمونه، حديث ثقلين را با قرآن مقايسه كرده و آيات مؤيد آن را ذكر میفرمايند و سپس به دو موضوع جبر و تفويض پرداخته و با توجه به آيات قرآن بر نادرستی آنها تأكيد میكنند.
مصطفی صادقی، مدير گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) اظهار كرد: امام هادی(ع) كه لقب ديگرش «نقی» به معنای پاك و پاكيزه است، در كتابها و روايات، بيشتر با عنوان ابوالحسن عسكری شهرت دارد؛ همانند فرزندش امام حسن(ع) كه به ابومحمد عسكری نامبردار است.
وی افزود: میدانيم كه عرب از كنيه بيشتر استفاده میكند و نيز میدانيم كه اين دو امام به خاطر زندگی در سامرا كه آن زمان پايتخت و همچنين مركز نظامی و حضور لشكريان بود، به عسكری شهرت يافتهاند. البته افراد ديگری هم به عسكری شهرت دارند كه مقصود از آن لشكرگاه، سامرا نيست؛ بلكه منطقهای به نام عسكر است.
مدير گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع) ادامه داد: از همين رو میتوان گفت كه لقب عسكری بيشتر مربوط به اين دو بزرگوار است و به غالب افرادی كه عسكری گفته میشود، به جاهای ديگری منسوبند.
وی درباره زندگی امام هادی(ع) و اوضاع سياسی و فرهنگی زمانه ايشان گفت: امام هادی(ع) به سال 212 هجری در مدينه متولد شد و در سال 254 در سامرا به شهادت رسيد. برخی شهادت آن حضرت را در روز سوم ماه رجب دانستهاند.
صادقی افزود: دوران زندگانی آن امام عزيز بيشتر مصادف با خلافت متوكل بود كه جزء افراد سرسخت خاندان بنیعباس نسبت به علويان بود، چون تابع فكر حديثی اشعری بود كه جمودشان زبانزد و دوری آنان از مكتب اهل بيت(ع) مشهور است؛ از همين روست كه در اين دوره، عدهای از شيعيان تبعيد شدند، كربلا تخريب شد و امامان تحت نظر قرار گرفتند.
مدير گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع) در بخش ديگری از سخنان خود به فعاليتهای غلاة در اين دوره اشاره و تصريح كرد: از سوی ديگر فعاليت غاليان و تندروهای شيعه كه ائمه(ع) را از جنبه بشری و اسوه بودن خارج كرده، جنبه خدايی و فرابشری میدادند، زياد بود.
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: اين گروه منحرف، به بهانه دوستی ائمه(ع)، پا را از حدود شرعی فراتر نهاده و دين را با نظر خود تفسير و تأويل میكردند. امام علیالنقی(ع) به صراحت برخی از آنان را لعن فرمود و پيروان واقعیاش را از همراهی و تأثيرپذيری از آنان برحذر داشت.
وی با بيان اين كه از مهمترين ويژگیهای امامان شيعه، جنبههای اخلاقی و رفتار آنان با اقشار مختلف است كه اسوه و الگويی برای پيروان آنان است، افزود: از جمله فضائل اخلاقی مشهور امام هادی(ع) عفو و گذشت ايشان بوده است؛ برای نمونه هنگامی كه «بريحه» يكی از عاملان متوكل بر مدينه به او نامه نوشت و از امام هادی(ع) بدگويی كرد، متوكل به بهانه ديدار، آن حضرت را به پايتخت آن زمان يعنی سامرا، خواست.
صادقی عنوان كرد: بريحه امام(ع) را تهديد كرد كه به خاطر اين كارش از او نزد متوكل شكايت نكند. امام(ع) فرمود: من به خلق خدا حرفی نمیزنم و به خدا شكوه خواهم برد؛ بريحه به پای امام(ع) افتاد و عذرخواهی كرد. با آنكه جرم بزرگی مرتكب شده و باعث تبعيد امام(ع) و دوری ايشان از خانواده و دوستانش شده بود، امام(ع) به راحتی از او درگذشت.
وی با بيان اينكه دوستدار شيعه بايد به گونهای رفتار كند كه به فرموده امام صادق(ع) چون به آنان انتساب دارد، «آبروی اهلبيت(ع)» باشد، اضافه كرد: اگر شيوه زندگی و اخلاق و رفتار ائمه(ع) را به خوبی بشناسيم و همانند آن عمل كنيم، مخالفان شيعه هم بهانهای برای دشمنی با مذهب اهل بيت(ع) نخواهند داشت؛ زيرا هيچ شخصی از هيچ فرقهای با ائمه(ع) مخالفت واقعی ندارد.
مدير گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(ع) تصريح كرد: حتی دشمنان آنان به خاطر دنيای خود با آن بزرگواران دشمنی میكردند و با اينحال نيك میدانستند كه آنان بهترين و كاملترين انسانها هستند.
وی در تشريح اين مطلب گفت: «فضل بن روزبهان خنجی» از عالمان اهل سنت كه از مخالفان سرسخت شيعه است و با تشكيل دولت صفوی از ايران میگريزد، كتابی درباره دوازده امام دارد كه وقتی به شرح حال امام هادی(ع) میرسد، مینويسد: «روايت كردهاند كه آن حضرت(ع) نسبت به محتاجان در غايت عطوفت و مهربانى بود و هر كس را بدان حضرت حاجتى و مقصدى بود، آن حضرت با او به طريق ملاطفه و ترحم زندگانى كردى؛ گويا همچو آب زلالِ تشنگى، جگرهاى تشنه را به زلال مرحمت و افضال ساكن می گردانيد و اين در هر زمان از اخلاق ائمه هدى(ع) بوده است».
وی ادامه داد: در كتاب تحفالعقول كه از هر يك از امامان، كلمات و مواعظی را بيان كرده، نامهای از امام هادی(ع) ثبت شده است كه به شبهات كلامی و مسئله جبر پاسخ میدهد. امام هادی(ع) در اين نامه با تأكيد بر مرجعيت قرآن میفرمايد: اخبار و رواياتی كه به ما رسيده است از دو حال خارج نيست، يا حق است و بايد پيروی شود، يا باطل است و بايد اجتناب شود.
صادقی با اشاره به ادامه سخنان امام هادی(ع) در نامه منسوب به ايشان در تحفالعقول گفت: اما آنچه شك و ترديدی در آن نيست، قرآن است و همه فرقهها بر آن اتفاق نظر دارند. پس اگر قرآن به درستی روايتی گواه بود، هر چند برخی از مسلمانان نپذيرند، بايد به آن اقرار كرد؛ سپس امام(ع) به عنوان نمونه، حديث ثقلين را با قرآن مقايسه می كند و آيات مؤيد آن را ذكر میفرمايد.
وی افزود: امام(ع) در ادامه به دو موضوع جبر و تفويض پرداخته و با توجه به آيات قرآن بر نادرستی آنها تأكيد میكند. اين مطلب در سيره همه ائمه معصومين(ع) وجود دارد كه قرآن را به عنوان مرجعی قطعی برای روايات خود قرار میدادند؛ بنابراين آنچه نقل شود و با قرآن موافق نباشد، پذيرفتنی نيست؛ هر چند به ائمه معصومين(ع) نسبت داده شود.