محمدتقی فعالی: كارلوس كاستاندا نماينده رسمی آئين ساحری است
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه كارلوس كاستاندا نماينده رسمی آئين ساحری است، خاطرنشان كرد: اما هنگامی كه نام وی را با نام استادش تركيب میكنند، نام جديدی بدست میآيد كه برای عرفان ساحری بهكار رفته و در كتابها و آموزههای او از اين آئين با نام «دون كاستاندا» نام برده شده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام والمسلمين دكتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در دوازدهمين نشست از سلسله نشستهای «آسيبشناسی عرفانهای كاذب» كه در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشجويان كشور برگزار شد، به ايراد سخنرانی پرداخت.
فعالی با تأكيد بر اينكه مهمترين بخش عرفان عقاب يا عرفان سرخپوستی، معنويت و عرفان ساحری است، اظهار كرد: عرفان ساحری نيز مربوط به كشور مكزيك است. اين عرفان بر پايه يك استاد و يك شاگرد شكل گرفته است. استاد اين عرفان شخصی به نام «دونخوآن» است.
اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: دونخوآن چهار شاگرد برجسته داشت، دو زن و دو مرد، اما مهمترين شاگرد اين آئين شخصی با نام «كارلوس كاستاندا» است. البته از دونخوآن با اينكه از نظر زمانی فاصله چندانی با زمان حاضر ندارد، عكسی به دست ما نرسيده است و اين مطلب علتی دارد كه به آن اشاره خواهد شد.
وی با تأكيد بر اينكه كارلوس كاستاندا نماينده رسمی آئين ساحری است، خاطرنشان كرد: اما هنگامی كه نام وی را با نام استادش تركيب می كنند، نام جديدی بدست میآيد كه برای عرفان ساحری بهكار رفته است. در كتابها و آموزههای ايشان از اين آئين با نام «دون كاستاندا» نام برده شده است.
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به مدعيات كاستاندا در مورد خود عنوان كرد: كاستاندا خود اينگونه بيان میكند كه در سال 1935 در منطقهای از كشور برزيل متولد شده و پدرش اديب بوده است. وی خود را كاملاً بیعلاقه نسبت به معنويت و مقولههای رمزآلود هستی معرفی میكند.
فعالی با اشاره به نشريه و روزنامه غربی مشهور «تحليل» افزود: اين نشريه در گزارشی خاطرنشان میكند كه تمام گزارشات كارلوس كاستاندا در رابطه با خود بيان كرده، واقعيت ندارد. اين نشريه ادامه میدهد كه كاستاندا در سال 1925 ميلادی متولد شده و پدرش طلاساز است و اديب نيست.
وی ادامه داد: همچنين اين نشريه به اثبات میرساند كه كاستاندا در پرو چشم بر جهان گشوده، نه در برزيل و به شدت به مقولههای هراسآميز، رمزآلود و عرفانی علاقهمند بوده است، زيرا گزارشات متعددی از همسرش رسيده كه وی اذعان كرده كاستاندا بسيار راجع به مسائل معنوی برای دوستانش و ديگران سخن رانده است.
اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: كاستاندا در سن شانزده سالگی به ايالات متحده امريكا سفر میكند و در منطقه لوسآنجلس ساكن میشود. وی پس از گذشت يكی دو سال به منطقه هاليوود سفر میكند و عضو رسمی هاليوود میشود و در سن هجده يا نوزده سالگی اقامت رسمی در كشور امريكا را دريافت میكند و شهروند رسمی امريكا میشود.
فعالی با اشاره به اينكه كاستاندا در دانشگاه كاليفرنيا ادامه تحصيل میدهد و موفق به كسب درجه كارشناسی ارشد میشود، تصريح كرد: وی سپس در صدد بر میآيد تا در رشته مردمشناسی در مقطع دكتری ادامه تحصيل دهد. موضوع پاياننامه كاستاندا كه نقطه آغاز سخن ما از همينجا خواهد بود، بررسی و تحليل گياهان دارويی قاره امريكا بود كه سرآغاز بحث عرفان ساحری همين نقطه است.
وی گفت: كاستاندا خود نقل میكند كه برای بررسی گياهان دارويی به كشور مكزيك ـ كه بزرگترين مركز كشت گياهان دارويی در جهان است ـ مسافرت كردم. در صف اتوبوس بودم كه با يكی از دوستان قديمی مواجه شدم و علت سفرم به كشور مكزيك را به او گفتم. وی نيز مرا با شخصی كه در انتهای صف ايستاده بود آشنا كرد و گفت او اطلاعات بسيار وسيعی در رابطه با گياهان دارويی دارد.
اين محقق و پژوهشگر افزود: كاستاندا در بيان ماجرا ادامه میدهد كه با دوستم نزد آن پيرمرد رفتيم و من از او درخواست كمك كردم، اما وی سخنی نگفت و رفت. از همينجا بود كه ارتباط من با آن پيرمرد بلند قد، سياه چرده با موهای مجعد شروع شد و اين رابطه به مدت يازده سال ادامه پيدا كرد.
فعالی تصريح كرد: اين شخص كسی نبود جز بزرگ جادوگر مكزيكی به نام «دون خوآن». كارلوس كاستاندا از سال 1970 تا سال 1981 نزد دونخوآن آموزش ديده است. حاصل اين آموزشها در دوازده كتاب به چاپ رسيده است. كتاب اول با نام «آموزشهای دون خوآن» و يا «تعليمات دون خوآن» كتاب دوم با نام «واقعيت جداگانه» و كتاب سوم با عنوان «سفر به ايختلان» بارها به چاپ رسيده است.
اين استاد حوزه و دانشگاه افزود: كاستاندا يك ماهنامه نيز منتشر كرده است كه چهار شماره از آن به مرحله چاپ رسيد و هر چهار شماره نيز به فارسی ترجمه شده است. نام ماهنامه وی «آئين جنگاوران» بود. لازم به ذكر است، مترجم رسمی آثار كاستاندا در ايران خانمی با نام مهران كندری است كه خود نيز به شدت شيفته و تحت تأثير آموزههای كاستاندا قرار دارد.
وی با بيان اينكه كاستاندا در سال 1988 بهعلت سرطان كبد از دنيا رفت عنوان كرد: در سال 1377 بزرگداشت باشكوهی بهمدت يك هفته برای وی در ايران گرفته شد و روزنامههای «همشهری و جامعه» در آن يك هفته پوشش خبری وسيعی نسبت به دو شخصيت دونخوآن و كارلوس كاستاندا داشتند.
فعالی با اشاره به نام «سالك حيران مغربی» تأكيد كرد: «سالك حيران مغربی» نامی بود كه در هفته بزرگداشت كاستاندا برای وی انتخاب شده بود. در آن هفته آنچنان به شخصيت كاستاندا پرداخته شد، بهگونهای كه هر روز بين يك صفحه تا يك صفحه و نيم از اين دو روزنامه به كاستاندا اختصاص داشت. لازم به ذكر است كه معمولاً اطلاعاتی كه روزنامه جامعه در مورد كاستاندا مطرح میكرد اشتباه بود.