استاد دانشگاه تهران اظهار كرد: ايزوتسو دو يا سه جلسه با شهيد مطهری در مدرسه سپهسالار (شهيد مطهری) صحبت كرد و همواره آن مكالمه و مفاوضه را روحانیترين فضايی میدانست كه در تمام عمر خود تجربه كرده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، مهدی محقق، استاد دانشگاه تهران در همايش علمی «مفاخر ايران و اسلام در انديشههای فرزانه شهيد مرتضی مطهری»كه با حضور خانواده شهيد مطهری، علی لاريجانی، رئيس مجلس شورای اسلامی، سيدمحمد حسينی وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مقامات كشوری، اساتيد و پژوهشگران، عصر ديروز 17 ارديبهشت ماه در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، به بيان خاطراتی درباره شخصيت علمی و عملی آن استاد شهيد پرداخت.
وی اظهار كرد: از سال 1324 تا روز شهادت ايشان، يعنی حدود سیوچهار سال، بنده با ايشان آشنايی و مراوده داشتم. همان روزی كه در شب آن، ايشان به شهادت رسيد، به بنده تلفن زده و گفتند كه شنيدهام كه شما كتاب «قبسات» ميرداماد را به صورت مطلوبی با دو مقدمه انگليسی چاپ كردهايد و من نياز مبرم به اين كتاب دارم. بنده آن كتاب را برای ايشان ارسال كردم؛ اما قبل از آن كه كتاب به دست ايشان برسد، به شهادت رسيده بود.
استاد برجسته دانشگاه تهران ادامه داد: آغاز آشنايی بنده با شهيد مطهری به زمانی برمیگردد كه مرحوم پدر بنده به دعوت مرحوم آيتالله العظمی بروجردی و در منزل ايشان به منبر میرفتند و در همان ايام بنده نيز برای تحصيلات طلبگی به قم مشرف شده بودم. با توجه به خراسانی بودن ما، در آن زمان اغلب طلاب خراسانی كه در اطراف پدر بودند، همگی اذعان داشتند كه ما در تمام مشكلات خود ـ اعم از علمی يا مادی ـ به آقای مطهری مراجعه میكنيم و از آنجا بود كه بنده با ايشان آشنا شدم.
وی عنوان كرد: میتوانم بگويم كه موقعيت شهيد مطهری در برابر طلاب خراسانی كه در اطراف او بودند، درست مانند موقعيت خواجه نصير در رصدخانه مراغه بود كه يكی از همكارانش با نام عرضی دمشقی در كتاب خود تصريح میكند كه اين مرد چنان به ما محبت میكرد كه ما ياد خانواده و عشيره و اخوان خود را فراموش میكرديم.
محقق در بخش ديگری از سخنان خود ضمن نقل خاطرهای ديگر تصريح كرد: مرحوم مطهری در آغاز ورود به تهران، با مشكلاتی مواجه شدند كه بنده به سبب سابقه آشنايی با ايشان، نهايت كوشش خود را برای كمك به اين دانشمند نوخانه به كار بردم. ايشان حدود يك سال و نيم در منزل ما سكونت داشتند و بنده از نزديك كوشش و جديت ايشان را در گردآوری مطالبی كه برای منبر و تدريسشان بود، مشاهده میكردم.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان كرد: در اغلب جلسات وزارت علوم، بنده نماينده دانشكده ادبيات بودم و مرحوم مطهری نماينده دانشكده الهيات بود. يكبار در يكی از جلساتی كه ما را دعوت كرده بودند، بنا بود طرحی بريزند كه بزرگان اين مملكت شرح حال خود را بنويسند تا الگوی جوانان اين مملكت باشند.
وی اضافه كرد: در آن مجلس مرحوم مطهری با صراحت و قاطعيت گفتندكه: جوانان اين مملكت اميدشان از بزرگان اين مملكت قطع شده است (چون بزرگان مد نظر آنان مشتی سياستمدار بودند)، جوان ايرانی به قدری پستی، مال اندوزی، تملق و صفات رذيله از اينها ديدهاند كه اگر شرح حال خود را بنويسند و در دست جوانان ايرانی قرار دهند، ممكن است جوان ايرانی آنها را از اين منظر بخواند تا ببيند كه چكار بايد بكند كه مانند آنان نشود!
محقق در بيان يكی ديگر از خاطرات خود گفت: ما مجلسی داشتيم كه سی سال طول كشيد و ظهر روزهای چهارشنبه با چند تن از شخصيت های آن روزگار از جمله مرحوم احمد راد، مرحوم دكتر شهيدی، مرحوم موسوی بهبهانی، مرحوم محيط طباطبايی، مرحوم راشد، مرحوم سيدكاظم عصار،... و حدود 20 تن در اين مجالس آزاد شركت میكرديم و در آن جلسات بود كه مرحوم مطهری به بنده گفت تا چند دانشمند خارجی را با او آشنا كنم تا امكانی برای صحبت آنان ايجاد شود.
وی ادامه داد: بنده چهار يا پنج نفر برای صحبت با ايشان معرفی كردم كه از جمله آنها پروفسور پانيكار، از فلاسفه هند و ديگری پروفسور ايزوتسو، اسلامشناس ژاپنی بود. آن زمان شهيد مطهری مشغول شرح مبسوط منظومه حاج ملاهادی سبزواری بودند و بنده نيز با همكاری پروفسور ايزوتسو شرح منظومه را به انگليسی ترجمه كرديم كه در نيويورك چاپ شد.
استاد برجسته دانشگاه تهران اظهار كرد: مرحوم ايزوتسو دو يا سه جلسه با مرحوم مطهری صحبت كرد و بنده مترجم آنان بودم و گاهی نيز وارد بحث میشدم. يكبار پس از آن كه از مدرسه سپهسالار (شهيد مطهری) بيرون آمديم، در زير ساعت آن مدرسه، از ايزوتسو پرسيدم اين مجلس و مكالمه خود با آقای مطهری را چگونه ارزيابی میكنی؟ او به زبان انگليسی به من گفت كه روحانیترين فضايی كه در مدت عمر خود ديدم، همين مجالسی بوده است كه با استاد مطهری مكالمه و مفاوضه داشتهام.