امام علي(ع) پس از پيروزي غرورآفرين بر اصحاب جمل و پايان بخشيدن به فتنه بزرگ طلحه و زبير و هواداران عثمان مقتول، پيروزمندانه وارد شهر بصره شد و جنگجوياني از اهالي بصره كه بر ضد حكومت قانوني و اسلامي حضرت علي(ع) وارد جنگ شده و پس از شكست، زخمي، اسير و متواري شده بودند، همگي را مورد عفو و بخشش كريمانه خويش قرار داد. اهالي بصره، پس از فتنه اصحاب جمل، با رغبت تمام با آن حضرت تجديد بيعت كرده و از همكاري برخي از مردم اين شهر با غوغا سالاران جمل اظهار شرمندگي و پشيماني نمودند.
به هر روي، آن حضرت پس از چند روز توقف در بصره و تقسيم بيت المال در ميان مردم و مداواي زخميان جنگ، عبدالله بن عباس را به حكومت اين شهر منصوب و براي بار ديگر در جمع مردم بصره، خطبه اي خواند و آنان را به پيروي از دستورات عبدالله بن عباس و قوانين حكومت اسلامي فراخواند. آن گاه اين شهر بزرگ را ترك و به سوي كوفه حركت كرد.
بزرگان، ريش سفيدان و رؤساي قبايل و طوايف بصره، آن حضرت را تا چند ميلي بيرون بصره، بدرقه كردند و آن حضرت با آنان خداحافظي و به همراه بسياري از سپاهيان خويش به سمت كوفه حركت نمود.
ورود امام علي(ع) به كوفه، مصادف بود با دوازدهم رجب سال 36 قمري. اهالي كوفه استقبال شاياني از آن حضرت به عمل آوردند و از وي درخواست كردند كه در كاخ حكومتي اين شهر فرود آيد. ولي آن حضرت از رفتن به كاخ حكومتي امتناع نمود و فرمود: به جاي كاخ در فضاي باز فرود خواهم آمد.
آن گاه به مسجد اعظم كوفه رفت و دو ركعت نماز به جاي آورد3 و براي اهالي كوفه، كه براي زيارت آن حضرت و شنيدن صداي روح نواز وي لحظه شماري مي كردند، خطبه اي ايراد نمود.
آن حضرت پس از حمد و ثناي الهي، در فرازي از سخنانش فرمود: اما بعد، فالحمد لله الذي نصر وليه، و خذل عدوه، و اعز الصادق المحق، و أذل الكاذب المبطل، عليكم يا أهل هذا المصر بتقوي الله و طاعه من اطاع الله من أهل بيت نبيكم، الذين هم اولي بطاعتكم من المنتحلين المدعين القائلين: الينا الينا، يتفضلون بفضلنا، و يجاحدونا أمرنا، و ينازعونا حقنا، و يدفعونا عنه، و قد ذاقوا و بال ما اجترحوا فسوف يلقون غيا. قد قعد عن نصرتي منكم رجال و أنا عليهم عاتب زار، فاهجروهم، و اسمعوهم ما يكرهون، حتي يعتبونا و نري منهم ما نحب.
يعني: سپاس خدا را كه دوست خود را ياري كرد و دشمنش را خوار نمود و راستگوي حقيقت خواه را آبرو داد و دروغ گوي مفسده جو را زبون نمود. اي مردمي كه در اين شهر ]كوفه[ زندگي مي كنيد! بر شما باد تقواي الهي و پيروي كسي از اهل بيت پيامبرتان كه خدا را پيروي مي كند. همان هايي كه از ساير مدعيان باطل گو، به اطاعت و فرمانبرداري شايسته ترند. آن مدعياني كه همواره مردم را به سوي خود مي خوانند و بر اثر فضيلتي كه از ما به دست آورده اند، اظهار برتري مي كنند و امر ما ]ولايت و امامت[ را انكار مي نمايند و حق ما را از بين مي برند و ما را از استفاده حق خودمان منع مي كنند. آري، آنان آب تلخ بدرفتاري و بدكرداري خويش را چشيدند و به زودي هم به بدفرجامي خود مي رسند.
عده اي از ميان شما نيز، از كمك و ياري ما دست برداشته ]و از اين طريق، دشمنانمان را تقويت نمودند[ و مرا از كردار خويش ناراحت و نگران نمودند. اينك شما نيز از آنان دوري كنيد و با گفتارتان، آنان را از كرده خويش شرمنده كنيد، تا از كردار نارواي خود شرمگين شده و به ما روي آورند و آن چه از آنان انتظار داشتيم برآورده كنند.
بدين ترتيب آن حضرت دوستداران و ياران خويش و توده هاي ميليوني مسلمانان كوفه را مورد عنايت و كارشكنان و واپس گرايان را سرزنش و توبيخ نمود و از آن پس، اين شهر بزرگ را مقر حكومت عدالت جويانه خويش قرار داد.