مفسران مسلمان و نيز دنيای مسيحيت همواره بر محوريت متن در فهم تأكيد داشته و بر آن بودهاند كه در فهم و تفسير متن مقدس، دو حوزه تفسير فنی و زبانشناسانه (تفسير) و محتوايی (تأويل) را بايد از هم تفكيك كرد.
قاسم پورحسن، عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به بيان نكاتی در باب دانش هرمنوتيك، انواع مختلف ديدگاهها و رويكردهای موجود در اين دانش، سرچشمههای نخستين هرمنوتيك در دنيای غرب و حوزه اسلامی، تبيين برخی از مباحث پذيرفته شده هرمنوتيك در انديشه عالمان اسلام (مانند عينیگرايی، قصديت،...) و نيز تبيين نقاط افتراق هرمنوتيك فلسفی و تفسير در حوزه اسلامی (چيستی يا چگونگی شكلگيری فهم) پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود در پاسخ به اين سؤال كه مباحث هرمنوتيك در دنيای غرب برای فهم معنای متن ـ و از جمله متن مقدس ـ در دنيای غرب به كار میرفت، آيا استفاده از اين مباحث را در فهم و تفسير قرآن ـ با توجه به اينكه قرآن برخلاف متون ديگر مؤلف به معنای متعارف بشری ندارد ـ نيز میتوان تسری داد؟ اظهار كرد: ما در هرمنوتيك با دو مسئله مواجه هستيم؛ يكی از اين مسئلهها قابل تسری است، اما ديگری را نمیتوان به فهم قرآن نيز تسری داد.
استاديار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايی مسئله نخست قابل تسری را روش دانست و بيان كرد: اين مسئله بدان معنا است كه ما در فهم با چه مسئله زبانی مواجه هستيم و فهم چگونه میتواند شكل بگيرد؟ اين امر بسيار متقدمتر از دوره شلايرماخر است؛ به عنوان نمونه در كتاب «آيين مسيحيت» آگوستينوس عنوان شده كه فهم كتاب مقدس به گونهای است كه ما میتوانيم چهار رويكرد فهم يعنی ظاهری، باطنی، اخلاقی و تمثيلی را از آن انتظار داشته باشيم.
وی تصريح كرد: بنابراين توجه به مسئله فهم بر اساس انجيل در مغربزمين سابقه طولانی دارد و در آغاز مسيحيت (يعنی در همان دوران آغازين شكلگيری كلام مسيحی) دغدغه بوده است؛ گرچه تفاوت جدی ميان انجيل و آيات قرآن وجود دارد. كلمات و معانی آيات قرآن بر اساس صراحت نص: «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى؛ و از سر هوس سخن نمیگويد، اين سخن بهجز وحیى كه وحى میشود، نيست»(نجم/3) وحيانی هستند.
اين محقق و پژوهشگر اضافه كرد: مسئله اصلی در اين مسئله به هيچ وجه بحث وحيانی يا ناوحيانی بودن نيست؛ بلكه مسئله آن است كه ما با متنی مواجهيم؛ به هر شكلی كه سامان يافته و تدوين شده باشد. ما اين متن را مقدس میدانيم، چه خداوند مستقيماً سخن گفته باشد و چه اينكه خداوند سخن گفته و ديگران آن را عرضه كرده باشند؛ گرچه كاتبان قرآن بشر هستند، اما در عين حال اين متن، متن مقدس است.
توجه به مسئله فهم بر اساس انجيل در مغرب زمين سابقه طولانی دارد و در آغاز مسيحيت (يعنی در همان دوران آغازين شكلگيری كلام مسيحی) مورد دغدغه بوده است؛ گرچه تفاوت جدی ميان انجيل و آيات قرآن وجود دارد. كلمات و معانی آيات قرآن بر اساس صراحت نص: «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى؛»(نجم/3) وحيانی هستند.
رئيس گروه فلسفه دين پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان كرد: بنابراين نزاع اول در حقيقت مرتفع میشود، يعنی به اينكه مسيحيت پذيرفته است كه در انجيل با متن مقدس مواجه است و در نزاع نخستين معتقد بودند كه برخی از الفاظ اين متن مقدس رمز هستند (مانند مكانها، زمانها، اسامی و شخصيتها و ...)؛ اما در عين حال راه فهم آن است است كه ما دو جنبه فنی و دستوری را از هم جدا كنيم.
وی عنوان كرد: جنبه دستوری به قواعد و گرامر برمیگردد، اما جنبه فنی به محتوا برمیگردد؛ يعنی گاه سخن بر سر اين است كه اين به چه زبانی برمیگردد و اين زبان حاوی رموز و اسرار است يا اينكه زبان، زبان روانی است و اينگونه نيست كه دارای درون و باطنی باشد. زمانی نيز بحث بر سر اين است كه ما چگونه میتوانيم اين فهم را شكل دهيم؟
عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی تصريح كرد: بنابراين هم در مسيحيت و هم در اسلام مسئله فهم متون مقدس از همان ابتدا با تفكيك دو حوزه تفسير فنی و تفسير محتوايی به دو پله فهم، يعنی تفسير (بعد زبانشناسانه) و تأويل(محتوامحورانه) شكل گرفت؛ بنابراين مناقشه اصلی اين بود كه در حوزه آيات قرآن، آيا مفسر يا متن اساس باشد كه همچنان كه تشريح كرديم تمام مفسران اسلامی و حتی عرفا و كسانی كه صرفاً بر تفسير باطنی تأكيد میكنند، نيز معتقد بودند كه متن محور است.
وی اظهار كرد: همه مفسران حوزه اسلامی معتقدند معنايی (اعم از معنای ظاهری، تمثيلی، عملی، باطنی) در متن مقدس وجود دارد و ما در صدد كشف آن معنا هستيم، ادامه داد: بنابراين در هر دو ديدگاه ما با متن مواجهيم و اينكه آيا ما اين متن را مقدس و بشری بدانيم يا ندانيم، مسئله ديگری است و در هر صورت مفروض مفسران حوزه مسيحی و زمان شلايرماخر نيز اين بوده كه متن، مقدس است.