ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 16 ارديبهشت 1391     |     کد : 36257

نظريه اصالت فطرت؛ پاسخ شهيد مطهری به قائلان به اصالت فرد و جامعه

شهيد مطهری با رد دو ديدگاه اصالت فرد و اصالت جامعه كه در بين فلاسفه غربی رايج است، در باب منشأ نقاط مميزه انسان از حيوان، اصالت فطرت را مطرح می‌كند و بر آن است كه انسان نه به طور كامل تحت تأثير اصالت جامعه است و نه همه چيز را خودش بالفعل دارد.

شهيد مطهری با رد دو ديدگاه اصالت فرد و اصالت جامعه كه در بين فلاسفه غربی رايج است، در باب منشأ نقاط مميزه انسان از حيوان، اصالت فطرت را مطرح می‌كند و بر آن است كه انسان نه به طور كامل تحت تأثير اصالت جامعه است و نه همه چيز را خودش بالفعل دارد.

سيدامرالله موسوی، دانشجوی دكتری دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشگر در حوزه انديشه‌های شهيد مطهری، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) اظهار كرد: در بين فلاسفه غربی دو ديدگاه درباره انسان و جامعه وجود دارد: ديدگاه نخست آن است كه انسان اصالت دارد و جامعه يك مفهوم اعتباری، انتزاعی و ذهنی است و دسته دوم بر آنند كه جامعه اصالت دارد و انسان وجود حقيقی ندارد و صرفاً بدن او مجزاست و آنچه كه به عنوان فرهنگ و انسانيت مشهود است، از جامعه گرفته شده است.

وی با شاره به اين‌كه طبق هر دوی اين ديدگاه‌ها بسياری از موضوعات اسلامی قابل توضيح نيست، اضافه كرد: شهيد مطهری قائل به قول سومی با نام اصالت فطرت است و در اين موضوع نيز باز می‌بينيم كه ايشان از انسان اين‌گونه سخن می‌گويد كه انسان يك نوار خام نيست كه در جامعه آمده باشد و هرچه را كه جامعه می‌گويد، ضبط كند. بلكه انسان مانند بذری می‌ماند كه در جامعه پرورش می‌‌يابد و از همين رو اقتضای خاصی دارد؛ يعنی بذر انسان اقتضای انسان شدن دارد.

اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: از همين رو جبر تاريخ بر انسان حاكم نيست و او در جامعه مقهور نيست و می‌تواند خلاقيت خود را حفظ كند. با چنين رويكردی شهيد مطهری اسلام را مكتبی نظام مند می‌داند و در آثار خود بارها از نظام اقتصادی اسلام، نظام حقوق زن در اسلام و ... سخن می‌گويد؛ مكتبی كه در آن احكام اسلامی در ارتباط يكديگر هستند.

وی تشريح كرد: در باب منشأ جنبه‌های انسانی انسان، كه آدمی به واسطه آن‌ها از حيوانات متمايز می‌شود (مانند دين، علم، فلسفه، اخلاق، هنر و صنعت) دو ديدگاه وجود دارد. نخست ديدگاه اصالت فردی است كه به نوعی از زمان ارسطو مطرح بوده است. هواداران اين ديدگاه به اصالت فردی انسان معتقد و بر آن بودند كه انسان به عنوان يك فرد، وقتی به داخل جامعه می‌آيد، اصالت پيدا می‌كند و حتی برخی از آنان معتقد بودند كه انسان قبل از خلقت همه چيز را می‌دانسته است.

انسان چنان نيست كه صددرصد تحت تأثير اصالت جامعه باشد و چنان هم نيست كه همه چيز را خودش بالفعل داشته باشد؛ بلكه فرد و جامعه بر همديگر تأثير و تأثر دارند، فلذا شهيد مطهری قائل به اين است كه حتی در درون فرعون نيز فطرتی نهاده شده است

دانشجوی دكتری دانشگاه امام صادق(ع) با بيان اين‌كه همين ديدگاه در قرون جديد با تفاوت‌هايی با عنوان اومانيسم مطرح می‌شود، افزود: اومانيست‌ها عقلانيت ابزاری را مورد توجه قرار می‌دهند. از زمان هگل گفته شد كه انسان وقتی جنبه‌های ماورايی را در خود احساس می‌كند و می‌بيند كه با جنبه‌های مادی خود تطابق ندارد، آن را به ماوراء نسبت می‌دهد.

وی عنوان كرد: سؤال اين است كه آيا نقاط مميزه انسانيت مانند دين، علم، فلسفه، اخلاق، هنر و صنعت را جامعه به انسان داده، يا انسان آن‌ها را داشته است؟ اومانيست‌ها كم‌كم به اين نتيجه رسيدند كه اينها همگی از خود انسان است و انسان بايد رابطه خود را با آسمان قطع كند و با استمداد از عقلانيت (البته همان عقلانيت ابزاری) تكليف خود بر روی زمين را خودش روشن كند؛ فلذا هيچ مطلبی از ماوراء نيامده است.

اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: با توجه به چنين مبنايی است كه با همين مباحث به دنبال منشأ دين می‌گردند و نظريات مختلفی در اين زمينه ارائه می‌دهند و برای نمونه دين را حاصل ترس، جهل يا ... می‌دانند. از سوی ديگر قائلان به اصالت جامعه معتقدندكه انسان اصلاً به عنوان فرد وجود ندارد و همه جنبه‌های فرهنگی انسان را جامعه به انسان می‌دهد. لذا با توجه به گونه‌گونی و تنوع جوامع، انسان در هر جامعه‌ای آن‌گونه می‌انديشد كه جامعه به او تحميل كرده است.

وی ادامه داد: برای مثال ماركسيست‌ها اقتصاد را زيربنای همه چيز می‌دانستند و بر آن بودند كه منشأ انديشه و دين‌داری در هر جامعه‌ای، وضعيت اقتصادی موجود است؛ اگر انسان در جامعه طبقاتی، كارگری يا سرمايه‌داری زندگی می‌كند، فكر و دين او هم‌سنخ با آن جامعه شكل می‌گيرد؛ اين امر بحث دامنه‌داری است و شهيد مطهری با توجه به نظريه اصالت فطرت بدان‌ها پاسخ می‌دهد.

موسوی خاطرنشان كرد: شهيد مطهری می‌گويد ما قائل به اصالت فطرت هستيم و اومانيسم اسلامی به اين معناست كه انسان تمام بذرهای اعتقادی و انسانی خود را دارد و با آن‌ها به دنيا آمده است؛ روح انسان در دامن جسم او زائيده شده و با يك حركت جوهری به سمت صورت نوعيه انسان كامل در يك صراط تكوينی پيش می‌رود، مانند بذر گندم. ما توان تغيير اين امر را نداريم و جامعه تنها می‌تواند شرايط را برای رويش اين بذر فراهم كند و اگر فراهم نكند، اين استعداد به فعليت و تكامل نخواهد رسيد.

وی اظهار كرد: انسان چنان نيست كه صددرصد تحت تأثير اصالت جامعه باشد، آن چنان كه اصالت جامعه‌ای‌ها می‌گويند، و چنان هم نيست كه همه چيز را خودش بالفعل داشته باشد؛ بلكه فرد و جامعه بر همديگر تأثير و تأثر دارند، فلذا شهيد مطهری قائل به اين است كه حتی در درون فرعون نيز فطرتی نهاده شده كه اگرچه اكنون خاموش است، اما موسی(ع) می‌خواهد آن فطرت را بيدار كند.

اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: بنابراين فلسفه دين اسلام و اديان ديگر تذكر و يادآوری است و انسان خداجو بوده و به سمت اخلاق گرايش فطری دارد و پيغمبر(ص) نيز تنها بايد تذكر بدهد. خدواند به پيامبر(ص) خود می‌فرمايد كه تو سيطره وجودی بر افراد نداری تا آنها را خداجو و متخلق به اخلاق كنی؛ اين‌ها اين‌گونه هستند و تو تنها بايد به اينان يادآوری كنی و تذكر بدهی؛ تذكری پيغمبرگونه ممكن است اينان را به آنچه هست، آگاه كند و آنگاه انسان خود برمی‌خيزد و به راه می‌افتد.


نوشته شده در   شنبه 16 ارديبهشت 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode