در حوزه هرمنوتيك متأخر غرب، مسئله اصلی چيستی فهم، فلسفه فهم يا پرسش از خود فهم است؛ اما در حوزه تفسير اسلامی (با رويكردی كلامی) اين مسئله مفروض بر اين گرفته میشود كه فهم از متون مقدس امكانپذير است و مسئله اصلی در اين است كه اين فهم چگونه بايد شكل بگيرد.
قاسم پورحسن، عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) به بيان نكاتی در باب دانش هرمنوتيك، انواع مختلف ديدگاهها و رويكردهای موجود در اين دانش، سرچشمههای نخستين هرمنوتيك در دنيای غرب و حوزه اسلامی و تبيين برخی از مباحث پذيرفته شده هرمنوتيك در انديشه عالمان اسلام (مانند عينیگرايی، قصديت،...) پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود گفت: متأسفانه نحوه ورود هرمنوتيك به جامعه ما بهگونهای بود كه عمدتاً ديدگاه دوم (يعنی ديدگاه ناظر به ديالوگ ميان افق مفسر و افق متن كه منجر به پلوراليسم مؤول میشود) ـ كه بهويژه بعد از گادامر شدت گرفته است ـ وارد شده و از ديدگاه نخست (قصديت) غفلت شده است؛ فلذا عمده كسانی كه در حوزه هرمنوتيك فكر كرده و نوشتهاند، تصور میكردند كه هرمنوتيك، همان هرمنوتيك گادامر و ريكور است؛ در حالی كه اين تنها يك رويكرد از ديدگاهها درباره هرمنوتيك بود.
استاديار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايی بيان كرد: به همين خاطر پلوراليسم مؤول ـ به معنای تأويلها و خوانشهای بسيار كه در يك معنای واحد جمع شوند ـ از آن گادامر است و بسياری از متفكران مانند هرش و شلايرماخر و ديگران كه در درون نظريه «قصديت» هستند، با اين امر مخالفند.
اين محقق و پژوهشگر اضافه كرد: نكته ديگر آن است كه در حوزه مغرب زمين ما يك رويكرد فلسفی و يك رويكرد كلامی به بحث فهم داريم. آنچه را كه در دوره جديد ـ از هايدگر به بعد ـ شكل گرفته است، رويكرد فلسفی (و نه رويكرد كلامی يا روانشناختی) به مسئله فهم است؛ اما در تفسير حوزه اسلامی، لزوماً مسئله رويكرد فلسفی به فهم اساس قرار گرفته نمیشود.
در تفسير حوزه اسلامی، نه از چيستی فهم، بلكه از چگونگی شكلگيری آن سخن میگوييم كه مفسر بر اساس كدام اقتضائات، پرسشها يا آگاهیها بايد به سراغ متن برود و هر تفسيری (برای نمونه تفسير منجر به عدول از ظاهر) را انجام ندهد
رئيس گروه فلسفه دين پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان كرد: اين مطلب بدان معناست كه در تفسير حوزه اسلامی، نه از چيستی فهم، بلكه از چگونگی شكلگيری آن سخن میگوييم كه مفسر بر اساس كدام اقتضائات، پرسشها يا آگاهیها بايد به سراغ متن برود و هر تفسيری (برای نمونه تفسير منجر به عدول از ظاهر) را انجام ندهد.
عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی تصريح كرد: به عنوان مثال صدرالمتألهين در «اسرار الآيات» نسبت به تفسير ابنعربی نقد وارد میكند كه: «انت خبير بانّ هذا التفسير خروج من الالفاظ...؛ چنين تفسيری خروج از الفاظ بوده و از ظاهر لفظ كاملاً خارج شده است»؛ اين نقد نشانگر ديدگاهی است كه در سنت اسلامی در باب تفسير وجود دارد.
وی با بيان اينكه در حوزه مغرب زمين مسئله فهم به شكل متفاوتی از حوزه اسلامی شكل گرفت، عنوان كرد: در حوزه هرمنوتيك در دنيای غرب، مسئله اصلی چيستی فهم، فلسفه فهم يا پرسش از خود فهم بود كه در آنجا ديدگاههای مختلفی شكل گرفته بود؛ اما در حوزه اسلامی اين مسئله مفروض بر اين گرفته میشود كه فهم از متون مقدس امكانپذير است و مسئله اصلی در اين است كه اين فهم چگونه بايد شكل بگيرد.
رئيس گروه فلسفه دين پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه كرد: بنابراين اين تلقی كه ما بايد مسئلهای را كه در دوره متأخر در هرمنوتيك غرب شايع بود و شكل گرفته، در حوزه تفسير و فهم و تأويل آيات تسری دهيم، منجر به مواجهه با دشواریهايی خواهد شد؛ از همين رو حقيقت آن است كه رويكرد غالب در حوزه تفسيری ما رويكرد كلامی است.
وی ادامه داد: از همين روست كه علامه طباطبايی با آنكه فيلسوف است، اما ديدگاههای كلامی خود را در تفسير آيات قرآن دخالت نمیدهد، در حالی كه اگر يك مفسر در حوزه هرمنوتيك غرب در چنين جايگاهی باشد، حتماً اين امر را دخالت میدهد؛ بنابراين اين تفاوت جدی ساحت تفسير در حوزه اسلامی نسبت به هرمنوتيك در غرب است و اين خلط سبب دشواریهايی شده است.