جام جم آنلاين: شهيد مطهري در دوران طلبگي در قم چند دوره از من جلوتر بود. بعدها در تهران و در دانشكده الهيات دانشگاه تهران با مرحوم مطهري آشنا شدم. ايشان در آنجا تدريس ميكرد و خدمتشان ميرسيدم و چند درس دانشگاهي نيز نزد ايشان گذراندم.
آنچه باعث ميشود مطهري، مطهري و آدم تاثيرگذاري شود اين نيست كه در فلسفه اسلامي نظرات خاصي دارد.
آنچه باعث ميشود كه ايشان اهميت داشته باشد و مرحوم امام(ره) نيز به آثار ايشان توجه داشته باشند و خواندن آن را توصيه كنند، توجه ايشان به حوادث روزگار بود، يعني تمام فكر و ذكر مرحوم مطهري اين نبود كه صرفا براي نمونه اصالت وجود را شرح دهد يا حركت جوهري را توصيف و شرح كند.
ايشان مانند استاد خود مرحوم علامه طباطبايي(ره) از نظر توجه به مسائل روز و حوادث پيراموني خود سرآمد بود.
شايد بتوان گفت از استاد خود در اين زمينه نيز سرآمدتر بود. درگير شدن ايشان با ماترياليستها و تحليلهاي ايشان از علل گرايش به ماديگري از اين جمله است كه كار جديدي نيز به شمار ميرفت.
ممكن است اين پرسش مطرح شود، چرا مرحوم مطهري از فلسفه اسلامي دفاع ميكرد و حالت تدافعي در اين خصوص داشت؟ بايد توجه داشت آن روزگار با روزگار كنوني بسيار متفاوت بوده است.
در آن روزگار ماركسيسم و فلسفههاي مادي با عقدهها و محروميتهاي قشر عظيمي از مردم جامعه ما گره خورده بود، يعني كمونيستها و چپها از طرفي به محروميت طبقات محروم تاكيد داشتند و از طرف ديگر ميكوشيدند كه فلسفه اسلامي را در حد تخيلات و چيز بيارزشي جلوه دهند.
شايد با توجه به شرايط حاكم در آن زمان نبايد از مطهري انتظار داشته باشيم كه از فلسفه اسلامي نقد كند. چراكه به اندازه كافي به فلسفه اسلامي حمله ميشد، اما شرايط كنوني با آن زمان فرق دارد بنابراين مرحوم مطهري از آنجا كه به زمان خود توجه داشت براي ما خيلي مهم است.
ايشان در فلسفه با مرحوم حاج ملاهادي سبزواري فرق داشت. مطهري اين فرق را با حاجي داشت كه به حوادث روزگار خود توجه و عنايت ويژه داشت.
براي نمونه با رشد بيحجابي، مرحوم مطهري در مورد حجاب مطلب مينوشت يا در مورد نظام اسلامي سخن ميگفت و در مورد روحانيت در اسلام و روحانيت در مسيحيت سخن ميگفت. نقد او بر آيينهاي عزاداري كه در كتاب حماسه حسيني آمده، نقدي شجاعانه به شمار ميرود.
يكي از دلايلي كه ايشان تدريس در دانشگاه را برگزيد همين مسائل بود. يكي از ويژگيهاي مثبت مرحوم مطهري اين بود كه مزدوري كار نميكرد بلكه براساس عقيده خود كار ميكرد. او نه براي حقوق، بلكه آمده بود از چيزي كه باور داشت دفاع كند.
مطهري در برابر تهاجمي كه وجود داشت از فرهنگ اسلامي كه فلسفه اسلامي نيز جزئي از آن بود دفاع ميكرد.
او به مباحثي كه در غرب فراگير شده بود به مانند استاد خود علامه طباطبايي توجه ويژه نشان ميداد. نكتهاي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه نبايد صرفا در محور اشخاص دور بزنيم. نبايد صرفا بازگوكننده حرفهاي گذشته باشيم، بلكه فضاي فرهنگي بايد به گونهاي باشد كه مطهريهاي زيادي داشته باشيم.
فلسفه كه وسيله تفكر و عقل است صرفا از طريق نقل در حوزه و دانشگاه مطرح نشود و سعي كنيم قدمي به جلو برداريم. اين سنت گذشته بوده كه تصور ميشد «گذشته از امروز بهتر است».
در دنياي جديد اين تفكر عوض شده است و از نسل جديد انتظار ميرود كه يك گام به جلو بردارند و در شرايط نسل گذشته باقي نمانند، يعني از مطهري انتظار ميرود كه از طباطبايي يك قدم جلوتر برود و از دانشجويان ايشان انتظار ميرود كه قدمي به جلو بگذارند.
دكتر سيديحيي يثربي - استاد فلسفه