تجربهگرايی سازنده معتقد است كه هيچ نيازی به تبيين متافيزيكی از خدا و دين نيست، زيرا انسانها خود از طريق تجربه، قادر به درك خدا و انتظارات او از بشر در قالب دين هستند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، پروفسور محمد گری لگنهاوزن، استاد و محقق فلسفه، در نشست «تجربهگرايی سازنده» در سالن شهيد مطهری دانشكده ادبيات دانشگاه علامه طباطبايی طی سخنانی گفت: مسئله انقلابهای مفهومی يا علمی، چالشی در معرفتشناسی كلاسيك ايجاد ميكند كه در اين چالش، معرفت شناسی قادر به پاسخگويی بدان نميباشد.
اين پژوهشگر فلسفه ادامه داد: ما دلايل كافی برای رد كردن تمام استراتژيهای علمی موجود را داريم و بزعم برخی، پرگماتيسم و اگزيستانسياليسم ميتوانند جانشيان خوبی برای آنها باشند.
متافيزيك به عنوان ابزار
تنفر از متافيزيك، وجه مشترك تجربيمسلكان است، در صورتی كه ميتوانيم از طريق متافيزيك به عنوان ابزار، نظريات جديدی را كه تجربهگرايی قادر به درك آن نيست، تبيين كنيم.
لگنهاوزن با نام بردن از «مايكل فريمن» به عنوان كسی كه تجربه گرايی سازنده را بديل رئاليسم حاكم بر فلسفه علم ساخت، اظهار داشت: در واقع، مسئله انقلابهای علمی به خاطر كارهای «توماس كوهن» كه معتقد بود اين انقلابها را نميتوانيم از لحاظ عقلانی توصيف كنيم و بيشتر، امور اجتماعی موجب پديد آمدن انقلابهای علمی ميشوند، به چشم آمد و ديدگاه او، نظرگاههای پوزيتيويستی را تضعيف كرد.
وی با اشاره به اينكه در تقابل با نظريه فريمن، نظريات ديگری هم ابراز شد، گفت: بر طبق اين نظريات، اولاً همه مشاهدات ما بار تئوريك دارند و ثانياً نقش توضيح هم در برگزيدن نظريات، كليدی است و اين امور، بين تصوير معمولی مردم و تصوير علمی چالش ميافكند.
اين پژوهشگر فلسفه خاطرنشان كرد: در تاريخ فلسفه در قرن بيستم، چند نوع شكست برای تجربهگرايی به وجود آمد، از جمله: در نظريه معنا، معرفتشناسی تجربهگرايی، نظريه تأييد، نظريه انتخاب نظريات و نظريه تصورات كه كسی ديگر اينها را قبول نميكند.
لگنهاوزن با اشاره به اين مطلب كه مهمترين شكست تجربهگرايی اينست كه نميتواند انقلابهای علمی را توضيح دهد، تأكيد كرد: تنفر از متافيزيك، وجه مشترك تجربيمسلكان است، در صورتی كه ميتوانيم از طريق متافيزيك به عنوان ابزار، نظريات جديدی را كه تجربهگرايی قادر به درك آن نيست، تبيين كنيم. تجربهگرايی سازنده معتقد است كه هيچ نيازی به تبيين متافيزيكی از خدا و دين نيست، زيرا مردم خود از طريق تجربه، قادر به درك خدا و انتظارات او از بشر در قالب دين هستند.