جام جم آنلاين: امروزه هر قدر كه دانش اجتماعي بشر پيش ميرود بيشتر مشخص ميشود كه انسان منزوي، تنها و بدون ارتباط با ديگران، در معرض بسياري از آسيبهاي اجتماعي قرار دارد. ما انسانها با آموختن نحوه درست برقراري ارتباط ميتوانيم كاري كنيم كه ديگران هماهنگ با آرزوهاي ما فكر و عمل كنند و با استفاده از انديشه و احساس، نوعي رضايتمندي در خودمان و ديگران به وجود آوريم.
درست ارتباط برقراركردن ميتواند به عنوان يك مهارت اساسي در همه جا به ما كمك كند. اين امر در مورد محيط كار نيز صدق ميكند. اگر ما انسانها نتوانيم ارتباط موثري در محل كار خود برقرار كنيم، علاوه بر اينكه دچار ناراحتي و استرس ميشويم، پيشرفتي نيز نخواهيم كرد.
خودتان را گرفتار نقش بازيكردن نكنيد
ما انسانها اغلب در كودكي نقش خاصي را ميپذيريم و بر آن اساس در خانواده ارزشهايمان را تعريف ميكنيم. در محيط كار نيز خيليها هستند كه نقش بازي ميكنند و از آن آگاهي ندارند. براي مثال اگر هميشه سعي ميكنيد فشار عصبي در محل كار را با گفتن لطيفه كم كنيد يا احساس ميكنيد بايد همكارانتان را سرگرم و خوشحال نماييد يا اگر با رودر رو شدن با افراد مشكل داريد ممكن است در نقش سرگرمكننده به دام افتاده باشيد.
با توجه به اهميت نقشها در محل كار در ذيل به برخي از نقشهايي كه افراد در محل كار خود دارند، ميپردازيم:
قهرمان: اين افراد سوپرمنهاي محل كار هستند. يك قهرمان از حل هر مشكلي كه سرراهش قرار گيرد لذت زيادي ميبرد و احساس افتخار ميكند. نياز به ستايششدن باعث ميشود اين گونه افراد عملكرد بهتري نسبت به بقيه داشته باشند. امكان دارد قهرمانها تا مرز از بين رفتن سلامتيشان يا خراب شدن زندگي خانوادگيشان كار كنند.
مراقبها: اين افراد احساس مسووليت ميكنند و در مشكلات شخصي ديگران به آنها ياري ميرسانند. آنها قدرت گوشدادن دارند و مردم در كنارشان احساس راحتي و امنيت ميكنند. آنها از حل مشكلات ديگران لذت ميبرند
و با فراهم آوردن حمايت عاطفي براي ديگران احساس ارزش ميكنند. داشتن اين خصوصيات تا زماني كه براي خود شخص مشكلي درست نكند نيز خوب است.
سركشها: افراد سركش آنهايي هستند كه در محل كار با ديگران سازگاري ندارند، آنها قوانين را ناديده ميگيرند و برخلاف جهت حركت ديگران حركت ميكنند حتي اگر اين كار مسير زندگيشان را تهديد كند. آنها دوست دارند همه چيز را تغيير دهند. اگر به شما به واسطه سركشبودن برچسب «دردسرساز» بخورد، ممكن است همكارانتان از مواجهه با شما خودداري كنند و رئيس شما از اين كه تصميمات ديگران را به چالش ميكشيد كاسه صبرش به سر آيد.
فداكار: افراد فداكار به خاطر تحمل درد و عذاب و از خودگذشتگي به خاطر ديگران شناخته و ستايش ميشوند. آنان از زمان و نيروي خود به خاطر ديگران ميگذرند. در حالي كه قهرمانها دوست دارند به خاطر كارهاي قهرمانانهشان شناخته شوند، فداكاران دوست دارند به خاطر آنچه به ديگران ميدهند از آنان قدرداني شود. اين افراد تنها چيزي كه ميخواهند اين است كه ديگران به خاطر تلاششان به آنها احترام بگذارند و برايشان ارزش قائل شوند. به ياد داشته باشيد اگر به خاطر از خودگذشتگيهايتان احساس خستگي، انتقام و ناديده گرفته شدن ميكنيد، در دام اين نقش گرفتار شدهايد.
سرگرمكنندهها: افراد سرگرمكننده كساني هستند كه موجبات سرگرمي افراد را در محل كار فراهم ميكنند. آنها هميشه حرفي براي گفتن و طنزي براي خنداندن دارند و حتي جديترين افراد را هم به خنده مياندازند. اين افراد از لطيفه و كارهاي سرگرمكننده براي از بين بردن فشار عصبي و خوشحالكردن ديگران استفاده ميكنند. تا زماني كه اين نقش شما را اسير خود نكرده مشكلي وجود ندارد. اما اگر برچسب دلقكبودن بخوريد و ديگران شما را جدي نگيرند در دام اين نقش گرفتار شدهايد. خيلي از افراد هستند كه چون بقيه را سرگرم ميكنند تا ايدههايشان ناديده گرفته شود و حتي وقتي حرف مهمي دارند بقيه آن را جدي نميگيرند.
صلحجويان: افراد صلحجو هركاري ميكنند تا صلح و آرامش از بين نرود. آنان دوست دارند همه با هم كنار بيايند. اين دسته از افراد سعي ميكنند از هرگونه برخورد و رفتار ناخوشايندي پرهيز كنند. اگر 2 نفر در محل كار در موردي به توافق نرسند، صلحجوها سعي ميكنند بينشان تفاهم ايجاد كنند. صلحجو بودن تا وقتي كه برايتان مشكلي درست نكرده بسيار جالب است و احساس خوبي دارد، اما ترس از عصبانيكردن ديگران و مخالفت با شما ميتواند براي يك صلحجو مشكلساز شود همچنين اگر شما به عنوان يك فرد صلحجو نتوانيد توانتان را به درستي بيان كنيد و موضع درستي بگيريد، در دام اين نقش افتادهايد.
نامرئيها: اين افراد كساني هستند كه در محل كار اصلا ديده نميشوند، كساني كه ذاتا آرام و خوددار هستند و احتياج زيادي به توجه ديگران ندارند. آنها ميدانند چگونه سربهزير باشند و صحبت نكنند، افراد نامرئي كارشان را انجام ميدهند و آن را در بوق و كرنا نميكنند. فراموش نكنيد اگر خيلي نامرئي شويد، بهترين ايدهها و بزرگترين موفقيتهايتان ممكن است ناديده گرفته شود و حتي ممكن است همكاران شما را گوشهگير و سرد بدانند.
سبكهاي ارتباطي خود را در محل كار بشناسيد
براي اينكه بتوانيم رفتارهاي ارتباطي خود را در سطح اداري بهبود و ارتقا دهيم، لازم است سبكهاي ارتباطيمان را بشناسيم، برخي از شيوههاي ارتباطي كه شما در محل كار از آن استفاده ميكنيد شامل موارد زير هستند:
سبك كنترلي: سبك كنترلي معمولا يكطرفه است. فردي كه ارتباط برقرار ميكند هدايتگر است و هدف او هدايت ديگران است. افراد با سبك كنترلي از قدرت و اختيار خود براي به دست آوردن اطلاعات ديگران استفاده ميكنند.
سبك تساوي: سبك تساوي نوعي سبك ارتباطي دوطرفه است كه در آن، فرستنده و گيرنده پيام (رئيس و مرئوس، از يكديگر تاثير ميپذيرند. با بهكارگيري اين سبك در محل كار، فضاي ارتباطي سازمان براي افراد، فضايي دوستانه ميشود.
با استفاده از مهارتهاي ارتباط كلامي و غيركلامي، اين پيام را به همكاران خود منتقل كنيد كه به كارتان علاقهمنديد و دنبال محيطي آرام و سرشار از انگيزه ميگرديد
سبك ساختاري: در اين سبك، هدف آن است كه محيط را به سمت نظاممندكردن محيط كار و خواستههاي خود سوق دهيم. ماهيت ارتباطات در اين سبك به اين صورت است كه احساسات قوي و پررنگ در آن بندرت ديده ميشود.
سبك پويا: اين سبك ارتباطي در سازمانها توسط مديراني به كار گرفته ميشود كه كاملا فعال، جسور و بيپروا هستند. در اين سبك، تمايل هر دو طرف در اين است كه اصل مطلب گفته شود و زياد به درازا نكشد. ارتباط در اين سبك به صورت كاملا باز، صريح و روشن و به دور از هرگونه طفره رفتن و شانه خالي كردن است.
سبك اجتناب: در سبك اجتناب از فرآيند ارتباطات دوري ميشود. افرادي كه از ارتباط با ديگران گريزان هستند و به برقراري ارتباط تمايلي ندارند، از اين سبك ارتباطي استفاده ميكنند. آنها علاقه دارند به تنهايي و كاملا مستقل به انجام كارها بپردازند.
روسايي كه ممكن است دركنارشان ديوانه شويم
روساي بدقلق: اين دسته از روسا ذاتا افراد بدي نيستند، اما از لحاظ احساسي و رواني به نوعي محدود شدهاند. هر كدام از آنها در درون خود ترس يا عقيدهاي از پيش دارند كه فقط براساس آن عمل ميكنند.
روساي افراطي: اينها افرادي هستند كه با رفتار افراطي خود بقيه را در جايگاهي پست و در موقعيت بازنده قرار ميدهند. بجز در مواردي خاص، كار كردن براي اين افراد اصلا جالب نخواهد بود و از آنجا كه آنها معمولا نميتوانند با كسي به جز خودشان همدلي كنند، به شيوههاي مختلفي با كاركنان بدرفتاري ميكنند.
روساي طفرهرو: اين دسته از روسا از رويارويي با ديگران ميترسند و از هر موقعيتي كه واكنش منفي به وجود آورد، دوري ميكنند. معمولا اين افراد رفتار غلط كاركنانشان را ميبينند اما ترس از رويارويي نميگذارد تا وارد ماجرا شوند. آنها به جاي اين كار به نوعي چشم خود را به روي ماجرا ميبندند و با وجود اين كه توانايي دخالت دارند، هيچكاري انجام نميدهند.
روساي خودبين سلطهجو: خودبينان سلطهجو معمولا افرادي خودساخته هستند كه احتمالا در اوايل زندگي مشكلاتي داشتهاند كه توانستهاند بر آنها پيروز شوند. آنها در كنترل افراد استادند.
اين افراد كه بشدت بااستعداد و باانگيزه هستند نميتوانند با انتقاد كنار بيايند. يكي از نشانههاي وجود چنين رئيسي نرخ بالاي جابهجايي كاركنان است. از آنجا كه اين فرد بسيار سلطهجو بوده و از ارزش ديگران ميكاهد، افراد كمتري حاضرند براي مدت طولاني با او كار كنند.
روساي غايب: اينها روسايي هستند كه حضور فيزيكي دارند، اما بودن و نبودنشان فرقي نميكند. اين دسته از روسا هيچ توجهي به حوزه تحت مديريت خود ندارند چون علايق آنها جاي ديگر است. اگر براي چنين مديري كار ميكنيد احتمالا مسووليتهايي خواهيد داشت كه از شرح وظايف شما بسيار گستردهترند.
روساي ناراضي: نوع ديگر از روسا كه ميتوانند واقعا شما را ديوانه كنند، روساي ناراضي هستند. آنها در ابتدا بسيار بزرگوارند و شما را بسيار باهوش و باظرفيت كاري بسيار بالا قلمداد كرده و از شما به گرمي استقبال ميكنند. با اين حال پس از گذشت زمان اندكي، احساس ميكنيد هيچكدام از كارهايتان به اندازه كافي خوب نيست براي اين احساس شما دليل درستي وجود دارد. رئيس هيچگاه راضي نميشود.
روساي دزد: آخرين نوع روسا كساني هستند كه ايدههاي خوب ديگران را به خود نسبت ميدهند. اين دزدان محل كار، شما را تشويق ميكنند تا ايدههاي عالي خود را مطرح كنيد و بعد در جاي ديگر آنها را به خود نسبت ميدهند.
اگر هم در مورد اين كه چرا اين كار را كرده است از او سوال كنيد، يا دليل ميآورد و يا كرده خود را انكار ميكند. در نهايت از اين كه مورد سوءاستفاده قرار گرفتهايد احساس خشم و ناراحتي ميكنيد.
واكنش شما نسبت به كشمكش در محل كار
معمولا اختلافها در محيط كار ايجاد ميشوند، زيرا تفاوت وجود دارد. تفاوت در عقيده، شخصيت، اهداف، سليقه، ارزشها، ديدگاهها و... اگر شما به اختلاف به صورت درگيري، كشمكش، برندهها و بازندهها بنگريد ممكن است تدافعي يا تهاجمي شويد پس سعي كنيد به كشمكش به عنوان فرصتي براي حل اختلافها، رسيدن به يك راه حل رضايتبخش، فرصتي براي پيشرفت و بهبود بخشيدن به روابط وشرايط كاري بينديشيد. اين ديدگاه كمتر احتمال دارد منجر به تنش شود، براي از بين بردن كشمكش و تنش در محيط كار:
ـ قبول داشته باشيد كه اختلاف وجود دارد چرا كه اگر در مرحله اوليه آن را ناديده بگيريد حل آن بعدا مشكلتر خواهد شد.
ـ مسائل و نگرانيهاي اصلي را مشخص كرده و صداقت را تشويق كنيد.
ـ در پي راهحلهاي مناسب براي حل اختلاف باشيد. خلاق و عاري از تعصب باشيد و ارزيابي يا قضاوت نكنيد.
ـ هميشه از زباني استفاده كنيد كه واقعي و بيطرف باشد و از احساسات و سرزنش بپرهيزيد.
اين موارد را رعايت کنيد
ـ در ارتباط اداري، رفتارهاي كلامي و غيركلامي را كه به نظر بياهميت ميرسند، دستكم نگيريد. بعضي كلمات به ظاهر بياهميت، ممكن است در ارتباط اداري معناي بسياري داشته باشد.
ـ در محيطهاي اداري كشور معمول اين است كارمندي را كه ارتباط موثري با رئيس خود برقرار ميسازد، به چاپلوسي و دورويي متهم ميكنند، پس لازم است كه فرد همزمان ضمن حفظ ارتباط موثر با مقام مافوق، به اعتمادسازي و همدلي با همكاران خود بپردازد.
ـ متواضع و فروتن باشيد. در محيطهاي اداري، اشخاص دوست ندارند كه فردي مرتب از خود تعريف كند و براي تحت تاثير قراردادن آنها تلاش نمايد.
ـ اشتباه خود را بپذيريد. اعتراف به اشتباه در محيط كار، يكي از بهترين كارهاست. پذيرفتن اشتباه به معناي
خلع سلاح ديگران است. البته لازم نيست در اين كار زيادهروي كنيد. گفتن يك جمله «من اشتباه كردم و متوجه آن ميشوم» كفايت ميكند.
ـ خودمحور نباشيد و به قابليتهاي ديگران اعتماد كنيد. به ديگران در انجامدادن كارها به بهترين وجه ممكن اطمينان داشته باشيد.
ـ در مورد كلمات خود فكر كنيد. هرگز تصور نكنيد كه ديگران درباره كلمات شما مثل شما فكر ميكنند.
ـ با انتقادهايي كه از عملكرد شما ميشود، با حساسيتي مثبت و حالت پذيرش برخورد كنيد.
ـ اگر همكاري لطفي به شما كرد يا براي انجامدادن كاري براي شما از خواسته خود گذشت، قدرداني و سپاسگزاري كنيد.
معصومه اسدي/ جامجم