عضو هيئت علمی دانشكده علوم حديث با بيان اينكه برای استنباط صحيح از نهجالبلاغه لازم است محقق با حديث امام علی(ع) و سيره ايشان آشنا باشد، اظهار كرد: برای شناخت خانواده حديث ابتدا لازم است كه قواعد فهم حديث را درست بشناسيم كه اولين قاعده در فهم حديث، شناخت صحيح واژگانی است كه در حديث بهكار رفته است.
مصطفی دلشاد تهرانی، نگارنده پژوهش برتر سال 1390 با عنوان «دلالت دولت؛ آئيننامه حكومت و مديريت در عهدنامه مالك اشتر» و نويسنده چهارده اثر تربيتی، دينی و حكومتی از منظر نهجالبلاغه، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) با بيان اينكه نهجالبلاغه از يك سبك و سياق منسجم و اصولی در ظاهر تبعيت نمیكند، اظهار كرد: البته اين مطلب تنها در ظاهر بحث اينگونه است، اما برای محققی كه به نهجالبلاغه دائماً رجوع میكند، اين كتاب شريف در نهايت اتقان و انسجام است.
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه سيدرضی در جمعآوری نهجالبلاغه به روش گزينشی عمل كرده است، خاطرنشان كرد: سبك سيدرضی در گردآوری نهجالبلاغه دو خصوصيت دارد؛ اول اينكه به گزينش و انتخاب سخنان امام علی(ع) پرداخته است و هر آنچه از امام(ع) وارد شده را در كتاب خود نياورده است.
اين مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: حتی گاه در نهجالبلاغه اين اتفاق را مشاهده میكنيم كه سيدرضی مطلبی را از چند سخن مختلف برگرفته، اين مطالب را تقطيع كرده و كنار هم گذارده و شخصی كه با روايت آشنايی نداشته باشد ممكن است تصور كند كه اين مطالب برگرفته شده از سخنان مختلف، يك خطبه متصل بههم است كه حضرت(ع) در يك زمان ايراد فرمودهاند.
وی با اشاره به دومين شاخصه شريف رضی در انتخاب بيانات حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه عنوان كرد: سيدرضی در تأليف و جمعآوری نهجالبلاغه در صدد بوده تا بليغترين سخنان حضرت را جمع كند، اما اينكه شايد برخی تصور كنند كه نهجالبلاغه نظام و چهارچوب مشخص ندارد، نظر صحيحی نيست.
دلشاد تهرانی با بيان اينكه شريف رضی تصادفی سخنان حضرت(ع) را در كنار هم قرار نداده است، تصريح كرد: سعی سيدرضی بر اين بوده كه با الهام از قرآن نظمی به نهجالبلاغه ببخشد و مسلماً در انتخاب خطبه اول و دوم تا خطبه 241 دلايلی را برای خود در نظر گرفته است. همچنين كار وی در چينش نامه اول تا هفتاد و نهم نيز از دليل خاصی تبعيت میكند.
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه با تمام اين دلايل نمیتوان نهجالبلاغه را با قرآن مقايسه كرد، اظهار كرد: قرآن يك كتاب الهی است كه در جمع و تنظيم آن بشر هيچگونه نقشی نداشته، اما نهجالبلاغه كتابی است كه توسط يكی از افراد بشر جمع و تدوين شده و میتواند نقل به معنی از سخن معصوم(ع) داشته باشد يا حتی شريف رضی يا راويان در بيان سخن حضرت علی(ع) اشتباه كرده باشند.
نگارنده اثر برگزيده چهارمين جشنواره «كتاب دين و پژوهشهای برتر» با بيان اينكه آنچه از ظاهر كتاب شريف نهجالبلاغه بهدست میآيد، اين است كه اين كتاب از اشتباهات كمی برخوردار است، خاطرنشان كرد: آنچه مهم است و بايد مدنظر قرار گيرد، اين است كه اين كتاب در يك نگاه كلی و جامع از نظم خاصی پيروی میكند و گزيدهگويی است، بههمين جهت قاری نهجالبلاغه بايد خانواده حديث امام علی(ع) را بشناسد.
اين مدرس حوزه و دانشگاه تأكيد كرد: برای استنباط صحيح از نهجالبلاغه محقق لازم است كه با نوع و شيوه حديث و كلام امام علی(ع) و سيره و تاريخ حيات ايشان كاملاً آشنايی داشته باشد. اگر اين اتفاق محقق شود، آنگاه خواهيم ديد كه نهجالبلاغه از قابليت شگرفی برای راهگشايی برخوردار است.
اين محقق و پژوهشگر افزود: مطالب نهجالبلاغه بهگونهای است كه انسان هنگام مطالعه احساس میكند كه گويی حضرت علی(ع) برای اين زمان سخن گفتهاند و به مشكلات امروزه جامعه ما واقف بودهاند و راهحل برای آن ارائه میدهند كه متأسفانه اين مطلب مورد غفلت قرار گرفته است.
دلشاد تهرانی ادامه داد: برای شناخت خانواده حديث ابتدا لازم است كه قواعد فهم حديث را درست بشناسيم. اولين قاعده در فهم حديث، شناخت صحيح واژگانی است كه در حديث بهكار رفته است. بهعنوان مثال اگر بخواهيم آنچه در حقيقت مدنظر حضرت(ع) از جمله «مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاِْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظُوظِ، نَواقِصُ الْعُقُولِ» است را بفهميم، ابتدا بايد واژه «عقل» را با توجه به ديگر احاديث وارده از آن حضرت(ع) تبيين معنايی كنيم.
وی با بيان اينكه در كلام ديگر از امام(ع) اشاره شده كه «العقل عقلان؛ عقل الطبع و عقل التجربه و كلاهما يؤدى الى المنفعه» خاطرنشان كرد: عقل طبع همان عقل ذاتی است كه خداوند به انسان عطا كرده تا خوب و بد را بهوسيله آن عقل تشخيص دهد و عقل تجربی عقلی است كه انسان در كسب و كار و حضور در اجتماع و برخورد با مردم كسب میكند كه هر دو اين عقول انسان را به منفعت میرسانند.
اين مدرس حوزه و دانشگاه با بيان اينكه به عقل طبع كه ذاتی بشر است، عقل مميز گفته میشود، عنوان كرد: انسان بهوسيله اين عقل است كه كليات و خوب و بد را تشخيص میدهد و بهواسطه همين عقل است كه تكليف بر انسان بار میشود. حال اگر منظور از نقص عقل در زنان، عقل طبع باشد، تكليف از او برداشته میشود و نمیتواند خوب و بد را تشخيص دهد. در اين شرايط مؤاخذه از زن بیمعنا میشود و بهشت و جهنم در مورد او صدق نمیكند. بنابر اين تعبير از عقل در اين روايت نمیتواند عقل ذاتی باشد.
عضو هيئت علمی دانشكده علوم حديث با اشاره به اينكه حضرت علی(ع) در دورهای اين سخن را بيان فرمودهاند كه زنان حضور در اجتماع نداشتند، اظهار كرد: عدم حضور زنان در اجتماع باعث شده بود كه عقل تجربی ايشان رشد نداشته باشد، حتی شاهد مثالی كه حضرت(ع) در ادامه اين كلام ذكر میكنند نيز مشخص میكند كه آنچه مدنظر مولای متقيان(ع) بوده همان عقل تجربی است نه عقل مميز.
نگارنده اثر برگزيده چهارمين جشنواره «كتاب دين و پژوهشهای برتر» با بيان اينكه در اينصورت است كه منظور سخن حضرت علی(ع) به درستی فهم میشود، گفت: البته بايد توجه كرد كه در ادامه اين روايت سخنی بيان شده كه به احتمال زياد اين كلام از حضرت(ع) نيست و سخن خود سيدرضی است، زيرا منابع موجود قبل از سيدرضی هيچكدام به اين سخن اشاره نكردهاند.