جام جم آنلاين: ظاهرا يك چرخش و ساختار مدوري بازيگر ـ كارگردان در حوزه طنز تلويزيوني در حال شكل گرفتن است.
بعد از «سعيد آقاخاني» اينك نوبت به «رامين ناصرنصير» رسيده تا اين بار در مقام كارگردان، داستاني كميك را روايت كند.
اينكه بازيگري پس از سالها تجربه كار طنز در تلويزيون به كارگرداني روي بياورد فينفسه اتفاق بدي نيست. فقط مساله اين است كه سابقه و تجربههاي متعدد به نوآوري در عرصه نمايش و طنز تلويزيوني منجر نشده و همان فضاسازيها و شخصيتپردازيها و رويكرد طنازانه مورد استفاده قرار گرفته و بازتوليد شده است، در حالي كه مثلا سروش صحت در ساختمان پزشكان طرح نويي درانداخت و يك گونه متفاوتتري از طنزهاي تلويزيوني را عرضه كرد كه اين تازگي با جذب بيشتر مخاطب نيز همراه شد.
مهران غفوريان، نادر سليماني، بيژن بنفشهخواه، نصرالله رادش، سينا رازاني، شهين تسليمي، آرش نوذري، نعيمه نظامدوست، سوزان عزيزي، رابعه مدني، غزاله جزايري، امير كاظمي، فرشاد موحدحسيني، بهشاد مخبري و حميد ليقواني از جمله بازيگراني هستند كه در اين اثر هنرنمايي ميكنند.
اساسا يكي از ويژگيهاي طنزهاي شبانه از جنس آقاخاني و ناصرنصير همين تعدد بازيگر و كاراكتر بوده كه با شلوغ كردن شخصيتهاي قصه، گاه ضعف متن و فيلمنامه را پنهان ميكنند.
مجموعه «خانه اجارهاي» تركيبي از معضلات اجتماعي و مسائل مبتلابه خانواده را دستمايه كار خود قرار داده و سعي دارد در بستري طنزگونه، مراودات، عادات و مناسبات غلط و مشكلسازي را كه اين روزها بسياري از افراد خانواده به شكل مستقيم و غيرمستقيم با آن دست به گريبانند، به نقد بكشد.
توجه به مسائل اجتماعي روز كه ديگر چندان هم قابل تفكيك از مسائل خانوادگي نيست ميتواند بهترين سوژه براي دستمايه قرار گرفتن يك مجموعه تلويزيوني باشد، اما به صرف يك يا چند سوژه به اصطلاح مد روز براي اين كار كافي نيست، بلكه فرم و ساختاري كه براي روايت و بازنمايي اين موقعيتها مورد استفاده قرار ميگيرد نيز مهم است.
بويژه اينكه از بازيگران آشناي اين حوزه استفاده شود. در چنين موقعيتي لازم است ابتدا با يك تغيير نقش يا تحول در جنس بازي اين بازيگران يك آشناييزدايي آگاهانه و دروني درباره آنها صورت بگيرد تا تصورات كليشهاي تماشاگر از اين بازيگران شكسته شود و اين قصههاي به روز نيز در ذهن مخاطب تاويلهاي تازهاي را تجربه كند.
به هر حال در جامعهاي زندگي ميكنيم كه بحران و نابهنجاريهاي اجتماعي به هر دليل افزايشيافته و پررنگ شده است و اينكه يك مجموعه تلويزيوني با زبان و لحني طنازانه سراغ اين مسائل رفته و در پس لبخندي كه بر لبان مخاطب مينشاند به آسيبشناسي اين معضلات هم ميپردازد.
در اين خصوص معضلاتي چون كلاهبرداري، ثروتاندوزي، سادهلوحي و تاثيرات مخرب برنامههاي ماهوارهاي به تصوير كشيده ميشود.
هرچند هر كدام از اين موارد به تنهايي واجد ظرفيت بالايي براي پرداختي عميقتر بوده و اين شيوه كشكولوار كه از هر مساله چيزي در سبد قصه بگذاريم در نهايت به نوعي سطحينگري ميانجامد كه دستكم آن سويه آسيبشناختي و نگاه جديتري را كه در پس اين قصههاست، كمرنگ ميكند البته سرگرمي، مهمترين پيامي است كه اگر هر مجموعه تلويزيوني بتواند آن را تضمين كند كار بزرگي رخ داده است.
همانطور كه اشاره كردم ساختار بيروني و بصري قصه فرق چنداني با مجموعههاي مشابه ندارد و از لوكيشن و موقعيتهاي دراماتيك تكراري استفاده ميشود كه باز هم براي مخاطب خيلي آشناست.
کارگردانان مجموعه هاي طنز بايد با ريسک پذيري عرصه هاي جديدي را به روي مخاطب بگشايند. اگر بخواهيم خانه اجارهاي را در چارچوب همين شمايل متداول و هميشگي طنز بررسي كنيم چندان هم بيمزه و دافعهبرانگيز نيست. به هر حال داستانهاي اين سريال در يك مجموعه مسكوني كه چند خانواده مختلف با مختصات و ويژگيهاي خاص خود زندگي ميكنند، اتفاق ميافتد.
زندگي هركدام از خانوادههاي اين مجتمع، تحت تاثير ماجراهاي روزمره قرار ميگيرد كه اگرچه وقوعشان دور از ذهن نيست، اما تبعاتي دارد كه فضايي شيرين و طنزآلود پديد ميآورد.
در واقع بهرغم لوكيشن ثابت، مخاطب با تنوع و تعدد داستاني در اين سريال مواجه بوده و ميتواند ماجرايي تودرتو و طولاني را دنبال كند كه خوشبختانه به واسطه ريتم خوبي كه از اين ساختار متناوب به دست آورده از كسالت و ملال بيننده ميكاهد.
سريال در عين اينكه از شخصيتهاي شناسنامهدار بهره ميگيرد، اما با هويت كلي و جمعيتري مواجه هستيم كه به واسطه تركيب خانوادههاي مختلف در قصه فراهم ميشود كه هر كدام از آنها به نوعي قشري از جامعه را نمايندگي كرده و مسائل آنها را به تصوير ميكشند.
در اين فضاي مشترك، آنچه موتور حركت كمدي قصه قرار ميگيرد تفاوت و تضادهايي است كه در شخصيتهاي داستاني ميبينيم كه در يك همزيستي اجباري به تنشها و البته روابط عاطفي تن ميدهند كه از دل آن، طنز ماجرا بيرون ميزند.
خانه اجارهاي در واقع يك مجموعه طنز آپارتماني ـ شهري نيز محسوب ميشود كه شايد براي بسياري از مردم ايران در سراسر كشور به عنوان دغدغه است به بهانهاي براي خنديدن تبديل نشود.
لذا ما در طنزپردازيهاي تلويزيوني نيز به يك نوع پايتختزدايي و آپارتمانگريزي نيازمنديم تا يك خط در ميان مسائل و معضلات اجارهنشيني و آپارتماننشيني به موضوع هميشگي طنزهاي تلويزيوني بدل نشود.
خانه اجارهاي در ۹۰ قسمت ۴۰ دقيقهاي آماده شده و با توجه به همين طولاني بودن با اين خطر مواجه است كه ريتم خود را از دست داده و نتواند مخاطب را با خود همراه كند. واقعا پس از تجربههاي متعدد در كارهاي 90 شبي، سرپا ماندن چنين مجموعههايي در يك فصل، دشوار است.
سيد رضا صائمي
نظرات خوانندگان (0 نظر)