برخی از هرمنوتيستهای فلسفی فاصله زمانی بين عصر مفسر با زمان پيدايش متن را مانع جدی فهم عينى متن تلقی كردهاند و اصل عقلايی «عدم نقل» كه از سوی عالمان علم اصول مطرح شده، راهحلی برای رفع اين شبهه است.
حجتالاسلام والمسلمين حميدرضا شاكرين، عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی
حجتالاسلام والمسلمين حميدرضا شاكرين، عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی و نويسنده كتاب «مبانی و پيشانگارههای فهم دين» در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) درباره راهكارهای عقلايی فهم متن از منظر انديشمندان شيعه و معيارهای ارائه شده از سوی آنان در تشخيص خطای مفسران اظهار كرد: اين مسئله يكی از مباحث بسيار مهم است كه چگونه میتوان از كجفهمی فاصله گرفت و خطاها را مورد شناخت قرار داد. برای اينكه بتوانيم اين كار را انجام دهيم، در درجه نخست بايد بدانيم كه راز كجفهمی چيست و چرا فهم انسان به خطا میرود و چيزی را نادرست میفهمد، تا بتوان راههای پيشگيری از آن را به دست آورد.
عوامل كجفهمی و فهم نادرست
وی با اشاره به اينكه خطاها انواع و اقسام و زمينههای بسيار متفاوتی دارد، افزود: اتفاقاً يكی از بحثهايی كه در كتاب «مبانی و پيشانگارههای فهم دين» كردهايم و در مباحث هرمنوتيكی نيز گاهی مورد بحث قرار میگيرد، راز كجفهمی است. در رابطه با اين مسئله بايد گفت كه كجفهمی از چند جا ممكن است ناشی شود كه يكی از آنها همان پيشفرضهاست و اگر كسی در مقام فهم متن يا تحليل يك واقعه و تفسير آن و بهطور كلی آنچه كه در حوزه فهم قرار میگيرد، دارای پيشفرضهای نادرستی باشد، اين پيشفرضها طبيعتاً ذهن انسان را به سمتی جهت میدهد كه در جايی به فهم نادرستی برسد.
پيشفرضهای نادرست
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی خاطرنشان كرد: اين پيشفرضهای نادرست در حوزه فهم دينی میتواند، پيشفرضهای هرمنوتيكی پيشفرضهای هرمنوتيكی، هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، خداشناختی، دينشناختی و... باشد و انسان در هر كدام از اين حوزهها اگر پيشفرض نادرستی داشته باشد، اين امر طبيعتاً در كجفهمی او مؤثر خواهد بود.
توجه نداشتن به دانشهای پيشنياز
شاكرين توجه نداشتن به دانشهای مورد نياز و پيشنياز را از ديگر علل كجفهمی برشمرد و تصريح كرد: از جمله خطاهايی كه در فهم و تفسير رخ میدهد و منجر به كجفهمی میشود، توجه نداشتن به دانش های مورد نياز و پيشنياز است؛ اين خطايی است كه در دوران ما شديداً شايع بوده و بهخصوص در اوايل انقلاب جريانهای خاصی راههايی را برای برداشت و استفاده از قرآن و تفسير آن ارائه میكردند، بدون اينكه اساساً از دانشهای لازم نسبت به آن استفاده كرده و مراحل و دورههای لازم را گذرانده باشند و اين امر خود باعث كجفهمیهای بسيار نادرست تا آنجايی میشد كه گاه ديده میشد آموزههای دينی ما به كلی دگرگون میشد.
اصوليان معتقدند كه اگر ديديم كه درك امروز ما درباره معنای آيهای با معنای پيشينه آن متفاوت بود، آن معنايی كه در زمان شارع بوده و با زمان صدور متن مطابقت میكند، معتبر است و نه معنايی كه امروزه پديد آمده و معنای مستحدث و جديد است
شتابزدگی در تفسير
نويسنده كتاب «مبانی و پيشانگارههای فهم دين» شتابزدگی در تفسير و ارائه تفاسير قطعی بدون اتكاء به براهين را از ديگر موجبات كجفهمی در فهم متن برشمرد و عنوان كرد: شتابزدگی در تفسير و ارائه تفاسير قطعی بدون اتكاء به براهين و قرائن متصل و منفصل و ناديده گرفتن اين قرائن نيز در كجفهمی انسان بسيار مؤثر است.
توجه نداشتن به ساختار زبانی قرآن
وی ادامه داد: از ديگر عوامل كجفهمی بهخصوص در حوزه قرآن عدم توجه به ساختار زبانی قرآن است؛ اينكه آيا زبان قرآن شناختاری است يا نه؟ آيا اين زبان سمبليك است يا غيرسمبليك؟ اگر زبان قرآن سمبليك نيست چه ساختاری دارد؟ آيا ساختار قرآن ادبی، رمزی، عرفی و يا عقلايی است؟ آيا ساختار زبان قرآن جامع است؟ اگر جامع است، وجه جامعيت آن چيست؟ آيا بيشتر به شيوه ساختار نوشتاری است يا گفتاری و يا تركيبی از اينهاست؟ اينها مسائل بسيار مهمی است كه اگر كسی در هنگام ورود به عرصه فهم قرآن بدانها تضلع نداشته باشد، دچار كجفهمی خواهد شد.
توجه نداشتن به پيام جامع متن
اين محقق و پژوهشگر جزئینگری و عدم توجه به پيام جامع متن را از ديگر عوامل كجفهمی خواند و تصريح كرد: بحث جزئینگری و عدم توجه به محتوا و پيام جامع متن و نيز عدم توجه به پيوند اجزای متن با همديگر و نقش آنان در توضيح و تبيين همديگر از جمله خطاهايی است كه عرصه فهم و تفسير معنای متن را تهديد میكند؛ بهخصوص در حوزه قرآن اين مسئله فوقالعاده اهميت دارد و توجه به يك يا دو آيه برای برداشت يك مسئله، بدون آنكه كل قرآن مورد توجه قرار گيرد و آيات ديگری ناظر بدان مسئله ديده شود، خطاست و موجبات كجفهمی را فراهم میآورد.
تحميل معنا به متن
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی اضافه كرد: دخالت دادن انتظارات نادرست و تحميل معنا به متن وضعی خطرناك و فاجعهبار در حوزه فهم متن است. همچنين توجه نداشتن به حجتهای دينی و منابع تفسير كننده كتاب آسمانی بهخصوص تفاسير معصومين(ع) و... از عوامل مهم كجتابی و كجفهمی است و طبيعتاً برای هر كدام از اينها راه حلهايی وجود دارد كه میتواند بين انسان و فهم درست رابطه نزديكتری برقرار كند.
فاصله زمانی عصر مفسر با زمان پيدايش متن و اصل «عدم نقل»
وی درباره نظريه برخی از هرمنوتيستهای فلسفی كه فاصله زمانی بين عصر مفسر با زمان پيدايش متن را مانع جدی برای دستيابی به مراد مؤلف دانسته و در نتيجه آن، با توجه به اين فاصله زمانی، فهم عينى متن(برای نمونه قرآن) را ناممكن دانسته و به نسبیگرايی در فهم متن و خداحافظی متن با مؤلف يا پديدآورنده خود معتقد شدهاند، اظهار كرد: يكی از مباحثی كه در فصل دوم كتاب «مبانی و پيشانگارههای فهم دين» كه مربوط به مبانی معرفتشناختی است، همين فاصله تاريخی بين مفسر و متن است كه از موارد مورد اشكال هرمنوتيستهاست و در اين زمينه راهحلی نيز برای اين مسئله ارائه شده است.
شاكرين افزود: در آنجا ما راه حل مرحوم شهيد صدر را در اين زمينه مطرح كرده و نكتهای را نيز بر آن افزودهايم. در بيانی بسيار ساده میتوان گفت كه اولين راه حلی كه عالمان علم اصول مطرح كردهاند، مسئله «عدم نقل» است؛ به عبارت ديگر ما از يك سری اصول عقلايی در فرايند فهم استفاده میكنيم و يكی از آن اصول اصل «عدم نقل» است.
اين محقق و پژوهشگر در تشريح اين اصل گفت: اصل «عدم نقل» به اين معناست كه ما وقتی كه كلمهای را به كار میبريم يا آن را میشنويم و در واقع معنايی از آن میگيريم، معنايی كه از طريق متن به آن منتقل میشويم، چگونه حاصل شده است؟ اين معنا در درجه نخست تابع وضع است؛ يعنی در واقع زمانی واضع يا واضعانی آمده و آن واژه را در برابر آن معنا وضع كردهاند و سپس پذيرفته شده، مورد استعمال قرار گرفته و در ذهنها قرار گرفته است. در نتيجه وقتی آن را در نوشته يا گفته به كار میبريم، آن معنا به ذهن منتقل میشود.
دخالت دادن انتظارات نادرست و تحميل معنا به متن وضعی خطرناك و فاجعهبار در حوزه فهم متن است. همچنين توجه نداشتن به حجتهای دينی و منابع تفسير كننده كتاب آسمانی بهخصوص تفاسير معصومين(ع) و... از عوامل مهم كجتابی و كجفهمی است
وی ادامه داد: معانی گاهی در طول زمان عوض میشوند و وضع ثانوی پديد میآيد؛ يعنی واضعی آمده و معنايی را وضع كرده و كثرت استعمال آن، وضع ثانوی و جديد و به اصطلاح علم اصول وضع «تعينی» ايجاد میكند كه آن را اصطلاحاً نقل(گذر كردن از معنای موضوع له اولی به معنای موضوع له ثانوی) میگويند. بنابراين «اصل عدم نقل» يك اصل عقلايی است و بدان معناست كه معنای يك واژه معنای خود برنگشته باشد و وضع ثانوی يا جديد در معنای آن رخ نداده باشد.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی تصريح كرد: يعنی اگر ما تحقيق كرديم و در متون تاريخی نيز چيزی نيافتيم كه دال بر چنين اتفاقی باشد، روشن میشود كه اين واژه در گذشته نيز به همين معنا به كار میرفته است، مگر اينكه به قرائن و اطلاعاتی دسترسی پيدا كنيم كه آن قرائن بر ما ثابت كند كه آن قبلاً معنای ديگری داشته و اكنون ديگر آن معنا مراد نيست؛ بنابر اين اصل اوليه اصل «عدم نقل» است.
وی افزود: اصوليان اين اصل را بهكار بردهاند و ما در عين بهكارگيری عقلايی اين اصل، میتوانيم با سير قهقرايی در طول تاريخ و مطالعه پيشينه ببينيم كه آيا اين معنا ثابت مانده يانه؟ مثلاً اگر امروز در باب معنای واژهای چيزی درمیيابيم، وقتی كه برای نمونه به يك كتاب لغت قرآن كه صدها سال قبل از ما نوشته شده مراجعه میكنيم و میبينيم كه همان معنا را در توضيح اين لفظ به كار برده، درمیيابيم كه چنين نقلی صورت نگرفته است و درك امروز ما با درك آن زمان يكسان است.
شاكرين اظهار كرد: اصوليان معتقدند كه اگر ديديم كه درك امروز ما درباره معنای آيهای با معنای پيشينه آن متفاوت بود، آن معنايی كه در زمان شارع بوده و با زمان صدور متن مطابقت میكند، معتبر است و نه معنايی كه امروزه پديد آمده و معنای مستحدث و جديد است؛ بنابراين ما راهی برای به دست آوردن ظهورات اوليه يك كلام در زمان خود شارع در اختيار داريم و آن را برای خود معتبر میدانيم.