ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 18 اسفند 1390     |     کد : 33940

لوس پر رو

دیگر از رفتار پدرم خسته شده‌ام. او زیادی بچه‌ی خواهرم را لوس می‌کند. سیِ‌نا ۱0 سالش است و از عشق و محبت پدرم سوء‌ استفاده می‌کند. او هر وقت به خانه‌ی ما می‌آید، همه‌ی لوازم خانه را به‌هم می‌ریزد.

ترجمه‌ پگاه شفتی: دیگر از رفتار پدرم خسته شده‌ام. او زیادی بچه‌ی خواهرم را لوس می‌کند. سیِ‌نا ۱0 سالش است و از عشق و محبت پدرم سوء‌ استفاده می‌کند. او هر وقت به خانه‌ی ما می‌آید، همه‌ی لوازم خانه را به‌هم می‌ریزد.

دیگر از رفتار پدرم خسته شده‌ام. او زیادی بچه‌ی خواهرم را لوس می‌کند. سیِ‌نا ۱0 سالش است و از عشق و محبت پدرم سوء‌استفاده می‌کند. او هر وقت به خانه‌ی ما می‌آید، همه‌ی لوازم خانه را به‌هم می‌ریزد. به اتاق من می‌رود و بدون اجازه به لوازم من دست می‌زند. با این‌که من از او بزرگ‌ترم و دایی او هم به حساب می‌آیم، اصلاً به من احترام نمی‌گذارد. اگر به او بگویم به وسایل من دست نزن، ‌برایم زبان درمی‌آورد. وقتی دارم تلویزیون می‌بینم، او کانال را عوض می‌کند و برنامه‌ی مورد علاقه‌ی خودش را می‌بیند. خیالش راحت است که پدرم از او طرف‌داری می‌کند. پدر من بازنشسته است و هربار که برای من چیزی می‌خرد، کلی غر می‌زند؛ اما آخر هفته‌ها سی‌ِنا را بیرون می‌برد و هرچه دلش بخواهد برایش می‌خرد.

وقتی به این رفتار پدرم اعتراض می‌کنم، به من می‌گوید تو حسودی می‌کنی. پدرم نوه‌اش را زیادی لوس می‌کند و فکر می‌کند من به نوه‌ی عزیزدردانه‌اش حسادت می‌کنم! در حالی‌که کاملاً به خودم حق می‌دهم؛ اما باید بگویم دیگر حوصله‌ی لوس‌بازی‌های او را ندارم. در خانه‌ی خودشان جرئت ندارد همه جا را به هم بریزد، اما در خانه‌ی ما هرکاری دلش بخواهد می‌کند. لطفاً کمکم کنید. بعضی‌وقت‌ها به قدری عصبانی می‌شوم که دلم می‌خواهد حسابی کتکش بزنم. واقعاً خوش به حالش! کاش من هم چنین پدربزرگی داشتم.

مانوئل نوجوانی ۱۵ساله است که برای حل این مشکل از یک مشاور کمک خواسته است. مشاور به او می‌گوید:

مانوئل عزیز، متأسفانه خیلی رک باید به تو بگویم که واقعاً داری به خواهرزاده‌ات حسادت می‌کنی. خوشبختانه یا متأسفانه فاصله‌ی سنی بین تو و خواهرزاده‌ات کم است و همین باعث شده تا او از کودکی به چشم یک رقیب به تو نگاه کند و تو هم به او به همین چشم نگاه کنی. ضمن این‌که حق را به تو می‌دهم و پدرت نباید با نوه‌اش این‌طور رفتار کند؛ اما باید بدانی وظیفه ادب کردن خواهرزاده‌ات به عهده‌ی تو نیست. در درجه‌ی اول باید در این‌باره با خواهر و شوهرخواهرت صحبت کنی.

آن‌ها باید بدانند فرزندشان در خانه‌ی پدربزرگش حسابی لوس می‌شود و این ممکن است در تربیت آن‌ها خللی ایجاد کند. در درجه‌ی دوم باید خودت را کنترل کنی و از یک مشاور بخواهی که با پدرت صحبت کند. اگر پدرت حاضر نیست زیر بار این مسئله برود، می‌توانی مقالاتی علمی درباره‌ی این رفتار از اینترنت پرینت بگیری و از او بخواهی بخواند. اما نکته‌ی آخر این است که اگر پدرت بفهمد که تو حسادت نمی‌کنی و فقط قصدت اصلاح رفتار پدر و خواهرزاده‌ات است، به حرف‌هایت احترام می‌گذارد و توصیه‌هایت را به‌کار می‌بندد.


نوشته شده در   پنجشنبه 18 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode