همايش بزرگداشت پانزدهمين سال ارتحال عالم اخلاق و سالك واصل آيتالله «ميرزا علياكبر آقاي مرندي» در مرند برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي، در اين همايش كه به منظور تجليل و بزرگداشت مقام عرفاني، اخلاقي و شخصيتي عالم عامل و عارف واصل آيتالله ميرزا علياكبر آقاي مرندي برگزار شد، جمع كثيري از علما، اساتيد حوزه و دانشگاه، مقامات فرهنگي و ديني، فرهيختگان و نيز ارادتمندان و علاقهمندان معظم له از سراسر نقاط شهرستان، شهرهاي استان و كشور در آن حضور داشتند.
علي نعمتزاده، نماينده ولي فقيه و امام جمعه مرند در اين همايش در مورد شخصيت اخلاقي و فقهي همچنين مقام عرفاني و عملي آن عالم وارسته به عنوان يكي از ياران امام راحل و نقش ارزنده وي در به ثمر رسيدن نهال پر ثمر انقلاب اسلامي تاكيد كرد.
وي در ادامه بزرگداشت و تجليل از بزرگان دين، اخلاق و عرفان را كه در راه تقوا و معنويت تلاش وصفناپذيري از خود به جا گذاشتند، موجبات الگوپذيري نسل جوان امروزي را فراهم ميآورد.
امام جمعه مرند اظهار داشت: در اين برهه از زمان كه دشمنان اسلام و شيعيان از هيچ تلاشي براي ضربه زدن به فرايض ديني و ريشه اعتقادات مكتب اسلام فروگذاري نميكنند بايد با تجليل از بزرگان راه آنها را ادامه دهيم.
در اين همايش بزرگ فرهنگي و ديني، پيام حضرت آيتالله جعفر سبحاني توسط فرزند مرحوم آيتالله مرندي قرائت شد.
در بخشي از پيام آمده است: مرحوم آيتالله مرندي (اعلي الله مقامه) چراغ ايمان، تقوا و مشعل فروزان اطاعت حق را، ساليان درازي در درون خود روشن نگهداشت و توانست مراتب بالايي از كمال را كه براي انسان امكان دارد، طي كند.
در بخش ديگري از اين پيام افزوده شده است: وي خداجويي و تهذيب نفس را در محضر عالم اخلاقي بزرگ مرحوم آيتالله العظمي سيد علي آقا قاضي (طاب ثراه) پيدا كرد و دست به دامان اين عارف بزرگ و كامل شد، او هم دست اين شاگرد مستعد را گرفت و به مقامات عالي رساند.
در ادامه اين پيام تاكيد شده است: ايشان و مرحوم آيتالله علامه طباطبايي از شاگردان اين مكتب اخلاقي بودند كه توانستند جمع عظيمي از جامعه را تربيت كنند.
در ادامه همچنين، آيتالله شيخ حسن صانعي از ياران و همراهان رهبر فقيد انقلاب و از ارادتمندان آيتالله مرندي در سخناني با اشاره به فضائل اخلاقي، ديني و معنوي مرحوم آيتالله مرندي گفت: امروز بسياري از جوانان علاقمند به عرفان و كسب كمالات معنوي هستند اما متاسفانه به خاطر عدم دسترسي به عرفان ناب اسلامي و عارفان واقعي، به عرفانهاي كاذب كه آميخته با تصوف و همراه با بدعتها هستند، روي ميآورند و نه تنها به مقصد نميرسند بلكه از آن دور ميشوند.
وي تاكيد كرد: امروز بايد عرفان واقعي و عرفاي اصيل را شناخت و بهترين راه براي رسيدن به عرفان واقعي، شناخت امثال آيتالله ميرزا علي اكبر مرندي است تا بتوان راه حقيقت را از بيراهه تشخيص داد.
آيت الله صانعي در رابطه با مقام والاي اجتهاد آيتالله مرندي افزود: يكي از ابعاد شخصيتي مغفول ايشان رتبه علمي وي بود و اين ناشناختگي از سوي اخلاص، تواضع و شهرت گريزي فوقالعاده وي، از سوي ديگر دوري از محافل و مراكز علمي از جمله نجف اشرف و قم بوده است.
وي اظهار داشت: تحصيل مجدانه و جهاد در راه كسب معارف الهي در حوزه نجف اشرف مورد توجه بزرگان آن عصر قرار گرفته و در محضر آنها به بالاترين مراحل علمي در حوزه فقاهت، اجتهاد و استنباط احكام الهي رسيده بود.
احمد احمديمنش، مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان نيز در اين مراسم با اشاره به برگزاري بزرگداشتهاي برگزار شده در تجليل از مقام علما و عرفاي دين و اخلاق در استان افزود: برگزاري بزرگداشتها و يادوارهها به عنوان يك انقلاب فرهنگي در هر زمان براي ما به خصوص نسل جوان ميتواند بهترين الگو و سرمشق در پيروي و تمسك نسل حاضر به معنويت و الهامگيري از فضائل تربيتي و اخلاقي علما در تمام ابعاد باشد.
در بخش ديگري از اين مراسم، حجتالاسلام علي صديقي، استاد فلسفه و اخلاق دانشگاه تهران و حوزه علميه قم نيز با اشاره به اصالت خانوادگي و عبادات، راز و نياز و عمل كامل به وظايف شرعي و الهي آيتالله مرندي يادآور شد: يكي از ويژگيهاي مسترك تمام عرفا و مردان و اوتاد الهي راز و نياز و مناجات شبانه و خلوت سحري بود و هيچ دعا، عبادت و عمل ديگري با آن برابري نداشت.
وي آيتالله مرندي را يكي از بزرگان عرفان و اخلاق و باقي مانده شاگردان ممتاز آيتالله سيد علي آقا قاضي معرفي كرد و عمل به واجبات را توسط ايشان و برخي سجاياي اخلاقي وي را همانند ويژگيها و اخلاقيات فردي حضرت امام خميني (ره) توصيف كرد.
نمايشگاه آثار خطي و دست نوشته آيتالله مرندي و مبادله نامههاي بين علامه طباطبايي و ساير علما و عرفاي زمان معاصر خود، عكسهاي شخصي و اجازهنامههاي آيتالله ضياالدين عراقي و ابوالحسن اصفهاني و كلمات و سخنان وي و اهدا لوح يادبود به خانواده آن بزرگوار، از ديگر بخشهاي جنبي اين همايش بود.
اين همايش با مساعدت و پشتيباني اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان آذربايجان شرقي و تلاش و همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي مرند همچنين شوراي فرهنگ عمومي اين شهرستان برگزار شد.
زندگی نامه ی حضرت آيت الله ميرزا علي اكبر مرندي رحمت الله علیه
ولادت
آيت الله ميرزا علي اكبر مرندي در سال 1314 هـ . ق. در خانوادهاي بسيار متدين و متقي، در شهرستان مرند چشم به جهان گشود.
پدرش، ملاعلي مقدس از علماي وارسته و برجستة آذربايجان بود و به صدق و صفا وعلم و تقوا، معروف بود و به خاطر تقدّس زيادي كه در رعايت امور شرعي و حقوق مردم، حتي در مسائل بسيار جزئي داشت، به «مقدس» شهرت يافته بود. مردم با احترام و تجليل به اين بزرگوار مينگريستند و براي رفع مشكلات مادي و معنوي خود، به ايشان مراجعه ميكردند و از او رهنمود ميطلبيدند. وي حدود سال 1320 هـ . ق. رحلت كرد؛ ولي از خود يادگاري بس ارزنده به جا گذاشت كه مورد نظر پروردگار قرار گرفت. اين يادگار كسي جز حضرت آيت الله آقا ميرزا علي اكبر مرندي نبود.[1]
تحصيلات
آقا ميرزا علي اكبر مرندي آموزشهاي اوليه را در محضر پدرش سپري كرد، امّا ديري نپاييد كه از نعمت وجود ايشان محروم شد. او 6 ساله بود كه خبر غرق شدن پدرش در خزينة حمام، قلبش را جريحهدار ساخت.
او پس از رحلت پدر، دروس مرسوم آن عصر را نزد آقا شيخ محمد حسين رفيعيان و حاج شيخ باقر مجتهدي مرندي، به بهترين وجه آموخت و براي ادامة تحصيلات و طي مراحل عالي حوزوي، به حوزة علمية تبريز عزيمت كرد و با جدّيت و پشتكار تمام و علاقة وصف ناپذير، به كسب علم پرداخت و محضر علماي نامي آن عصر را درك كرد؛ از جمله آيت الله العظمي حاج ميرزا ابوالحسن انگجي (متوفا: 1317 هـ . ق) كه آيت الله مرندي عمدة تحصيلاتشان در تبريز محضر ايشان بود.[2]
تشرف به عتبات عاليات -
آيت الله مرندي با سختي و مشكلات فراوان در تبريز به تحصيل ادامه ميداد. وي مورد توجه خاصّ استادان آن جا قرار گرفته بود. با اين كه حوزة علمية تبريز در سطح بالاي علمي و معنوي قرار داشته، ولي با اين همه آوازة حوزة علمية نجف هر طلبة مشتاق را به خود فرا ميخواند و اين آرزو با امكانات آن روز مشكل مينمود، به خصوص وضع مالي و معيشتي آيت الله مرندي اين آرزو را امكان ناپذير ساخته بود؛ امّا از آن جا كه همة توفيقات از خداست، اين توفيق بزرگ نصيب اين بزرگوار شد وايشان به نجف اشرف مشرّف شد. وي در اين زمينه ميفرمايد:
«من براي چند روز استراحت از تبريز به مرند آمده بودم، مسئول پست شهرمان كه مرد متديني بود به ديدنم آمد و صد قران به من داد و گفت: برو به كربلا براي من نايب الزياره باش. خدمت استادم، آيت الله انگجي رسيدم و اين مسأله را با ايشان در ميان گذاشتم و ايشان نيز صلاح ديدند اين پيشنهاد را بپذيرم. لذا آمادة اين سفر معنوي شدم.با دو مسافر ديگر درشكهاي كرايه كرديم و رهسپار كربلا شديم. بعد از زيارت مرقد مطهر اباعبدالله به نجف اشرف مشرف شدم و بعد از اتمام زيارت، خداوند متعال به دلم انداخت كه همان جا بمانم و من حدود شانزده سال آن جا اقامت گزيدم، يعني از سال 1344 هـ . ق. (1304 شمسي) تا سال 1360 هـ . ق. (1319 شمسي) كه در اولين روز ورودم با علامه طباطبايي و الهي طباطبائي آشنا شدم و با آنها هم حجره گشتم.»[3]
اساتيد -
آيت الله مرندي در استفاده از درسهاي رسمي حوزه نيز جدّيت و پشتكار وصف ناپذيري داشت. استادان خارج فقه و اصول او در حوزه علميّة نجف عبارتند از:
1. آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني
2. آيت الله محمد حسيني نائيني
3. آيت الله شيخ علي ايرواني.
4. آيت الله آقا ضياء الدين عراقي.
5. علامه محمد حسين كمپاني.
6. علامه بادكوبهاي.[4]
وي در درس اخلاق آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدي قمي نيز شركت ميكرد.[5]
در كنار آيت الله خويي (ره)
آيت الله مرندي با آيت الله خويي هم دوره بود. الفت و ارادت خاص بين آن دو زبانزد خاص وعام بود. مشهور است كه آيت الله مرندي سبب آشنايي و ارتباط آيت الله خويي با آيت الله آقا ميرزا علي قاضي بوده است. امام جمعة محترم شهرستان مراغه ميگويد: من در اين مورد، از خود آيت الله مرندي سؤال كردم. ايشان فرمود: من اين ارتباط را بين آن دو بزرگوار برقرار ساختم.[6]
مراجعت به وطن
آيت الله مرندي در سطح بسيار عالي به مراتب علمي و عرفاني دست يافته بود. او علاقة وافري به نجف داشت. خودش در اين باره ميگويد:
«بعضي شبها در عالم رؤيا ميديدم كه از نجف اشرف به زادگاه خود برگشتهام، ناگاه سراسيمه از خواب ميپريدم و وقتي متوجه ميشدم كه اين بيش از يك خواب و رؤيا نبوده است و من هم چنان در نجف هستم، سر به سجدة شكر ميگذاردم.»
پس از مدتي، اين خوابها تعبير شد و پزشكان تأكيد كردند به خاطر كسالتي كه ايشان داشت، بايد از نجف اشرف بيرون برود. توصية دوستان و استادان هم كه نگران وضعيت جسماني ايشان بودند، او را مصمم ساخت كه به وطن بازگردد.
بالاخره او علي رغم ميل شديد به حضور در نجف، مجبور شد سال 1320 به آذربايجان برگردد. وي مدتي در حوزه علمية تبريز به تدريس پرداخت، ولي وقتي ديد شهرت و آوازه پيدا كرده است، آن جا را ترك كرد و در شهرستان مرند اقامت گزيد.[7]
توطئه تودهايها -
در دوراني كه آذربايجان به دست ارتش سرخ شوروي اشغال شده بود، و حزب توده و حزب دمكرات با تبليغات گسترده به تخريب و تضعيف اعتقادات ديني مردم پرداخته بودند، آيت الله ميرزا علي اكبر مرندي در مقابل آنها قد علم كرد و به افشاگري پرداخت. آنان وي را تحت تعقيب قرار دادند و در صدد كشتن او برآمدند، امّا خوشبختانه آيت الله مرندي توسط يكي از ارادتمندان خود، از موضوع مطلع شد و با اصرار آنها به تهران رفت و سرانجام بعد از شكست تودهايها، به مرند بازگشت.[8]
ياور نهضت امام خميني -
آيت الله مرندي از سال 1342 همراه و همگام با نهضت امام خميني ـ قدس سره ـ بود. او هنگام تبعيد امام به تركيه، طي اعلاميهاي از ايشان دفاع كرد. افرادي كه در اين راستا تلاش ميكردند، هميشه مورد حمايت ايشان قرار ميگرفتند. حجت الاسلام رحمتي ميگويد:
«... يكي از دوستان ما مرحوم حاج اسرافيل رزّاقي بود كه آيت الله مرندي به شوخي به ايشان امّ الاخبار ميگفتند وايشان اطلاعات گستردهاي از اوضاع و احوال تحولات سياسي داشت و به طور مرتب اخبار مهم سياسي و اعلاميههاي علما به خصوص حضرت امام راحل را خدمت آقا ميرساند و ايشان نيز مورد علاقه و حمايت آقا بود.»[9]
با اوج گيري انقلاب اسلامي در سال 1356 و پيروزي آن در 22 بهمن ماه 1357 آيت الله مرندي نقش اساسي در به صحنه كشاندن مردم و حمايت از تشكيل و تثبيت حكومت اسلامي داشت. پسر بزرگ ايشان ميگويد:
«در حركتهايي كه در شهر انجام ميگرفت، مردم همين كه ميفهميدند آقا اطلاعيه دادهاند، جمعيت به طور گسترده از اطراف به مرند سرازير ميشدند و در تظاهرات شركت ميكردند.»[10]
آيت الله مرندي همواره از انقلاب اسلامي حمايت ميكرد. متأسّفانه اعلاميههاي ايشان در حمايت از انقلاب اسلامي در دست نيست، تنها در دو اعلاميه، كه در تاريخ 2/7/1342 صادر شده است و علماي بزرگي چون آيت الله حسن الحسيني انگجي، سيد محمد بادكوبهاي و... آن را امضا كردهاند و يكي هم دربارة مجلس شوراي ملي و مجلس سنا است، كه هر دو اعلاميه موجود است، امضاي آيت الله مرندي نيز در اعلاميهها وجود دارد.
در اعلاميه اخير طي تلگرافي به محضر مراجع تقليد آن روز (آيت الله ميلاني، امام خميني و آيت الله مرعشي نجفي) مراتب تنفر و انزجارخود را از اظهار و عدم صلاحيت مجلس شوراي ملي و مجلس سنا و اشخاصي كه به نام نمايندگي بر مردم تحميل شدهاند، را اكيداً اعلام داشتهاند.[11]
وفات -
چند روز بعد از عيد نوروز بود، در كنار آقا نشسته بودم، هيچ حال نداشتند. به من فرمود: جواد! من سه چهار روز ميهمان شما هستم!» آقا ترسشان خيلي زياد بود. ترس از خدا، هميشه در تفكر بودند؛ دائماً در حال ذكر بودند. اواخر عمرشان اين دعا و ذكر جلوة بيشتري پيدا كرده بود. اكثراً ذكرشان كلمة طيبة «لا اله الا الله» بود. امّا اين اواخر متوجه شدم كه آهسته ذكرهايي ميگويند. من شبانه روز در محضرشان بودم. ديدم آقا استغفار ميكنند. يك روز ديدم آرام زمزمه ميكند: «ظلمت نفسي فاغفرلي!» اين حالات ادامه داشت تا اين كه در ساعت 3 بامداد روز سه شنبه نهم فروردين ماه 1373 (كه هميشه در آن موقع براي نماز شب بر ميخاست) روح بلندش از عالم ناسوت به عالم ملكوت برخاست و براي هميشه اين عالم خاكي را ترك گفت و به لقاء الله رسيد.[12]
پی نوشت:
[1] . عارف ناشناخته، صادق حسن زاده، ص 19 ـ 20.
[2] . عارف ناشناخته، ص 19 ـ 20.
[3] . همان.
[4] . همان، ص 31 ـ 32.
[5] . همان.
[6] . همان، ص 38.
[7] . همان، ص 40 ـ 41.
[8] . همان، ص 41.
[9] . عارف ناشناخته، ص 42 ـ 43.
[10] . همان.
[11] . متن اين دو اعلاميه در جلد سوم «اسناد انقلاب اسلامي»، صفحات 103 و 107 آمده است.
[12] . همان، ص 54
نويسنده: مجيد محبوبي