ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 15 اسفند 1390     |     کد : 33780

دوری از تعلقات ظاهری؛ مقدمه نيل به نور اشراق در حكمت شيعی

سيره پيشوايان بر تأثير زهد و دوری از تعلقات ظاهری در جوشش نور حكمت و معرفت در قلب تأكيد شده و بر اين امر ‌به‌عنوان زمينه‌ساز نيايش با خدا و بكاء به‌مثابه تمنای حكمت، سفارش شده است.

 استاد دانشگاه اهل بيت(ع) اظهار كرد: در سيره پيشوايان بر تأثير زهد و دوری از تعلقات ظاهری در جوشش نور حكمت و معرفت در قلب تأكيد شده و بر اين امر ‌به‌عنوان زمينه‌ساز نيايش با خدا و بكاء به‌مثابه تمنای حكمت، سفارش شده است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، اسماعيل منصوری لاريجانی، استاد دانشگاه اهل بيت(ع) در هشتمين برنامه از سلسله‌نشست‌های «سومين جشنواره ملی مطالعات قرآنی دانشجويان كشور» با عنوان «شاخص‌های عرفان ناب شيعی» به تبيين شاخص‌ها و معيارهای عرفان ناب شيعی از جمله جايگاه ثقلين(قرآن و اهل بيت(ع)) در عرفان و تفكر شيعی پرداخت.

وی اظهار كرد: اولين شاخصه عرفان شيعی آن است كه حقيقت معرفت را در قرآن جست‌وجو می‌كند ولاغير؛ زيرا ساحت قرآن، ساحت وحی ربانی است و آنچه را كه خداوند به عنوان روح و جوهر معارف قرآن قرار داده است همان معرفت يا حكمت الهی است؛ بنابر اين ريشه عرفان شيعی مأخوذ از قرآن كريم است.

نويسنده تفسير عليا(تفسير كلمات قرآنی با رهيافت عرفانی) خاطرنشان كرد: نكته دوم كه شاخصه مهم عرفان شيعی است آن است كه هركسی نمی‌تواند وارد قرآن شود و جوهر حقيقت و معرفت را خود، به تنهايی بگيرد؛ بلكه راه يافتن، جست‌وجو كردن و غواصی در بحر معارف قرآن از طريق اهل بيت(ع) ميسر می‌شود.

وی در توضيح اين مطلب با اشاره به روايتی از امام علی(ع) گفت: امام علی(ع) فرمود: «ان القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق؛ ظاهر قرآن زيبا و جذاب و دلنشين است و باطنش بسيار عميق است». و در جای ديگر فرمود: «ذلك القرآن فاستنطقوه و لن‌ينطق و لكن اخبركم عنه؛ آن ـ كتاب خدا ـ قرآن است، از آن بخواهيدتا سخن بگويد و هرگز سخن نگويد، اما من شما را از آن خبر می‌دهم». امام در اين كلام تصريح كرده كه قرآن با شما سخن نمی‌گويد و اين منم كه می‌توانم خبرگزار و سخنگوی قرآن باشم و از بواطن قرآن خبر دهم.

منصوری لاريجانی ادامه داد: پيامبر(ص) نيز از بطون قرآن(تا هفتاد بطن) خبر داده است: حرف قرآن را مبين كه ظاهر است/ زير ظاهر باطنی هم قاهر است. مولا در جای ديگر می‌فرمايد: «انزلوا هم الی احسن المنازل القرآن...؛ با اهل بيت(ع) در منازل قرآن فرود آييد». اين نشان از منازل، مقامات و لايه‌های باطنی و پنهانی قرآن دارد و انسان بايد در اعماق قرآن سفر كند و اين سفر بدون اهل بيت(ع) ممكن نيست.

استاد دانشگاه اهل بيت با تأكيد بر اين‌كه ما مدعی هستيم كه بدون عرفان نمی‌توان وارد قرآن شد، خاطرنشان كرد: بنابراين منشأ اصلی عرفان شيعی ـ يعنی همان معرفت و حكمت ناب ـ قرآن است و اين معرفت تنها از طريق اهل بيت به دست می‌آيد و شرط آن اين است كه ما در قرآن سير و سفر كنيم و كنار ساحل آن ننشينيم و خود را در اعماق قرآن بيندازيم. اگر ما خود را در بحر قرآن بيندازيم، اهل بيت(ع) دست ما را گرفته و هدايت خواهند كرد. هم‌چنان‌كه مولانا می‌گويد: دانش آن بود موقوف سفر/ نايد اين دانش به تيزی فكر/ از معيت كی كنم من فهم راز/ جز كه از بعد سفرهای دراز.

استاد دانشگاه اهل بيت(ع) افزود: ملاقات اهل بيت(ع) تنها در ساحت قرآن فراهم می‌شود و انسان بايد در دريای قرآن سفر كند تا به قول مولانا با ارواح انبياء و اولياء كه همچون ماهيان دريای قرآنند، درآميزد: روح قرآن است جان انبيا/ماهيان بحر پاك كبريا/چون تو در قرآن حق بگريختی/با روان انبيا آميختی. بنابراين شرط سوم عرفان شيعی مسافرت كردن در قرآن است.

غواصی در بحر معارف قرآن تنها با خلعت پاكی و طهارت ممكن است: «فثيابك و طهّر» و «لايمسه الا المطهرون» ناظر به همين امر است و كسی كه بدون طهارت به قرآن رجوع كند، در دامن اهل بيت(ع) قرار نخواهد گرفت. مولا در جای ديگری در نهج‌البلاغه می‌فرمايد: «إنّ أمرنا صعب مستصعب لا يحمله إلا عبد مؤمن امتحن الله قلبه للإيمان و لا يعی حديثنا إلا صدور أمينه و أحلام رزينه؛ معرفت و شناسايی ما كار بسيار دشواری است كه آن را تحمل نمی‌‌كند، مگر بنده مؤمنی كه خداوند، دل او را برای ايمان آزمايش كرده باشد و حديث و گفتار ما را نگاه نمی‌‌دارد مگر سينه‌های امانت‌ پذير و عقل‌‌های پابرجا».

در تشريح اين حديث امام علی(ع) گفت: «امر» در اينجا به معنی فرمان نيست بلكه امر در اينجا در مقابل عالم خلق قرار می‌گيرد. عالم امر ـ همچنان كه در قران نيز آمده است ـ باطن عالم خلق است. بنابراين «امرنا» در كلام مولا به باطن و حقيقت ولايت اهل بيت(ع) اشاره دارد و آن را هر قلبی برنمی‌دارد، مگر دل‌هايی كه خداوند آنها را با ايمان آزموده باشد.

اين سخن مولا ذهنی كه سينه‌ای كه جای هوا و هوس و جايگاه رفت و آمد شيطان است و ذهنی كه جای شبهه، ترديد، وسوسه، دودلی‌ها و وهميات پوچ است، جايگاه امر ولايت نمی‌تواند باشد: آب بزن چشم هوسناك را/ با نظر پاك ببين پاك را/ هركه در اين عرصه گذر داده‌اند/ خود نظر از فيض سحر داده‌اند.

بنابراين هركسی را در اين حريم راه نمی‌دهند و انسان بايد خود را در حوض سحر در اشك خود شناور كند و شسست‌وشو داده و طهارت كند: چشم آلوده‌نظر از رخ جانان دور است/ بر رخ او نظر از آينه پاك انداز/ غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند/ پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز.

انسان بايد در اشك خود شنا كند تا پاك طاهر شده و قابليت ايمان را داشته باشد. امام صادق(ع) فرمود: حرام علی قلوبكم ان تعرف حلاوة الايمان حتی تزهد فی الدنيا؛ بر دل‌های شما چشيدن حلاوت ايمان حرام است، مگر آن‌كه از دنيا پاك شود». اين زهد است كه انسان را از تعلقات ظاهری پاك می‌كند. سبب آن‌كه اهل بيت(ع) اين همه از دنيا دوری می‌كردند برای آن بود كه دنيا به شكار ايمان آنها نيايد.

مولا اميرالمؤمنين هر شب كه به خانه می‌رفت می‌گفت: «ای دنيا! از من دور شو! به خدا قسم من در مقابل تو ذليل نمی‌شوم تا مرا ذليل كنی! و از تو فرمان نمی‌برم تا مرا به اين طرف و آن طرف بكشانی! به خدا قسم، نفس خود را چنان زنجيركش می‌كنم كه وقتی به قرص نانی دست يافتم، نفسم شاد و خوشحال شود و وقتی نمك در سفره‌ غذا آمد، به همان قانع می‌شوم».

ممكن است سؤال شود كه نفسی كه نان خشك با نمك می‌خورد، چطور حال عبادت و رياضت دارد؟ امام علی(ع) می‌فرمايد همين نفسی كه چنين خوراكی دارد، دو چشمش شب‌ها همچون دو چشمه می‌جوشد و هيچ‌گاه آبش خشك نمی‌شود؛ چراكه ريشه اشك در جان و قلب است و غذای قلب حكمت است: بسته شير زمينی چون حبوب/ جو فطام خويش از قوت القلوب/ حرف حكمت خور كه شد نور ستير/ای تو نور بی‌حجب را ناپذير.

با بيان اين‌كه تفكيك اهل بيت(ع) از تفكر و عرفان شيعه محال است، با اشاره سيره زاهدانه اهل بيت(ع) تصريح كرد: زهد تأثيری بسيار در تعالی روح انسان دارد، غذای نفس نان و غذای روح نور حكمت است و رياضت به معنای تربيت و پروراندن نفس است. مولانا در مثنوی می‌گويد: زين خورش‌ها اندك اندك باز بر/كين غذای خر بود نه آن حر/تا غذای اصل را قابل شوی/لقمه‌های نور را آكل شوی/عكس آن نورست كين نان، نان شدست/فيض آن جان است كين جان، جان شدست/چون خوری يك‌بار از ماكول نور/خاك ريزی بر سر نان تنور.

امام صادق(ع) فرمود: من نور(حكمت) را در شب‌ها با دو چيز طلب می‌كنم؛ نخست با نيايش و دعا و دوم با بكاء. بنابراين گريه خود تمنای حكمت كردن است. ما با گريه‌های ظاهری احساس نورانيت و شفافيت در ذهن و روانمان می‌كنيم، حال اگر گريه در دل شب باشد و تنها معشوق آن را ببيند، چه نورانيتی به انسان دست خواهد داد.

فلاسفه، علمای اخلاق و همه مفسرين حقيقت نفس ناطقه را نور دانسته‌اند و لاجرم غذای نور، نور خواهد بود. اين چنين است كه شخصيتی چون سهروردی پيدا می‌شود و نام فلسفه خود را «اشراق» می‌تهد. اگر ما اشراق داشته باشيم، قدرت تأويل پيدا می‌كنيم و با اشراق است كه باطن قرآن برای ما آشكار می‌شود و اين اشراق برای ما از ناحيه زهد و طهارت و انس با قرآن ـ به معنای شناوری در آن با اهل بيت(ع) ـ ميسر می‌شود.


نوشته شده در   دوشنبه 15 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode