هنگامی كه آئين بوديسم از هندوستان خارج شد، به دو شاخه «مهايانه» و «هينيانه» منقسم شد؛ شاخه «مهايانه» هنگامی كه به سرزمين تبت وارد شد، تغيير نام داد و با عنوان لاما شهرت پيدا كرد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام والمسلمين دكتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در هشتمين نشست از سلسله نشستهای «آسيبشناسی عرفانهای كاذب» كه در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشجويان كشور برگزار شد، به ايراد سخنرانی پرداخت.
فعالی با اشاره به جريانهای معنويتگرايی هندی اظهار كرد: در جلسات گذشته كيشهای معنويتگرای هندی را به دو بخش تقسيم كرديم و در بخش نخست به يوگا، اشو، سای بابا، رامالله، كريشنا و يوگاناندا پرداختيم. آخرين كيش معنويتگرا كه در صدد توضيح آن برخواهيم آمد، آئين معنويتگرای «دالايیلاما» است.
اين مدرس حوزه و دانشگاه با تأكيد بر اينكه آئين معنويتگرای نوظهور هندی منحصر در اين موارد محدود نمیشود، خاطرنشان كرد: كيشهای معنويتگرا و نوظهور هندی متعدد است، اما در اين مجال تنها به اهم آنها میپردازيم.
وی ادامه داد: از آنجا كه زادگاه دالايیلاما تبت است و خود متأثر از فرهنگ هندوستان است، لازم است اندكی آئين لاما و سرزمين تبت بررسی شود و سپس به اصل بحث بپردازيم. در گذشته اشاره شد كه مهمترين آئين معنويتگرای امروزی كه با قرائتهای جديد ظهور كرده است، بودا و آئين بوديسم است. بودا توانست بهسرعت قبل از ميلاد سراسر هندوستان را فراگيرد و حتی از مرزهای هندوستان خارج شود و سرزمينهای دور و نزديك را متأثر سازد.
فعالی با اشاره به تقسيمات بودا تصريح كرد: هنگامیكه آئين بوديسم از هندوستان خارج شد، به دو شاخه اصلی و كلی منقسم شد. نام شاخه اول «مهايانه» و نام شاخه دوم «هينيانه» است. شاخه مهايانه بوديسم از اعتبار و وجاهت بيشتری برخوردار است و توانست سرزمينهای بيشتری را تحت سيطره خود درآورد، برخلاف شاخه هينيانه كه بهكندی منتشر شد و تنها در سرزمينهای همجوار هند توانست ادامه حيات دهد.
اين مدرس حوزه و دانشگاه افزود: بخش اول آئين بودا، يعنی مهايانه، كشورهايی همچون كره شمالی و جنوبی، ژاپن، چين، تبت و مغولستان را تحت تأثير خود قرار داد، اما بخش دوم تنها توانست تا حدی به تايلند و كامبوج و برمه برسد و در اين كشورها منحصر شود. از اين بيان نتيجه میشود كه شاخه مهايانه بوديسم در تبت شروع به بسط و گسترش كرد.
يكی از مؤلفههای اعتقادی و آموزهای در فرهنگ تبت، اعتقاد به پديده تناسخ است؛ همچنين در فرهنگ تبت نمیتوان از يك خانم در مورد همسر وی سؤال كرد، سؤال از همسر يك زن و همچنين سؤال از پدر و مادر يك شخص در فرهنگ تبت معنا و مفهومی ندارد
وی با تأكيد بر اينكه آئين بودای مهايانه هنگامیكه به سرزمين تبت وارد شد، تغيير نام داد و با عنوان لاما شهرت پيدا كرد، گفت: بايد توجه كرد كه آئين لاما يا لامائيسم همان آئين بودايی مهايانه هندوستان است. دالايیلاما نيز به معنای رهبر لاما است كه نام وی دالايی است. با اين نكته مشخص میشود كه منظور دالايیلاما از اينكه «من رهبر بودائيان تبت هستم» چيست.
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به فرهنگ مردم سرزمين تبت خاطرنشان كرد: تبت نام كشوری در دامنه كوههای هيماليا است. اين كشور حدود هشت ميليون نفر جمعيت دارد. از ويژگیهای اين كشور فقر شديد اجتماعی و اقتصادی مردمان آن است. شغل و حرفه اصلی و رسمی مردم در اين كشور كشاورزی و دامداری است و همه مردم به كار و شغلی مشغول هستند.
فعالی با اشاره به فرهنگ و آداب و رسوم منحصر به فرد سرزمين تبت عنوان كرد: اين كشور دارای آداب و رسومی است كه میتوان گفت در هيچجای ديگر از جهان نمونه ندارد، از جمله اين آداب میتوان به پديده «چند شوهری» اشاره كرد. در تبت اگر دختری، همسر مردی شود، در حقيقت همسر تمام برادران وی نيز شده است. از نظر قانون اين كشور، فرزندی كه در چنين خانوادهای متولد شود متعلق به برادر بزرگتر خواهد بود.در عين حال كه در اين كشور «چندزنی» هم وجود دارد.
برخی ویژگیهای فرهنگ تبت
اين مدرس حوزه و دانشگاه با بيان اينكه در فرهنگ تبت نمیتوان از يك خانم در مورد همسر وی سؤال كرد، افزود: سؤال از همسر يك زن و همچنين سؤال از پدر و مادر يك شخص در فرهنگ تبت معنا و مفهومی ندارد.
فعالی با اشاره به جايگاه اعتقاد به تناسخ در فرهنگ تبت ادامه داد: يكی از مؤلفههای اعتقادی و آموزهای در فرهنگ تبت، اعتقاد به پديده تناسخ است. همچنين در اين فرهنگ اعتقادات و آداب و رسوم ديگری نيز وجود دارد كه برای آگاهی بيشتر میتوانيد به كتابی كه بنده در رابطه با كيش معنويتگرای نوظهور لامائيزم نگاشتهام، رجوع كنيد.
وی با بيان اينكه تبت و مغولستان در دامنه سلسله جبال هيماليا قرار دارند و اين كوه به نام كوه معنويت مشهور است، اظهار كرد: با يك رصد موقعيتشناسی در جهان به دست میآيد كه 4 نقطه از نظر معنويت در جهان شاخص هستند. اولين سرزمين در شرق، بدون شك كشور هند است، زيرا هندوستان زادگاه بسياری از كيشهای معنويتگرای قديم و نوظهور است.
فعالی ادامه داد: در غرب خصوصاً در آمريكای جنوبی و آمريكای لاتين، مكزيك مركز ظهور جريانهای معنويتگرا است كه نمونههای آن را در بحثهای آتی ذكر خواهيم كرد. مكزيك پايتخت سرخ پوستان باستان است. بعد از مكزيك كشور برزيل در اين جايگاه قرار دارد. لازم به ذكر است كه معنويت به تفصيل و معنای خاصی در ميان سرخ پوستان رواج داشته و هماكنون نيز رايج است.
هنگامیكه آئين بوديسم از هندوستان خارج شد، به دو شاخه اصلی و كلی منقسم شد. نام شاخه اول «مهايانه» و نام شاخه دوم «هينيانه» است. شاخه مهايانه بوديسم از اعتبار و وجاهت بيشتری برخوردار است و توانست سرزمينهای بيشتری را تحت سيطره خود درآورد
اين مدرس حوزه و دانشگاه با تأكيد بر اينكه منطقه سوم معنويتگرا در جهان، دامنه كوههای هيماليا و منطقه تبت است، عنوان كرد: دالايیلاما از نمونههای جريان معنويتگرای تبت است. اين منطقه كيشهای نوظهور ديگری را دارد كه در بخش آئين معنويتگرای آمريكا به آن اشاره خواهد شد.
وی با بيان اينكه منطقه چهارم از مناطق كيشهای معنويتگرا ايران و خراسان بزرگ است، خاطرنشان كرد: منظور از خراسان بزرگ همان است كه در فرهنگ باستان با عنوان «دشت خاوران» شهرت داشت. اين منطقه شامل كل افعانستان، تاجيكستان، ازبكستان، استانهای خراسان شمالی و رضوی و جنوبی و كل قومس میشده است. قومس حوالی دامغان است و همجوار بسطام و خرقان میشود.
فعالی با بيان اينكه محدوده غربی منطقه «دشت خاوران» به تهران و شهرری ختم میشده، اظهار كرد: در زمان گذشته ميان تهران و ری، ری مركزيت داشت و تهران حومه آن بهحساب میآمد. اگر به نقشههايی كه مربوط به زمان ساسانيان میشود توجه كنيم، منطقه دشت خاوران كه يكی از استانهای ساسانيان بوده، معادل دو و نيم برابر ايران فعلی است. اين منطقه شامل مناطق مهمی همچون مرو، بلخ، هرات، سمرقند، بخارا، قومس، بسطام، خرقان، ری، گرگان و نيشابور میشده است.
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه خاك تأثير مستقيم بر طرز تفكر افراد يك منطقه میگذارد، عنوان كرد: منطقه ايران و دشت خاوران يكی از مناطق حاصلخيز برای رشد و بروز عرفان بهشمار میآمده است. حال با توجه به اين مقدمات، میتوان وارد بحث دالايیلاما تبتی شد.