كارآگاه لينلي پروندههاي جنايي را به روش هلمز و پوآرو حل ميكند
پليسي براي حل معماهاي پر رمز و راز
جام جم آنلاين: شبكههاي تلويزيوني هميشه ميزبان مجموعههاي پليسي پر رمز و راز و جنايتكارانهاي بودهاند كه قصههاي خود را به زباني درام تعريف ميكنند. براي تماشاگران تلويزيوني در سراسر جهان تماشاي آن دسته از قصههاي پليسي كه با رمز و راز و تعليق همراه است، جذابيتهاي بسيار زيادي داشته است.
در حقيقت، رمز و راز موجود در اين قصهها باعث كشش فراوان تماشاگران به اين نوع مجموعههاي پليسي شده و آنها ميخواهند ببينند شخصيتهاي اصلي و پليس ماجرا (و در اصل سازندگان اين مجموعهها) چه پاسخي به اين رمز و راز و كارهاي مرموزي كه اتفاق افتاده است، ميدهند و در پايان كار، آنها با چه چيزي ـ و چه نوع هيجاني ـ روبهرو خواهند شد. علت اصلي ماندگاري، كلاسيكشدن شخصيتهايي مثل پوآرو و شرلوك هلمز را هم بايد در همين راستا ارزيابي كرد. آنها ماموران پليس سختكوشي بودهاند كه به جاي بازي با اسلحه و بهرهگيري از اكشنهاي گوناگون، در هالهاي از ابهام و رمز و راز، يك موش و گربه بازي درخشان با بقيه شخصيتهاي قصه (كه البته منظور شخصيتهاي منفي است) به راهانداخته و باعث لذت بيشتر بيننده شدهاند.
مجموعه انگليسيزبان كارآگاه لينلي (با نام كامل رمز و رازهاي كارآگاه لينلي) كه از شبكه 4 سيما در حال پخش است هم با بهرهگيري از حال و هوايي پررمز و راز سعي ميكند قصههاي جنايتكارانه خود را بازگو كند و اگر چه نتوانسته شهرتي همپاي «پوآرو» يا «شرلوك هلمز» كسب كند ولي با بهرهگيري از استقبال خوب تماشاگران تا 7 فصل به حيات خود ادامه داده است.
حل معما مانند يك پازل
كارآگاه لينلي اولين بار سال 2001 به روي آنتن رفت و نقدهاي مثبت منتقدان و استقبال تماشاگران انگليسي از آن، كمك كرد تا اين مجموعه پليسي شبكه تلويزيوني بيبيسي تا سال 2007 به پخش خود ادامه دهد. قصه مجموعه مثل بقيه كارهاي پليسي تلويزيوني يك افسر كنجكاو و وظيفهشناس بريتانيايي را در راس ماجراهاي خود دارد كه مامور تحقيق پيرامون پروندههاي جنايي است كه كمتر كسي ميتواند آنها را حل كند.
اين پروندههاي سخت و پيچيده لايهاي از رمز و راز را در خود دارند و فقط افسر باهوشي مثل تامس لينلي ميتواند حل آنها را به عهده بگيرد. اين مامور خوشفكر يك همكار دائمي به نام باربارا هيورز دارد كه اگر چه به اندازه او باهوش نيست (و نميتواند قطعات مختلف و حلنشده جدول و معما را در كنار هم بچيند) ولي پا به پاي لينلي حركت و كار ميكند.
نقش لينلي را در 23 اپيزود مجموعه ناتانيل پاركر بازي كرده و شارون اسمال هم در اين اپيزودها در كنار وي باربارا هيورز قصه مجموعه بوده است. بجز اين دو كه در تمام فصلهاي مجموعه در عرض 6 سال پخش آن حضور داشتهاند، تعدادي بازيگر تلويزيوني انگلستان در قسمتهاي مجموعه در نقشهاي مكمل آن بازي كردهاند.
كارآگاه لينلي هم مانند بسياري از مجموعههاي پليسي پر رمز و راز تلويزيوني، قصه خود را از يك داستان پرخواننده و معروف به همين نام گرفته است. اين داستان را اليزابت جورج نوشته و در طول 20 سال گذشته بيش از 20 جلد آن منتشر شده است.
هر جلد اين كتاب يك قصه و ماجراي تازه دارد و شخصيت تامس لينلي را درگير يك ماجراجويي تازه ميكند. اليزابت جورج همكار اصلي سازندگان مجموعه در كار نگارش فيلمنامه آن بوده است و 7 فيلمنامهنويس تلويزيوني در كار نوشتن اپيزودهاي مجموعه با وي همكاري كردهاند. از اين نويسنده 60 ساله آمريكايي تا به حال فقط قصه همين مجموعه تبديل به يك كار تلويزيوني شده است. تهيهكنندگان مجموعه امر كارگرداني 32 اپيزود آن را به دست 4 كارگردان تلويزيوني سپردند كه ريچارد لاكسون مهمترين آنهاست. وي با ساخت بيش از 10 اپيزود مجموعه، بيشترين همكاري را با اين پروژه داشت.
وي يكي از كارگردانان باسابقه تلويزيوني است كه از سال 1992 تاكنون با بيش از 25 مجموعه تلويزيوني همكاري داشته و آخرين كار وي در اين رسانه با نام «آنها» در سال 2011 روي آنتن رفت.
لاكسون كه سال 2009 اولين فيلم سينمايي خود «يك انگليسي در نيويورك» را ساخت (فيلمي با بازي جان هارت كه نمايش موفقيتآميز مالي در آمريكا نداشت) در حال حاضر مشغول آماده كردن دومين فيلم سينمايي خود «ايفي» براي اكران عمومي است. او اين فيلم را براساس فيلمنامه اما تامپسون بازيگر سرشناس انگليسي ساخته و تامپسون و داكوتا فنينگ بازيگران اصلي آن هستند.
پدر كارگر، پسر مرفه
منتقدان تلويزيوني از تنش بالاي موجود در قصه مجموعه به عنوان يكي از جنبههاي بسيار مثبت آن اسم ميبرند. در تنش موجود در قصه فيلم، مسائلي مثل اختلافات طبقاتي، تفاوتهاي بين آدمها و مشكلات موجود در جامعه انگليس به بحث و بررسي گذاشته ميشود. نكته جالب تفاوت اجتماعي و طبقاتي 2 شخصيت محوري است كه بايد در كنار هم به حل مشكلات جنايي بپردازند. در حالي كه هيورز پسزمينهاي كارگري دارد و پدرش جزو طبقه كارگر است، ولي لينلي پسزمينه مرفه دارد. همين اختلاف باعث بروز تنشهاي جالبي بين اين دو در طول ماجراهاي قصه مجموعه ميشود.
سازندگان كارآگاه لينلي قصه اكثر اپيزودهاي مجموعه را از داستانهاي اليزابت جورج گرفتند، ولي چند اپيزود فيلمنامهاي مستقل و غيراقتباسي دارد كه با الهامگيري از شخصيتهاي داستان اين نويسنده نوشته شدهاند.
يكي از تفاوتهاي موجود در اين مجموعه با بقيه كارهاي تلويزيوني در زمان طولاني و بالاي هر اپيزود است. هر اپيزود مجموعه تقريبا 90 دقيقه طول ميكشد كه معادل يك فيلم بلند سينمايي است. به همين خاطر، بعضي از كشورهاي جهان هنگام پخش مجموعه، هر قسمت آن را تبديل به 2 قسمت 45 دقيقهاي كردند. به اين ترتيب كارآگاه لينلي در اين كشورها به صورت مجموعهاي 64 قسمتي درآمد.
نكته: منتقدان تلويزيوني از تنش بالاي موجود در قصه مجموعه به عنوان يكي از جنبههاي مثبت آن اسم ميبرند. در قصه فيلم مسائلي مثل اختلافات طبقاتي و مشكلات موجود در جامعه انگليس بررسي ميشود
به گفته ريچارد لاكسون، كارگردان اصلي مجموعه «تماشاگران انگليسي دوست ندارند يك قصه كامل و واحد را در 2 قسمت ببينند. آنها ميخواهند از لحظهاي كه قصه مجموعه شروع ميشود و تا زماني كه به پايان ميرسد، حرف ناگفتهاي باقي نماند. قصههاي اليزابت جورج داستانهايي بلند بودند كه در صورت كوتاهشدن براي يك مجموعه تلويزيوني، آن ارزش و اعتبار خاص خود را از دست ميدادند. به همين دليل ما تصميم گرفتيم زمان هر اپيزود را افزايش دهيم و نگران اين موضوع هم نبوديم.
باور ما اين بود كه در صورت جذاببودن قصه و حال و هواي مجموعه، ديگر كسي متوجه طولانيبودن زمان آن نخواهد شد. همين اتفاق هم در عمل افتاد و كسي نسبت به زمان بالاي اپيزودها اعتراضي نكرد. هنگام كار روي مجموعه، ميخواستم تماشاچي را به ياد شخصيتهاي كلاسيكي مثل هلمز و پوآرو بيندازم. انگار كه اين شخصيتها از آن حال و هواي كلاسيك و قديمي خود، راهي يك موقعيت امروزي شدهاند. اين بازي با زمان و مكان برايم جذابيت خاصي داشت و ميخواستم آن را به بهترين شكل به تصوير بكشم».
فرق درست و غلط
بسياري از منتقدان تلويزيوني عقيده دارند كارآگاه لينلي مجموعهاي شخصيتمحور است كه بار اصلي ماجراها و اتفاقات آن بر دوش تامس لينلي و بازيگر آن ناتانيل پاركر است. او در همان اولين اپيزود مجموعه به شكلي كامل معرفي ميشود و تماشاچي ميفهمد با وجود ظاهر امروزياش، معتقد به ارزشهاي قديمي است. پاركر كه اين شخصيت را خيلي دوست دارد و بازي در مجموعه كارآگاه لينلي را يكي از نقاط بسيار مثبت كارنامه هنرياش ميداند، درباره اين شخصيت ميگويد: «لينلي بسيار نجيب، صادق و اخلاقي است و به صورت آدمي ديده ميشود كه تلاش زيادي ميكند تا وقار خود را به نمايش بگذارد. آدمهاي دور و بر ممكن است ديدگاههاي متفاوت و حتي متناقضي دربارهاش داشته باشند، اما در همان حال، در بين آنها نميتوانيد كسي را پيدا كنيد كه او را دوست نداشته باشد يا از وي متنفر باشد. خود لينلي هيچ وقت نميگويد هميشه حق با اوست و در همه حال دارد درست ميگويد. با وجود اين، روي اين نكته تاكيد دارد كه فرق بين درست و غلط را ميداند و مرز بين اين دو را رعايت ميكند.»
يكي از مسائلي كه باعث ميشد شخصيت لينلي مورد توجه و محبت تماشاگران قرار گيرد اين است كه به حرف آدمهاي دور و بر خود گوش ميدهد و سعي ميكند آنها را بفهمد.
همين نكته است كه باعث ميشود تمام آدمها و قشرهاي مختلف جامعه بخواهند با وي صحبت كنند. پاركرميگويد: «لينلي و همكارش در طول حل معماهاي پيش رو از همين آدمهايي كه در محيط پيرامونشان هستند، استفاده ميكنند. خيلي وقتها به نظر ميرسد او و همكارش مشكلات زيادي با يكديگر دارند و ادامه همكاري ديگر برايشان ممكن نيست، اما اين فقط ظاهر قضيه و سطح رويي آن است.
در سطح زيرين قصه و روابط بين آدمهاي آن، چيزهايي وجود دارد كه درك آنها خيلي هم ساده نيست. پسزمينههاي متفاوت اجتماعي لينلي و همكارش به كمك قصه ميآيد تا ماجراها را شيرينتر و تماشاييتر كند. فراموش نكنيم كه هم لينلي و هم هيورز تلاش دارند خود را درگير موقعيتهاي سخت و خطرناك كنند و ماموريتهاي خود را به نحو احسن انجام دهند.»
برخلاف مجموعههاي مشابه، كارآگاه لينلي چندان وارد زندگي خانوادگي و حريم خصوصي 2 شخصيت اصلي خود نميشود. بجز يك اپيزود و اشاراتي گذرا در اپيزودهاي ديگر، قصه مجموعه روي حوادث پررمز و رازي تاكيد ميكند كه خط اصلي ماجراها را خلق كرده و به جلو ميبرند و 2 مامور پليس مجموعه براي حل آنها وارد ماجرا ميشوند. اين مساله كمك ميكند تا كارآگاه لينلي بيشتر به ماجراهايي بپردازد كه در طول آنها، تماشاچي هيجان زيادي براي كشف معماي پاياني هر اپيزود دارد.
براي مجموعهاي كه در 7 فصل قصد دارد بيش از 30 اپيزود را به نمايش بگذارد، فاصلهگيري از زندگي خانوادگي دو شخصيت محوري قصه و تاكيد روي حوادث و اتفاقات پليسي، كار بسيار مشكلي است كه سازندگان مجموعه توانستهاند به خوبي از عهده اجراي آن برآيند.
جذابيت به وسيله تنش
شارون اسمال پس از خواندن فيلمنامه مجموعه به اين دليل ايفاي نقش باربارا هيورز را پذيرفت كه به اعتقاد او آدمي متفاوت بود. او ميگويد: «باربارا عضوي از طبقه ضعيف كارگر است، اما وي آدمي متفاوت از ديگران است و شخصيت ويژهاي دارد.
شما مشابه اين شخصيت را در كمتر كار تلويزيوني ديدهايد و همين مساله، او را ويژه و متمايز ميكند. باربارا نه فقط با لينلي كه با بقيه همكارانش هم مشكلات زيادي دارد و در نگاه اول اين طور به نظر ميرسد كه آدمي ناسازگار است. در عين حال، تضادهايش با مديران و روسا را فراموش نكنيد. همين چيزهاست كه از باربارا يك شخصيت جذاب ميآفريند و باعث همراهي تماشاچي با وي ميشود».
با وجود استقبال تماشاگران از مجموعه و فصلهاي مختلف آن، منتقدان تلويزيوني برخورد و ديدگاه يكساني نسبت به آن ندارند و در اين رابطه 2 گروه مختلف با 2 ديدگاه متفاوت را تشكيل ميدهند. گروهي از آنها كارآگاه لينلي را يكي از مجموعههاي بد پليسي 2 دهه اخير تلويزيون انگلستان ميدانند كه نتوانسته حق مطلب را در ارتباط با داستانهاي پرخواننده اليزابت ادا كند.
آنها عقيده دارند مجموعه سخت تلاش كرده از امتياز محبوب بودن اين نوولها استفاده كند و با سوارشدن بر موج موفقيت آنها براي خود موفقيتي دروغين كسب كند.
به اين ترتيب، فيلمنامههاي مجموعه اقتباسي سرسري، دستي و بيذوق از قصههاي اليزابت جورج هستند و هنگام برگردان تصويري آنها هيچ تلاشي از سوي سازندگان كارآگاه لينلي براي هنري و جذابتركردن آنها صورت نگرفته است. در عين حال، تلاش سازندگان مجموعه براي دادن عمق بيشتر به برخي از قصههاي نوول هم مورد پرسش اين گروه از منتقدان قرار گرفته است، زيرا بنا بر ديدگاه آنها اين قصهها فاقد آن عمق بوده و سازندگان مجموعه نميتوانستهاند چيزي را به آنها (به صورت اجباري) اضافه كنند كه فاقد آن هستند.
در كنار اين گروه، منتقداني هم هستند كه از مجموعه دفاع ميكنند. آنها ادعاي كمتحركي مجموعه را رد ميكنند و ميگويند فضاي قصه كاملا رئاليستي نيست و دليلي ندارد صرفا به واقعيتها اتكا كند.
تيويگايد / مترجم: كيكاووس زياري