ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 1 اسفند 1390     |     کد : 33034

الميزان؛ وام‌دار تمام معلومات علامه در مسير استنطاق قرآن

علامه طباطبايی درصدد استنطاق قرآن و كشف و ارائه پيام آن بوده و در اين حوزه از همه علوم خود بهره برده؛ بنابراين‌ نمی‌توان گفت كه ايشان فقط با استفاده از قرآن و روايات به تفسير قرآن كريم پرداخته است.

 
علامه طباطبايی درصدد استنطاق قرآن و كشف و ارائه پيام آن بوده و در اين حوزه از همه علوم خود بهره برده؛ بنابراين‌ نمی‌توان گفت كه ايشان فقط با استفاده از قرآن و روايات به تفسير قرآن كريم پرداخته است.

حجت‌الاسلام و المسلمين ابراهيم يعقوبيان، مدرس حوزه علميه، محقق و نويسنده، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، درباره محدوده ورود عقل به تفسير قرآن از منظر علامه طباطبايی اظهار كرد: اين بحث عرض عريضی دارد و در توضيح اين مسئله برای مثال بايد به عبارت «كلما حكم به العقل حكم به الشرع» اشاره كنيم كه اين تعبير در واقع به قاعده ملازمه برمی‌گردد و بستگی به اين دارد كه ما دايره ملازمه بين عقل و شرع را تا كجا بدانيم.

وی همچنين در تشريح اين مطلب به بحث حسن و قبح عقلی و چيستی آن اشاره و بيان كرد: برخی حسن و قبح عقلی را به معنای ادراك كمال و نقص تلقی كرده‌اند، برخی حسن و قبح را به معنای «ادراك مايذم و مايمدح» دانسته و تحليل‌های مختلفی از حسن و قبح ارائه كرده‌اند. بر اساس تحليل‌های مختلف نتايج متفاوت به دست داده‌اند.

اين محقق و پژوهشگر در توضيح اين مطلب كه هرآنچه را كه عقل حسن آن را درك كرد، شرع نيز آن را تأييد می‌كند، گفت: به عنوان مثال اين‌كه عقل درك می‌كند كه آسفالت كردن كوچه بهتر از سنگ‌فرش كردن آن است، آيا از اين مطلب كشف می‌شود كه آسفالت كردن شرعاً مستحب است؟‍! اگر كسی بخواهد قائل باشد كه هر چيزی را كه عقل حسن آن را كشف می‌كند، شرع نيز آن را تأييد كرده و برای آن حكم می‌دهد، اينجاست كه موضوع كمی خطرناك می‌شود و بحث قوانين مصوب بشری و موضوعات متعدد ديگر از دل آن بيرون می‌آيد.

وی با بيان اين‌كه آرای بسيار گسترده‌ای در باب دايره حجيت عقل در استنباط از آيات مطرح شده است، عنوان كرد: بسياری از علمای اصولی و فلسفی ما فراوان به اين مباحث پرداخته‌اند؛ از جمله می‌توان به مرحوم مظفر اشاره كرد كه در اصول فقه خود به مناسبت، بحث ملازمات و مستقلات عقليه را مطرح كرده است. البته گروهی از اهالی مكتب تفكيك معتقدند كه ما فقط بايد به عقل فطری الهی خداداد و به قول خود ايشان عقل خالی از شوائب و اوهام رجوع كنيم؛ عقلی كه از كارخانه علوم ديگر وام نگرفته باشد، برداشت چنين عقل فطری الهی از قرآن كريم حجت است.

علامه طباطبايی در كنار قرآن، از روايات و معارف اهل بيت(ع) به عنوان ثقل اصغر نيز استفاده كرده و جميع علومی در اختيار خود را در جهت استنباط بهتر از قرآن و روايات به كار گرفته است و به نظر بنده، علامه اين دغدغه را نداشته كه يك صبغه خاصی را از قرآن ارائه دهد
نويسنده كتاب‌ «لوامع‌البيان» اضافه كرد: در اينجا فقط از باب تذكر بايد گفت كه بحث عقل با علوم عقلی متفاوت است؛ يعنی در بحث حجيت عقل در استنباط آيات، آيا مراد ما از عقل يك نيروی الهی فطری بشری است يا اين‌كه قواعدی است كه در فلسفه و منطق ارائه شده است.

وی اضافه كرد: برخی از علما برآنند كه همه آيات را می‌توان به قواعد فلسفی و عقلی برگرداند كه اين عرض عريض، قطعاً قابل پذيرش نيست. همچنين اگر مراد از عقل، استفاده از قواعد فلسفی و عقلی باشد، بايد گفت كه اين قواعد عقلی در جای خود چقدر ثابت است و به فرض ثابت و مسلم بودن، بتوان از آن برای فهم قرآن استفاده كرد. اما اگر عقل به معنی اين نيروی خداداد الهی و عقل نظری الهی است، اين عقل نيز در حد ادراكاتی كه دارد، حجت است.

يعقوبيان در داوری خود درباره برخی از كسانی كه به سبب توجه خاص علامه به روايات معصومين(ع)، الميزان را بر خلاف ظاهر آن، تفسيری روايی می‌دانند، گفت: ارائه معنای درست و دقيق از واژه‌ها و مشخص كردن حد و مرز آنها ضروری است. تفسير روايی تعريف مشخصی دارد و در اين گونه تفاسير (مانند تفسير برهان، تفسير نور الثقلين و...) مفسر از خود ارائه نظری ندارد.

وی تصريح كرد: حتی برخی از علما تفسير صافی را به سبب آن‌كه در برخی مواضع آن، نظرات خاص فيض كاشانی و برداشت‌های ايشان آمده، در عداد تفاسير روايی خالص قلمداد نكرده‌اند؛ چراكه تفسير مأثور يا روايی تفسيری است كه روايات در آن بدون بررسی و اظهار نظر شخصی مفسر عرضه می‌شود.

اين مدرس حوزه علميه خاطرنشان كرد: تفسيری چون الميزان را كه شامل بسياری از علوم و فنون است، نمی‌توان تفسير روايی دانست؛ گاهی اوقات اين روايات، مؤيدی بر نظر علامه است و گاهی اوقات در مقام ردّ نظريه‌ای از آن استفاده كرده و گاهی اوقات نيز در برابر آن سكوت كرده‌ و حتی سند حديث را نيز ذكر نمی‌كنند؛ بنابراين اگر بخواهيم الميزان را يك تفسير روايی بناميم، بايد تعريف ديگری از تفسير روايی ارائه كنيم.

نويسنده كتاب‌ «لوامع‌البيان» اظهار كرد: به صرف اين‌‌كه علامه قبل از تفسير خود روايات را ديده و با استفاده از پيش‌زمينه‌ای كه روايات به ايشان داده‌اند، مطلب را از آيه استخراج كرده، نمی‌توان الميزان را يك تفسير روايی دانست؛ چنانكه برخی دايره تفسير قرآن به قرآن را چنان گسترده گرفتند كه حتی تفسير قرآن به روايات را نيز نوعی تفسير قرآن به قرآن محسوب كردند.

تفسيری چون الميزان را كه شامل بسياری از علوم و فنون است، نمی‌توان تفسير روايی دانست؛ گاهی اوقات اين روايات، مؤيدی بر نظر علامه است و گاهی اوقات در مقام ردّ نظريه‌ای از آن استفاده كرده و گاهی اوقات نيز در برابر آن سكوت كرده‌ و حتی سند حديث را نيز ذكر نمی‌كنند
وی اضافه كرد: علامه طباطبايی شخصيتی فيلسوف، عارف، فقيه، اصولی، رجالی، حديث‌دان و رياضيدان و به تعبيری يك انسان جامع است. از عصاره تمام اين علوم برای فهم و استنباط قرآن استفاده كرده و در اين بين، از روايات نيز بسيار استفاده كرده است. ايشان كسی است كه سه دوره بحارالانوار شريف را مطالعه كرده و حتی قبل از نگارش الميزان يك تفسير روايی نيز داشته است.

يعقوبيان اظهار كرد: علامه طباطبايی به عنوان يك مجتهد جامع، تمام اين علوم را در اختيار دارد و از همه اين علوم برای فهم قرآن استفاده می‌كند. به تعبير علامه حسن‌زاده آملی چون قرآن و دين جامع است، حرف جامع را يك جامع می‌زند. علامه طباطبايی نيز جامعيتی دارد و از اين مجموعه برای فهم قرآن استفاده كرده و اين ادعا كه ايشان فقط با استفاده از قرآن و روايات به تفسير قرآن پرداخته سخن صحيحی نيست.

وی با بيان اين‌كه علامه طباطبايی در تفسير خود درصدد بوده است تا به نيازهای انسان در همه ابعاد با رجوع به قرآن كريم به عنوان ثقل اكبر پاسخ دهد، ادامه داد: البته ايشان در كنار قرآن، از روايات و معارف اهل بيت(ع) به عنوان ثقل اصغر نيز استفاده كرده و جميع علوم در اختيار خود را در جهت استنباط بهتر از قرآن و روايات به كار گرفته است و به نظر بنده، علامه اين دغدغه را نداشته كه يك صبغه خاصی را از قرآن ارائه دهد و انتساب يك صبغه خاص به اين تفسير حتی با مطالبی كه در تبيين روش تفسيری ايشان در مقدمه الميزان آورده است، ناسازگار است.

يعقوبيان در پايان سخنان خود گفت: از منظر علامه طباطبايی، قرآن صرفاً برای مباحث فلسفی يا كلامی نازل نشده، بلكه آمده است تا انسان را متعالی كند و از همين روی، تمام تلاش ايشان اين است كه طرح و برنامه‌های قرآن برای ابعاد مختلف زندگی بشر را استنباط و ارائه كند و اصلاً بنا نبود كه ايشان قرآن را با قواعد فلسفی يا تنها با استناد صرف به روايات تفسير كند. علامه درصدد استنطاق قرآن و كشف و ارائه پيام آن است و در اين حوزه از همه علوم خود نيز استفاده كرده است.


نوشته شده در   دوشنبه 1 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode