آن دوران که بشرهنوز متمدن تر و کشاورز نشده بود چرخه طبیعت نشان از فصل مناسب شکار يا کوچي مرگبار مي داد و در دوره اي بعد درک اين توالي ها از نان شب هم واجب تر شد، چراکه نان مردم در دست دانستن درست فصل ها بود و کشاورزي بي دانستن زمان کشت و داشت و برداشت هيچ سودي براي مردمان به همراه نداشت. در تمام تمدنهاي بزرگ اوليه ، تقويم به عنوان نيازي ضروري براي مردمان به وجود آمد و شايد بتوان تقويم را نخستين دانشي دانست که بشر سعي در توسعه آن داشت.
موضوع اصلي تقويم سنجش و نگهداري زمان بود و زماني که اين تقسيم بندي به بخشهاي کوچکتر مي رسيد نياز اصلي انسان به نگاه داشتن زمان هاي مربوط به يک روز نيز افزايش يافت. حضور خورشيد در آسمان و توالي روز و شب نخستين تقسيم بندي هاي شبانه روزي را به وجود آورد و اين گونه بود که کم کم مساله نگاه داشتن حساب زمانهاي يک روز بيشتر به چشم آمد و به اين ترتيب نخستين ابزارهاي سنجش زمان و حداقل مشخص کردن نقاط مهم ساعتهاي شبانه روز بيشتر مطرح شد و نخستين ابزارهاي سنجش زمان نيز شکل گرفت و گسترش پيدا کرد و به اين ترتيب نخستين ساعتها به عرصه وجود گام گذاشتند.