جام جم آنلاين: بارها از زبان انديشمندان و شخصيتهاي علمي، سياسي، مذهبي و... مسلمان و غيرمسلمان درباب اهميت و عظمت قيام عاشورا و منحصر بفرد بودن آن و دستاوردها و نتايج آن براي تاريخ بشريت شنيدهايم.
شاهد بودهايم كه چگونه اين قيام امام(ع) و اصحابش را پيشتازان و شهسواران عرصه شرافت و نيكنامي در تاريخ ساخته است و چگونه تصميم ابراهيمگونه حسين(ع)، نام او را بسا بيش از خليل خدا در اعصار تاريخ بر سر زبانها انداخته است و دانستهايم كه اثربخشي اين قيام بر ابناي بشر چه بسا بيش از دعوت و مجاهدت انبياي الهي بوده است.
اما نه هيچ يك از اين موارد و نه كل آنها، دليل موجه اين قيام نيست. چرا كه قرار است در اين مصاف، نه تنها اباعبدالله جان خود را از دست دهد بلكه دهها اسماعيل نيز به پيروي از او روانه قربانگاه شوند.
چگونه است كه در هيچ يك از روايتهاي روز واقعه، نه تنها تزلزلي در گفتار و كردار امام حسين ـ كه ذات مقدسش از تزلزل بري است ـ شاهد نيستيم بلكه حتي در گفتار و اعمال اصحاب شهيدش و بازماندگان به اسارت گرفته شده ـ به ويژه حضرت زينب كبري ـ چنان استوارياي را شاهديم كه از ذرهاي شك و دو دلي و ندامت بيگانه است.
چنين ايماني مولود نگرش توحيديايست ژرف كه به بياني عالي در دعاي عرفه از زبان سالار اين قيام بيان گرديده است، آنجا كه معشوق و معبودش را چنين توصيف ميكند: «لَيسَ لِقَضَائِهِ دَافِعٌ وَ لاَ لِعَطَائِهِ مَانِعٌ وَ لاَ كَصُنْعِهِ صُنْعُ صَانِع» (هيچكس در عالم سر از حكم و فرمانش نتواند كشيد و بخشش او را منع نتواند كرد و هيچ صانعى در آفرينش مانند صنع او پديد نتواند ساخت).
دليل راه قيام حسين، آن معبودي است كه حكمش هيچ دافع و گردنكشي ندارد و آنچه بخواهد آن شود. و اين شهسوار شرافت و نيكنامي در تمام تاريخ، خود را در برابر اين معبود چنين توصيف ميكند: «وَ رَآنِي عَلَى الْمَعَاصِي فَلَمْ يشْهَرْنِي» (مرا در حال عصيان بسيار ديدي و بيآبرويم نفرمودي) و هرچند معصوم، گناه نميكند ولي امام، خود و همه خلايق را در برابر معبودش چنان فقير و نيازمند ميبيند كه گويي به جاي آوردن حق او و عصيان نورزيدن به درگاهش را ـ و در اينجا عصيان و عصمت را بايد به معناي عرفاني اين اصطلاحات دريابيم و نه به معناي فقهي آنها ـ امكانپذير نميداند: «تويى كه به خلق عطا فرمودى تويى كه فقير را غنى ساختى تويى كه سرمايه دادى تويى كه پناه دادى» و اگر عصمتي هم در بندگان خاص او هست، عطاي خود اوست: «تويى كه هدايت كردى تويى كه خوبان را عصمت از گناه، كرامت كردى»
حاصل اينكه قيام عاشقانه امام حسين(ع) نتيجه يك بينش است، بينشي كه مبتني بر فقر مخلوق در همه عرصههاي وجودي و ماهوي در برابر معبود است: «اى آنكه بر ملك وجود مالكى و بر هر چيز توانا و قادرى و قاهر» پس عطاي جان خود و ذبح دهها اسماعيل به پاي اين معبود، چندان دشوار نيست، اما ايمان حسينوار به اين بينش، ايماني است كمياب؛ اگر نگوييم ناياب.
حسين بريد - جام جم