جام جم آنلاين: سريال تلويزيوني شيدايي در 33 قسمت 45 دقيقهاي به كارگرداني محمدمهدي عسگرپور از شبكه 3 سيما در حال پخش است.
سعيد نعمتاله، نويسنده اين مجموعه است و تهيهكنندگياش را همچون كار قبلي عسگرپور، محمدرضا شفيعي به عهده دارد. گفتوگو با عوامل اين مجموعه را بخوانيد.
محمدرضا شفيعي از تهيهكنندگان با سابقه سازمان صداوسيماست كه تاكنون تهيه مجموعهها و تلهفيلمهاي مختلفي همچون جراحت، فاصلهها، خونبها، رستگاران و... را به عهده داشته است.
او ميگويد: طي تصميمي قرار شد اين سريال پس از دهه اول محرم روي آنتن شبكه 3 سيما برود و جايگزين سريال «وضعيت سفيد» شود.
تهيهكننده مجموعه تلويزيوني شيدايي درباره انتخاب بازيگران ميگويد: در اين سريال بازيگراني چون امير جعفري، آتنه فقيهنصيري، عطا عمراني، گلاره عباسي، پرويز پورحسيني و انديشه فولادوند ايفاي نقش ميكنند. خوشبختانه توانستيم بازيگراني را كه مد نظرمان بود، جذب كنيم. البته انتخاب بازيگران را آقاي عسگرپور انجام داد و در بخشهايي هم من به ايشان مشورت دادم.
وي ادامه ميدهد: داستان اين سريال درباره پسري است كه قلبش خوب نميتپد و مرگش نزديك است، پس وصيتي مينويسد تا يكي از عزيزانش مالك دارايياش شود، اما كمي بعد او شيدا ميشود؛ موضوعي كه زندگي او و ديگران را بشدت تحتتاثير قرار ميدهد.
شفيعي در پاسخ به اينكه ويژگي مجموعه شيدايي چيست، ميگويد: شيدايي يك كار عاشقانه متفاوت در تلويزيون است كه ميتواند مخاطب را جذب كند. تا به حال مجموعهاي كه خط اصلي آن عشق بين دو زوج باشد در تلويزيون نداشتيم. معمولاً قسمتي از قصه سريالها به عشق مربوط بوده است، يعني قسمتي از قصه بحثهاي عاشقانه بوده اما مانند شيدايي نبوده است.
اين تهيهكننده درباره زمان و نحوه پخش سريال ميگويد: مديران شبكه 3 درباره زمان پخش تصميم گرفتند.
طاها شيدا ميشود
سعيد نعمتاله از فيلمنامهنويساني است كه خودش نيز سر صحنه حاضر ميشود و به بازيگران كمك ميكند تا قصه و شخصيتي را كه قرار است بازي كنند، بدرستي درك کرده و به آن نزديك شوند، چراكه معتقد است هيچكس به اندازه نويسنده متن نميتواند موقعيت قصه و شخصيتهاي آن را براي بازيگران تعريف و تبيين كند.
اين نويسنده تاكنون نگارش فيلمنامههاي مختلفي چون سريال روز بعد از خوشبختي، رستگاران، جراحت، زيرهشت و... فيلم حوالي اتوبان را به عهده داشته است.
سعيد نعمتاله درباره داستان سريال شيدايي ميگويد: داستان شيدايي درباره پسري است كه قلبش بيمار است و وصيتي مينويسد، كمي ميگذرد، شيدا ميشود، خونش تازه ميشود، شبش روز ميشود، پس وصال، هدف ميشود، بيخبر از اينكه دستي آلوده، تيري به اين هدف نشانه گرفته است... و بقيه داستان را خواهيد ديد.
نويسنده فيلمنامه سريال در پاسخ به اينكه بازيگر چقدر در نگارش فيلمنامه موثر است، توضيح ميدهد: در نگارش هر فيلمنامه عجلهاي براي به پايان رساندن آن ندارم، بلكه خوب روي آن فكر ميكنم و فيلمنامه و شخصيتها را پرورش ميدهم و در طول نگارش به بازيگري فكر نميكنم و سعي ميكنم شخصيت را به عمل آورم.
زماني كه نويسنده به يك بازيگر اتكا كند ممكن است بازيگر سر فيلمبرداري بنا به دلايلي نيايد. پس بهتر است روي فيلمنامه و شخصيتها كار كند و شخصيتي قوي را پرورش بدهد كه اگر هر بازيگر سر كار آمد به عنوان يك چهره بتواند مطابق با آنچه نوشته شده است به ديگران معرفي شود، اما هنگام فيلمبرداري كه ديگر بازيگر حضور دارد و با خود قابليتهايي را به همراه ميآورد، با توجه به توانايياش فيلمنامه را ارتقا ميدهم، اما در مجموعه شيدايي همانها كه نگارش شده بود، اجرا شد.
نعمتاله درباره برقراري ارتباط مجموعه شيدايي با مخاطب ميگويد: به نظرم قصه قدرت برقراري ارتباط با مخاطب را دارد و تمام عوامل نيز تلاش كردند اين كار به بهترين شكل انجام گيرد. اميدوارم مخاطب هم از اين مجموعه راضي باشد و از اينكه وقت ميگذارد و آن را تماشا ميكند، احساس لذت كند.
وي درباره حضورش به عنوان فيلمنامهنويس سر صحنه فيلمبرداري ميگويد: علتش اين است كه معتقدم هيچكس به اندازه نويسندهاي كه متن را نوشته است نميتواند شخصيت و قصه را براي بازيگر تعريف و آناليز كند. من حس و حالم را به بازيگر ميگويم، با كارگردان تعامل دارم، لحن ديالوگها را روتوش ميكنم، حضور نويسنده سر صحنه مزيت بزرگي است، اما معايبي هم دارد و گاهي نويسنده را دچار حاشيه ميكند.
مثلا بازيگري دوست دارد نقشش در سريال بيشتر باشد و مسائلي از اين دست كه باعث ميشود به نويسنده فشار بياورند، البته من در اين سريال با چنين مسالهاي مواجه نشدم. خيلي از فيلمنامهنويسها به همين دليل سر صحنه حاضر نميشوند كه انتقادها و پيشنهادهاي بازيگر و كارگردان را نشنوند. من هميشه به بازيگران ميگويم نقش مال شماست و هر جايي كه احساس ميكنيد چيزي بايد به آن اضافه يا كم شود، بگوييد.
يك كار عاشقانه متفاوت
مريم بوباني از جمله بازيگراني است كه با تمام وجود با نقشهايش بازي ميكند، براي همين هم مخاطب خيلي راحت با او ارتباط برقرار ميكند. او اكنون بعد از سريال ستايش و نقش عمه ملوك، در مجموعه شيدايي ايفاي نقش ميكند.
وي درباره حضورش در اين مجموعه ميگويد: از طرف سعيد نعمتاله براي بازي در اين سريال دعوت شدم. ايشان به من گفتند نقشي در اين كار دارم كه دوست دارم شما آن را بازي كنيد. من هم پس از اصرار ايشان خواستم فيلمنامه را بخوانم و پس از مطالعه فيلمنامه كار را پذيرفتم. نقش مادر ليلا را بازي كردم و واقعا هم از اين نقش خوشم آمده بود.
بوباني ميافزايد: مجموعه شيدايي يك كار عاشقانه متفاوت است. بارها در مجموعههاي تلويزيوني ديده شده كه قسمتي از قصه سمت و سوي عاشقانه ميگيرد، اما به اين صورت كه در مجموعه شيدايي ديده ميشود، نبوده است. به همين دليل احساس ميكنم با اين سمت و سوي جديد بتواند جاي خود را ميان مخاطبان باز كند.
بازيگر مجموعه شيدايي در پاسخ به اينكه آيا هنگام بازي اثرات عمه ملوك در شما بود يا خير، ميگويد: معمولا بازيگر بايد به گونهاي بازي كند كه نقش نتواند در او اثر بگذارد وگرنه خلاقيت خود را از دست ميدهد. بنابراين هر نقشي كه بازي ميكنم پروندهاش براي هميشه در ذهنم بسته ميشود، اما در حين بازي با آن نقش زندگي ميكنم.
نقش من كنار آقاي باقريان دو نقش مكمل يكديگر است. اين زن و شوهر بسيار همعقيده و همسو هستند و به همين دليل بسياري از عكسالعملهايشان به هم نزديك است. من اين نقش را دوست داشتم و با اينكه نسبت به كارهاي قبليام كمرنگتر بود، اما به دليل پختگي قصه، بازي در اين نقش را پذيرفتم.
وي درباره اهميت كمرنگ و پررنگ بودن نقش براي بازي بيان ميكند: طبيعتا هر بازيگري به نقش پررنگ علاقه بيشتري دارد. من هم همينطور. به نقشهايي كه پررنگتر است بيشتر علاقه دارم. مهمترين مسالهاي كه هنگام بازي به آن توجه ميكنم اين است كه بتوانم به نقش نزديك شوم و در ذهن مخاطب جا پيدا كنم.
بازيگر اين مجموعه درباره حضور بازيگران نوپا در مجموعه شيدايي ميگويد: اگر بازيگري با واسطه و بدون هيچ توانايي وارد عرصه هنر شود، يقينا هنگام توليد يك مجموعه به كار لطمه وارد ميشود، اما بعضي بازيگران مانند آقاي عمراني خودشان داراي استعداد بازيگري هستند و بخوبي از عهده نقش برميآيند. هنگام مقابله با چنين بازيگراني نه تنها احساس ناراحتي نميكنم بلكه، تجربياتم را نيز در اختيارشان قرار ميدهم تا آنها بتوانند استعدادهايشان را پرورش دهند.
ليلا شخصيت پيچيدهاي دارد
گلاره عباسي، بازيگر نقش ليلا (خانم دكتر) در مجموعه شيدايي است. او بازي در سريالهايي چون، كتابفروشي هدهد، همه بچههاي من، در چشم باد و نون و ريحون و... را در كارنامه كاري خود دارد.
عباسي حضورش در اين مجموعه را اينگونه توضيح ميدهد: از طرف عسگرپور براي بازي در اين سريال دعوت شدم و پس از مطالعه فيلمنامه پذيرفتم نقش ليلا را بازي كردم.
فيلمنامه آقاي نعمتاله بسيار منسجم و دقيق بود. پرداختهاي بسيار خوب روي شخصيتها شكل گرفته بود، قصه ريتم بسيار سريع و جذابي داشت، همه اين عوامل كنار هم موجب شد اين پيشنهاد را بپذيرم.
عباسي درباره نقش ليلا ميگويد: مانند ليلا را در بين اطرافيان بسيار زياد ديده بودم و هنگام بازي هر ويژگي ليلا را از يكي از اطرافيانم برداشت ميكردم. ليلا شخصيتي است كه مابهازاي بيروني آن بسيار است و او مانند همه دخترهاي اين سن و سال به دنبال پيدا كردن يك زندگي آرام و بدون دغدغه است.
بازيگر نقش ليلا ادامه ميدهد: هميشه سعي ميكنم نقشي را كه بايد بازي كنم باورپذير باشد و اثري را خلق كنم كه در عين نوآوري بتواند با مخاطب همذاتپنداري كند.
وي نقش خانم دكتر را نسبت به ساير بازيهايش متفاوت ميداند و بيان ميكند: ليلا نسبت به نقشهاي ديگري كه تا به حال بازي كردهام به دليل پيچيدگيهاي زندگياش متفاوت است. در مجموعه شيدايي مخاطب با چند فصل از زندگي ليلا روبهرو ميشود.
به طور كلي ليلا در مجموعه، تكراري و كليشهاي نيست، چون هر بار با قضايايي كه برايش پيش ميآيد مخاطب را با خود همراه ميكند.
هنگام كار در اين مجموعه سعي كرديم يك كار به دور از عجله و باحوصله بسازيم تا دلخواه مخاطب توليد شود. به نظرم قصه شيدايي ميتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند.
بازيگر نقش ليلا در پاسخ به اين كه آيا ليلا در اين رابطه عاشقي شكست ميخورد يا خير ميگويد: قصه تازه اوايل راه است. كمي جلوتر برود خواهيد ديد مسائل ديگري بجز عاشقي، زندگي ليلا را تحتتاثير قرار ميدهد و عاشقي فقط جزئي از زندگي اوست.
ارتباط موثر با مخاطب
عطا عمراني، بازيگر تازه به ميدان آمدهاي است كه با بازي در اين مجموعه نخستين تجربه حضور مقابل دوربين را داشته است.
وي ميگويد: هر كاري وقتي براي اولين بار انجام داده شود به دنبال خود پيامدهاي مثبت و منفي بههمراه دارد.
حضور مقابل دوربين نیز همينگونه است، اما گروه مجموعه شيدايي با اين كه حرفهاي بودند خيلي به من كمك كردند، چه هنگام سكانس و چه قبل و بعد از سكانس كه من اصلا احساس غريبي يا كاستي نداشتم. در ضمن خودم فردي بسيار پركار هستم و سعي ميكردم نكات مهم در بازي دوستان را بخوبي دريافت كنم.
بازيگر نقش طاها درباره نقشش ميافزايد: قصه اول راه است. براي طاها اتفاقاتي ميافتد كه در حال حاضر نميتوانم بيان کنم. بهتر است با قصه همراه باشيد، اما قصه داستان به واسطه اين كه آقاي نعمتاله آن را نوشته است بدون نقص است و جاذبههاي خاص خود را دارد. اين كار عاشقانه با رعايت تمام كليشههايش به نظرم ميتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند.
عمراني در پاسخ به اين كه آيا به نظر خودتان اين مجموعه كليشهاي است، بيان ميكند: قصه كليشهاي نيست، اما بعضي ريزهكاريها در قصه وجود دارد كه بناچار بايد كليشه ميشد وگرنه جذابيت قصه از بين ميرفت.
پروانه حسينزاده