80 درصد مردم جهان براي درمان خود تنها به روشهاي سنتي وابستهاند
طب قديم در روزگار جديد
جام جم آنلاين: از زماني كه پاي علوم جديد به ايران باز شد، سنتيها به فراموشي سپرده شدند. اين موضوع در پزشكي با شدت بيشتري ديده شد تا جايي كه طب مدرن امروزي تقريبا تمامي ظرفيت پزشكي كشور را به خود اختصاص داده است.طب نوين در كنار دستاوردهاي غير قابل انكار خود معايبي نيز دارد كه موجب شده اقبال به طبهاي سنتي و مكمل در سراسر جهان زياد شود.
اگرچه هيچگونه تعريف استاندارد و مدوني براي طب مكمل و جايگزين وجود ندارد، اما بهطور كلي ميتوان گفت طب مكمل شامل روشهايي است كه جزئي از پزشكي رايج به شمار نميروند. در مورد طب سنتي نيز اين موضوع صدق ميكند. شايد بهترين تعريف در مورد طب سنتي، تعريف سازمان بهداشت جهاني باشد. براساس تعريف اين سازمان طب سنتي عبارت است از تمام راه و روشهاي حفاظت از سلامتي و بازگرداندن آن كه تا قبل از ظهور طب جديد و مدرن وجود داشته است. در اين طب «داروهاي ساخته شده از گياهان يا برخي اندامهاي حيوانات يا برخي مواد معدني، معالجات روحي و معنوي، تكنيكهايي كه با دست روي بيمار اعمال ميشود، تمرينات بدني و... براي حفظ سلامت انسانها و نيز تشخيص و درمان و پيشگيري از بيماريها به كار ميرود.»
طب جايگزين از جمله مباحث جالب امروز دنياي پزشكي است كه قدمت آن را شايد بتوان به اندازه تاريخ بشري تخمين زد. بشر از بدو تولد خود روي اين كره خاكي به دنبال راهي براي درمان بيماري خود و تسكين دردهاي خود بوده است و روشهايي نظير طب سوزني و استفاده از گياهان و... از قديمالايام با بشر همراه بوده است. در حال حاضر نيز طب سنتي و آنچه به نام طب مكمل يا آلترناتيو (جايگزين) معروف شده، منبع مراقبتهاي درماني ميليونها نفر از مردم جهان است. قريب ۸۰ درصد از مردم جهان از نظر درمان و شفاي خود، تنها به تكنيكهاي سنتي وابستهاند.
در بسياري از مناطق آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين، طب سنتي تنها روش مراقبت و درماني است كه مردم در اختيار دارند. در آفريقا حدود ۸۰ درصد مردم از معالجات سنتي استفاده ميكنند، حال آن كه در چين، ميزان اتكاي مردم به طب سنتي حدود۳۰ تا ۵۰ درصد است. استفاده از طب مكمل در استراليا، اروپا و آمريكاي شمالي نيز رو به رشد است. در كانادا از هر ۳ نفر ۲ نفر آنها حداقل يك بار از طب مكمل يا معالجات سنتي استفاده كردهاند. در ايالات متحده ۴۲ درصد از مردم از برخي انواع طب سنتي و مكمل استفاده ميكنند.
جايگزيني براي طب غربي
رايجترين شيوه درماني كه امروزه وجود دارد، طب غربي (مدرن يا كلاسيك) است كه با اصول يكساني در دانشكدههاي پزشكي همه دنيا تدريس ميشود. حركت رو بهجلوي طب غربي در ساليان اخير باعث شده است، بيماريها به مراتب آسانتر از قبل تشخيص داده شده و درمان شوند. بهرغم همه اين پيشرفتها، موارد بسياري وجود دارد كه تشخيص آنها مستلزم صرف هزينه و وقت زياد بوده و حتي از درمان نيز نتيجه لازم حاصل نميشود.
چنين مواردي باعث شده كه بحث استفاده از روشهاي ديگري در طب مطرح شود و بسياري از پزشكان در سراسر دنيا در مواردي كه طب رايج پاسخ مناسبي به مشكل بيماران نميدهد، از اين روشها استفاده كنند. برخلاف طب مرسوم، اثربخشي بسياري از اشكال طب سنتي و مكمل بر يافتههاي علمي دقيق مبتني نيست، بلكه كارايي آنها در رويكرد كل گرايانه آنهاست كه بيشتر بر سلامت كلي انسان توجه دارد تا درمان شكايات مجزا از هم و منفرد بيماران. ارزيابي محصولاتي كه در طب سنتي و طب جايگزين به كار ميرود كار دشواري است.
توسعه طب مكمل يكي از مباحث جهاني مهم در چند دهه اخير بوده است و علاوه بر دولتها، سازمان بهداشت جهاني و سازمان ملل به مثابه مهمترين نهادهاي بينالمللي درصدد برآمدهاند تا با استفاده از سياستها و ابزارهاي مختلف مانند روزآمدسازي، استانداردسازي و استفاده از فناوريهاي نوين از جمله فناوري اطلاعات نسبت به احيا و ترويج اين علم بپردازند.
در همين حال سازمان جهاني بهداشت از حدود 30 سال پيش به منظور جامه عمل پوشاندن به شعار خود مبني بر«بهداشت براي همه تا سال 2000» توسعه طب سنتي را مورد توجه قرار داده كه اين تصميم بر دو پايه استوار است: اول عدم دسترسي بسياري از افراد به خدمات اوليه بهداشتي درماني كه در بعضي كشورها تا 80 درصد جمعيت را شامل ميشود و دوم عدم رضايت عمومي از درمانهاي طب جديد بخصوص در رابطه با بيماريهاي مزمن و نيز عوارض جانبي داروهاي شيميايي، ضمن اينكه اين سازمان، به عنوان نهادبينالمللي متولي سلامت در جهان، توسعه و ترويج طب سنتي را احترام به ميراث و فرهنگ مردم دانسته و استراتژي ويژهاي جهت احيا و رونق طب سنتي در پيش گرفته است.
طب فراموش شده
از روزگار باستان در ايران، خدمات طب سنتي ارائه ميشد. پس از اسلام شاهد شكوفايي پزشكان مسلمان ايراني بوديم، اما اوايل قرن گذشته، هنگامي كه با تمدن غربي مواجه شديم، يكباره گذشته طب خود را فراموش كرديم. با توسعه طب غربي و بيمهري نسبت به حكيمها و روشهاي درماني خاص آنها، بتدريج تعداد اين درمانگران رو به كاهش نهاد و كتب آنها به كتابخانهها يا موزهها سپرده شد. اكنون كه بيش از 100 سال از آن زمان ميگذرد، به توصيه خود نهادهاي غربي دوباره رو به گذشته خود آورديم و اميدواريم كه بتوانيم آن را احيا كنيم. طب سنتي داراي مزاياي خاصي نسبت به تمامي روشهاي طبي وارداتي است چرا كه جزئي از فرهنگ مردم محسوب ميشود و در حل بعضي مسائل فرهنگي سلامت نقش قابل توجهي دارد.
بيش از 5 دهه از فعاليت جدي و سرمايهگذاري چين در عرصه طب چيني ميگذرد، ولي ايران با وجود داشتن مباني فلسفي و حكمت بسيار قويتر از طب سنتي چين، تا چند سال پيش در اين زمينه اقدامي جدي نكرده بود.
داروهاي دروغين
گاهي مواقع تبليغ معجونهاي معجزهآسا در شيشه و ديوار عطاريها ديده ميشود. داروي ترك اعتياد گياهي 100 درصد تضميني، داروي چاقي، لاغري و كوچك كردن شكم و...
نكته: بسياريداروهاي ترك اعتياد يا چاقي و لاغري كه تبليغ ميشود اكثرا تركيبي از داروهاي شيميايي و گياهي هستند كه در بسياري موارد مشكلات و عوارض بيشتري براي بيمار ايجاد ميكند
بسياري از اين داروها خصوصا داروهاي ترك اعتياد يا چاقي و لاغري كه تبليغ ميشود اكثرا تركيبي از داروهاي شيميايي و گياهي هستند كه ميزان مشخصي هم ندارد و در بسياري موارد مشكلات و عوارض بيشتري براي بيمار ايجاد ميكند. در واقع ساخت اكثر اين داروها كه در مورد آنها تبليغ زيادي هم ميشود، مبناي علمي ندارد. متاسفانه عدم نظارت وزارت بهداشت ميتواند موجب بدتر شدن فرهنگ مصرف فرآوردههاي گياهي شده و مردم را نسبت به استفاده از اين داروها بدبين كند.
طبابت فقط با مجوز
هركسي ميتواند ادعا كند كه با طب سنتي آشنايي دارد، افراد زيادي ممكن است مدعي باشند كه ميتوانند از طريق طب سنتي، بيماران را درمان كنند و به صورت تجربي اين كار را آموخته باشند، اما اين افراد حتما بايد براي مراكز فعاليت خود مجوز قانوني داشته باشند و بتوانند به لحاظ علمي مراجع قانوني را براي كسب مجوز توجيه كنند.
طبق قانون اگر كسي مجوز قانوني از وزارت بهداشت يا نظام پزشكي نداشته باشد، حق كار ندارد و اگر كار طبابت او عوارضي داشت، بايد به پزشكي قانوني و نظام پزشكي پاسخگو باشد.
شناخت ناكافي
بهرغم ظرفيت بالا و داشتن سابقه تاريخي و فرهنگي طولاني كماكان طب سنتي در كشور ما با مشكلاتي مواجه است. عدم شناخت صحيح از طب سنتي يكي از مشكلات اين طب است. طب سنتي ايران، مجموعهاي از چند توصيه يا روش پيشگيري و درمان نيست بلكه يك مكتب طبي كامل و داراي فلسفه، تئوري، زبان و شيوههاي تشخيصي و درماني است. اين مكتب داراي اشتراكاتي با برخي از مكاتب طبي ديگر، نظير طب رايج، طب سنتي چين و... است، اما اغلب مردم شناخت درستي از اين مكتب ندارند. حتي گاهي پزشكان نيز طب سنتي ايران را معادل گياه درماني يا... ميدانند. اگر شناخت مورد نظر از اين طب حاصل شود ميتوان به ميزان توانمنديها و نيز كاستيهاي آن پيبرد، درغير اينصورت ممكن است موارد مفيدي وجود داشته باشند كه مورد غفلت قرار گيرد يا برعكس توسط افراد فرصت طلب مورد سوءاستفاده واقع شود
پيشرفت ناچيز
كشور ما از ديرباز يكي از زادگاههاي اصلي گياهان دارويي بوده است. سابقه مصرف گياهان دارويي نيز در كشور ما به قرنها پيش بازميگردد؛ به طوري كه ميتوان از آن جمله به كتاب شفا از ابنسينا اشاره كرد كه نشان دهنده وجود اين فرهنگ در بين مردم ما بوده است.
اما متاسفانه بهرغم ديرينگي اين علم در كشور، پيشرفت چنداني در آن مشاهده نميشود و گياهان دارويي به صورت غيرمنسجم و غير برنامهريزي شده مورد استفاده قرار ميگيرند.عواملي مانند بيمه نبودن فرآوردههاي گياهي، نبود فرهنگ صحيح مصرف داروهاي گياهي بين مردم و عرضه فرآوردههاي گياهي دارويي به صورت غيراستاندارد توسط عطاريها از جمله عواملي است كه زمينه بياعتمادي پزشكان و داروسازان نسبت به فرآوردههاي گياهي دارويي را موجب شده است.
بنابر گزارشهاي وزارت بهداشت اكنون بيش از 2500 فرآورده گياهي دارويي در كشور مجوز دارند كه كمتر از 3 درصد كل بازار دارويي كشور است و اين ميزان رقم مطلوبي نيست و متاسفانه هنوز سهم داروهاي گياهي ناچيز است. هرچند وزارت بهداشت براي فعال كردن اداره داروهاي گياهي تلاش زيادي كرده است تا زمينه افزايش توليد، ساخت و صدور بيشتر مجوز اين نوع داروها در كشور فراهم شود، اما نياز به گذشت زمان است تا اين امر محقق شود.
استفاده صحيح
امروزه بحث استفاده از طب مكمل در محافل علمي دنيا و از جمله كشور ما بيش از پيش مطرح است. تحقيقات بسياري در اين زمينه در حال انجام است و دانشكدههاي طب مكمل در بسياري از دانشگاههاي معتبر دنيا به تدريس رشتههاي مختلف اين علم ميپردازند. از طرفي كمي هزينه و پاسخ درماني مناسب، باعث شده استقبال بيماران از اين شيوههاي درماني روز به روز بيشتر شود.
از آنجا كه وظيفه پزشك، شناسايي مشكل بيمار و تلاش در جهت رفع آن است، تعصب در استفاده نكردن از اين شيوههاي درماني كه طبق اصول و فلسفه خاص به بهبود مريض كمك ميكنند، جز ضرر به بيمار و هدر رفتن هزينه جامعه پزشكي حاصل ديگري نخواهد داشت.
نكته بسيار مهمي كه نبايد آن را فراموش كنيم اين است كه ادعاهاي كاذب و مبالغه در مورد تاثير اين روشها بسيار زياد است، پس بايد با بينش كافي در اين خصوص اقدام شود زيرا پشيماني سودي نخواهد داشت.
علي اخوان بهبهاني / جامجم