بازوی راست امام(ره) در خطة آذربایجان بود بهحدی كه هرگاه به دیدار امام(ره) میرفت، از مصاحبت با او دل نمیكند، اما به او توصیه بازگشت و حضور در آذربایجان را میكردند. گوئی همین یك نفر برای دلگرمی و استقامت و راهنمائی و اتحاد مردم غیور آذربایجان كفایت میكرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به یاری و همگامی با او شتافت و به قدری با آن حضرت همگام و هماهنگ بود كه یكی از بدخواهان او، وی را خمینی دوم لقب داده بود. باری از تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی و شروع نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب و استقرار حكومت اسلام در ایران لحظهای از پای ننشست. برای آشنائی اجمالی با شخصیت آن مجاهد شهید و روحانی مبارز مقالة ذیل را مورد مطالعه قرار دهید.
بازوی راست امام(ره) در خطة آذربایجان بود بهحدی كه هرگاه به دیدار امام(ره) میرفت، از مصاحبت با او دل نمیكند، اما به او توصیه بازگشت و حضور در آذربایجان را میكردند. گوئی همین یك نفر برای دلگرمی و استقامت و راهنمائی و اتحاد مردم غیور آذربایجان كفایت میكرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به یاری و همگامی با او شتافت و به قدری با آن حضرت همگام و هماهنگ بود كه یكی از بدخواهان او، وی را خمینی دوم لقب داده بود. باری از تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی و شروع نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب و استقرار حكومت اسلام در ایران لحظهای از پای ننشست و با اینكه یكی از برجستهترین مجتهدان نجف رفتة ایران محسوب میشد و از بهترین و اعاظم شاگردان اشخاصی چون مرحوم كوهكمرهای، مرحوم كاشفالغطاء و شیخ عبدالنبی نوری محسوب میشود و پس از نائلشدن به درجة اجتهاد آثار علمی فراوانی را تحقیق و تالیف نموده بود، در مبارزة عملی و جهاد فیسبیلالله نیز نستوه و پربار و پرقدرت بود. باری برای آشنائی اجمالی با شخصیت آن مجاهد شهید و روحانی مبارز مقالة ذیل را مورد مطالعه قرار دهید.
سید محمدعلی قاضیطباطبایی از جمله علما، نویسندگان و ائمه جمعه و جماعات مبارز ایران در قرن چهاردهم هجری میباشد. وی درسال1293. ش در شهر تبریز به دنیا آمد. خاندان او از سادات طباطبایی بودند كه بهمدت پنج قرن در آذربایجان حضور داشته و سمت «شیخ الاسلام»ای و قضاوت را دارا بودند. پدر او حاج میرزا باقر قاضی طباطبایی نیز از علمای مشروعهخواه تبریز بود.
سید محمدعلی تحصیلات اولیة خود را از هفت سالگی نزد معلم سرخانه آغاز كرد. پس از مدتی، در محضر پدر و عموی خود به كسب علم پرداخت. وی در 1307. ش، به دنبال قیام علمای آذربایجان بر ضد حكومت پهلوی، به همراه پدرش از تبریز به تهران و سپس به مشهد تبعید شد.
سید محمدعلی تحصیلات علوم دینی را نخست در مدرسة طالبیه تبریز آغاز نمود و پس از تكمیل و اتمام قوانین، رسائل و مكاسب، فراگیری مقداری از كتاب كفایه آخوند خراسانی را در همین مدرسه گذراند. از جمله استادان وی، میتوان به حاج علی واعظ خیابانی، مولف كتاب علمای معاصرین اشاره كرد. در سال 1318 شمسی، برای تكمیل تحصیلات خود، راهی حوزة علمیة قم شد. پس از ورود به قم، در درس كفایة حضرات مرعشی نجفی و گلپایگانی حاضر گردید. وی شرح منظومه و اسفار و برخی كتب معقول دیگر را نزد امام خمینی (ره) آموخت و در طول دوره ده ساله تحصیل جزء شاگردان ممتاز وی درآمد و علاوه بر رابطة شاگرد ـ استادی، رابطة مرید و مرادی نیز میان آن دو وجود داشت.
مرحوم قاضی طباطبایی همچنین در درس خارج آیتالله حجت كوهكمرهای نیز حاضر شد و به تقریر درس اصول وی همت گماشت. مدتی هم در دروس حضرات آیات سید صدرالدین صدر، شیخ عبدالنبی عراقی و حاج آقا حسین بروجردی حاضر گردید. در ایام تحصیل در قم، به همراه پدر سفری به مشهد مقدس كرد و برای دومین بار موفق به ملاقات با شیخ حسنعلی نخودكی اصفهانی ـ عارف مشهورـ شد. پس از ده سال، به اصرار استادش آیتالله حجت برای ادامة تحصیل راهی نجف گردید. وی پس از استقرار در آن شهر، در درس آیتالله شیخ محمد كاشفالغطاء حاضر شد و در شمار نزدیكان او قرار گرفت. استادان دیگری كه شهید قاضی طباطبایی از درسشان بهره گرفت، عبارتند از حضرات؛ محسن حكیم، سید حسین بجنوردی و حاج میرزاباقر زنجانی و شیخ عبدالحسین رشتی.
هنوز سهسال از اقامت سید محمدعلی در نجف اشرف نگذشته بود كه ناگزیر به تبریز بازگشت. رهآورد تحصیل او در حوزههای علمیة قم و نجف، اجازات متعددی بود كه فقها و مراجع شیعه به وی دادند. پس از بازگشت به تبریز، در مسجد مقبره (مسجد اجدادی خود) و مسجد شعبان به امامت جماعت پرداخت و فعالیتهای عمرانی و اجتماعی قابل توجهی انجام داد.
آغاز نهضت اسلامی
با آغاز نهضت علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) در مخالفت با تصویب لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی قاضی طباطبایی نیز در سال 1341، به صف مبارزان پیوست. با تحریم عید نوروز 1342 توسط امام خمینی، وی نیز در تبریز، در روز دوم فروردین، مجلس سوگواری به مناسبت شهادت امام صادق(ع) برگزار كرد. یكی از این مجالس كه در مدرسة طالبیه برگزار شد، مورد هجوم نیروهای انتظامی حكومت پهلوی قرار گرفت و طلاب حاضر در آن به محاصره درآمدند، اما به رهبری او مردم عزادار در مسجد مقبره، محاصرة مدرسه طالبیه را درهم شكستند.
پس از واقعة مدرسة فیضیه و طالبیه، وی سخنرانیهای سیاسی خود را علیه حكومت در مسجد شعبان آغاز كرد. در آستانة محرم 1342، شهید قاضی طباطبایی با سازماندهی شبكة مخفی مبارزان مسلمان، به تكثیر و توزیع اعلامیههای انقلابی پرداخت. در ایام عزاداری، با اقدامی حساب شده، دستههای عزادار را از رفتن به باشگاه افسران و دعا كردن برای شاه منع كرد و تظاهرات عظیم روز عاشورای 1342 در تبریز با سازماندهی او برگزار شد.
در پی دستگیری امام خمینی(ره) در 15 خرداد 1342، مردم تبریز گرد منزل او تجمع كردند تا در این مورد كسب تكلیف كنند. در ادامه بازار تبریز در اعتراض به دستگیری امام(ره) یك هفته تعطیل شد. وی برای هماهنگی بیشتر، تعدادی از وعاظ تبریز را در منزل خود گردآورد و آنان را واداشت كه در منابر بر ضد رژیم پهلوی به سخنرانی بپردازندكه متعاقب آن، مشاجرة سختی میان وی و رئیس ساواك تبریز در اتاق بازرگانی درگرفت.
در اواخر خرداد 1342، ساواك تبریز و تهران، كنترل و مراقبت شدیدی از فعالیتهای او به عمل آوردند و مأموران ساواك و شهربانی گزارش منظمی از سخنرانیهای انتقادی وی، به مقامات بالاتر ارسال میكردند. وی در این سخنرانیها ضمن حمله به حكومت، خواستار آزادی امام خمینی از زندان بود.
علیرغم مخالفت علما و مراجع، حكومت درصدد انجام انتخابات دورة بیستویكم مجلس شورا و دورة چهارم مجلس سنا برآمد كه به نوبه خود آیتالله قاضی نیز سخنرانیهای شدیداللحنی در مخالفت با آن ایراد كرد. در ادامه، علما و مردم آذربایجان به مدت سهروز، در مخالفت با انتخابات و برای آزادی امام(ره)، دست به اعتصاب زدند.
دستگیری
در 13 آذر 1342، وی به همراه چند تن دیگر دستگیر و به زندان قزلقلعة تهران منتقل شد. دستگیری علمای آذربایجان انعكاس گستردهای داشت و تمام مراجع تقلید این اقدام رژیم را محكوم كردند. پس از بازجویی از وی، به دلیل فقدان دلایل كافی برای محكومیت و به درخواست آیتالله حكیم، او و سایر زندانیان آذربایجانی، با التزام به عدم خروج از حوزة استحفاظی تهران، در 14 بهمن 1342 آزاد شدند.
با آزادی امام خمینی(ره) در شامگاه 18 فروردین 1343، قاضی طباطبایی به دیدار امام شتافت و با دستور ایشان و بدون اجازة مقامات ساواك، در 4 اردیبهشت 1343 راهی تبریز شد. مردم تبریز در یك اقدام بیسابقة تاریخی از وی استقبال كردند، اما حكومت همان شب دوباره او را دستگیر و به تهران منتقل كرد. وی پس از چهلروز زندانیشدن در سلطنتآباد تهران، دچار حمله قلبی گردید و رژیم از بیم مرگ قاضی طباطبایی در زندان، وی را با قرار عدم خروج از حوزة استحفاظی تهران آزاد كرد. این در حالی بود كه آیتالله قاضی در مدتی كه در تهران بود، مخفیانه با امام مكاتبه داشت.
سرانجام وی در 9 مرداد 1343، شب هنگام، راهی تبریز گردید. در پی بازگشت او به تبریز، امام خمینی، آیتالله مرعشینجفی و آیتالله میلانی تلگرافهای تبریكی خطاب به وی و مردم تبریز ارسال كردند. او پس از بازگشت، علیرغم بیماری، سكوت را جایز ندانست و فعالیتهای سابق خود را پی گرفت؛ لذا برای سومینبار در 29 مرداد 1343 دستگیر و به تهران اعزام شد اما به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری گردید.
امام خمینی با اطلاع از دستگیری مجدد او، تلگرافی به بیمارستان مهر تهران ارسال كرد. قاضی طباطبایی حدود چهارماه در بیمارستان مهر تحت نظر بود و سرانجام در 11 آذر 1343، حدود یكماه پس از تبعید امام خمینی، او نیز از ایران به عراق تبعید شد. مدت تبعید وی حدود هشتماه به طول انجامید و در 19 تیر 1344 به تهران بازگشت اما ساواك تا 24 شهریور 1344 به وی اجازة خروج از تهران را نداد.
در 13 مهر 1344، امام خمینی از تركیه به عراق تبعید شد. انتشار این خبر موجی از شادی بین مریدان وی برانگیخت. آیتالله قاضی طی تلگرافی ورود امام را به نجف تبریك گفت و امام نیز در 13 آبان 1344 در نامهای بدان پاسخ داد.
قرآن پهلوی
در 1345، شاه، جهت اعادة حیثیت خود قرآن پهلوی را چاپ و آن را برای برخی از علما و روحانیون شهرستانها ارسال كرد، اما آیتالله قاضی در تبریز از پذیرفتن آن سرباز زد. در آن سال، یكی از عوامل وابسته به ساواك دو نامة جعلی به خط او برای بدنام كردن وی انتشار داد و آیتالله قاضی در خطبههای نماز عیدفطر، این موضوع را تكذیب كرد.
وی در سال 1346 پس از انجام مراسم حج، بدون گذرنامه، از طریق جده به عراق رفت و چندروزی در نجف مهمان حضرت امام (ره) بود. پس از بازگشت به ایران، به دستور ساواك، بانك ملی تبریز از بازپرداخت وثیقة او خودداری كرد.
تبعید به بافت كرمان
آیتالله قاضی در پی سخنرانی شدیداللحنی بر ضد اسرائیل در عید فطر 1347 و بردن نام امام خمینی، در 8 دی ماه همانسال دستگیر و به بافت كرمان تبعید شد. اما او در تبعیدگاه هم آرام ننشست و با ارسال نامه به شخصیتهای گوناگون و نگارش مقالات به زبان عربی برای مجلات لبنان، به فعالیتهای خود ادامه داد.
پس از اتمام تبعید، اجازة عزیمت به تبریز به وی داده نشد. با وجود كنترل مكاتبات، او با مبارزان تبریز و علمای مبارز قم، شیراز، یزد و مشهد و با پیكهای مخفی انقلابیون نیز در ارتباط بود. قاضی طباطبایی پس از تبعید بافت، شش ماه دیگر نیز به اقامت در زنجان مجبور شد.
با پایان یافتن این مدت آیتالله قاضی پس از گذشت یكسال، وارد تبریز شد اما از سوی برخی روحانیون مرتبط با یكی از مراجع شهر مورد تحریم قرار گرفت؛ به طوری كه یكی از وعاظ مخالف، در نامهای به آیتاللهالعظمی خویی، ضمن بدگویی، او را خمینی دوم و چشم راست و دست راست حضرت امام(ره) معرفی كرد.
طرح مرجعیت امام خمینی
با شدت یافتن سركوبهای حكومت، از فعالیتهای علنی و آشكار قاضی طباطبایی كاسته شد، لیكن جلسات هفتگی روضة منزل وی هیچگاه تعطیل نگردید و همچنان كانون مبارزان باقی ماند. پس از رحلت آیتالله حكیم، وی به طرح مرجعیت امام خمینی در آذربایجان پرداخت و به همین مناسبت، تلگراف تسلیتی به ایشان در نجف اشرف و سایر مراجع تقلید حوزة علمیه قم ارسال كرد.
آیتالله قاضی در همین ایام، به كمك تعدادی از بازاریان، «صندوق مجاهدین اسلام» را تأسیس كرد. عوامل ساواك در 10 دی 1354 در روزنامة رستاخیز مطالبی از زبان او در توصیه به شركت در انتخابات انجمن شهر درج كردند كه با عكسالعمل وی مواجه شد.
اوجگیری نهضت اسلامی
با ایجاد فضای باز سیاسی در سالهای 56ـ1357، جلسات روضة هفتگی او كه در واقع جلسة سیاسی ـ مذهبی بود گستردهتر شد. در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1356، در سخنرانیهای خود، رژیم شاه را مورد حمله قرار داد. پس از انتشار مقالة روزنامه اطلاعات در اهانت به ساحت امام خمینی(ره) در دی ماه آن سال، برپایی نماز جماعت خود را به نشانة اعتراض تعطیل كرد و در سخنرانیهایش این اقدام را محكوم نمود.
به همت وی و دانشجویان مبارز مسلمان دانشگاه تبریز، چهلم شهدای قیام 19 دی ماه قم، در تبریز به قیامی گسترده تبدیل شد. پس از سركوب قیام 29 بهمن 1356، هیأتی به سرپرستی ارتشبد جعفر شفقت برای بررسی حوادث این روز، روانة تبریز گردید. علما و روحانیون شهر طی اعلامیهای علل و انگیزة قیام مردم تبریز را به اطلاع هیأت بازرسی رساندند. عوامل رژیم پهلوی برای جبران شكست خود در قیام تبریز، در 20 فروردین 1357 تظاهراتی را به طرفداری از حكومت ترتیب داد كه وی با اعزام نمایندگانی به شهرستانها و روستاهای اطراف تبریز، مردم را از شركت در آن منع كرد.
در چهلم شهدای یزد و جهرم، منزل برخی آیات عظام از جمله آیتالله گلپایگانی در قم مورد هجوم قرار گرفت كه شهید قاضی طباطبایی به همراه سایر علمای تبریز و آذربایجان این اقدام رژیم را محكوم نمود. حوادث خونین 18 اردیبهشت 1357 دانشگاه تبریز نیز او را به انتشار اعلامیهای اعتراضآمیز واداشت.
سفر پرهیاهوی نمایندة تبریز در مجلس شورای ملی، احمد بنیاحمد، به تبریز، برای انحراف نهضت، با اقدام بهموقع آیتالله قاضی خنثی شد و بدون نتیجه پایان یافت. آیتالله قاضی به مناسبت درگذشت شیخ احمد كافی، مجلس ترحیم اعتراضآمیزی بر ضد رژیم در تبریز منعقد كرد. در 21 رمضان 1398. ق/1357. ش، مسجد مقبره كه مملو از جمعیت بود، مورد هجوم نیروهای انتظامی قرار گرفت. ساواك با اطلاع از برنامههایی كه وی جهت برگزاری نماز عید فطر در مسجد فوق در دست داشت، با اقدامات پیشگیرانه از برگزاری آن جلوگیری كرد.
دوران انقلاب
پس از كشتار 17 شهریور آن سال در میدان ژالة تهران، آیتالله قاضی دستور اعتصاب و تعطیلی عمومی بازار را صادر نمود. با محاصرة منزل امام خمینی توسط نیروهای امنیتی عراق، وی به همراه آیتالله سید حسن انگجی، تلگراف شدیداللحنی به سفارت عراق در تهران مخابره كرد. پس از هجرت امام(ره) به پاریس، وی به همراه تعدادی از علماء طی تلگرافی به رئیسجمهور فرانسه، مبنی بر توصیه به گرامیداشتن قدوم امام، ارسال نمودند. در 24 مهر 1357، آیتالله قاضی به مناسبت چهلم شهدای میدان ژاله كه با سالگرد شهادت حاجآقا مصطفی نیز مقارن بود، مجلس بزرگداشتی منعقد نمود و با ارسال تلگرافی، وقایع 24 مهر مسجدجامع كرمان را نیز محكوم كرد. در همین ایام، مخالفان نهضت، برای انحراف مبارزات مردم مسلمان آذربایجان، تلگرافی جعلی مبنی بر وابستهبودن شهید قاضی طباطبایی به حكومت پهلوی از زبان امام خمینی منتشر كردند؛ كه امام پس از اطلاع، ضمن تكذیب با ارسال نامهای حمایت كامل خود را از وی اعلام كرد.
با ورود آیتالله سید اسدالله مدنی به تبریز، آیتالله قاضی برای پیشبرد سریعتر انقلاب به همكاری نزدیك با وی پرداخت. با تشدید مبارزات مردم مسلمان در جهت سرنگونی رژیم شاه، منزل آیتالله قاضی به محل برگزاری جلسات متعدد، سازماندهی تظاهرات و همچنین تهیه، تكثیر و توزیع اعلامیههای انقلابی تبدیل شد. به دعوت وی وعاظ مبارز به تبریز دعوت میشدند كه این دعوتها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
تظاهرات عظیم عاشورای 1357 تبریز، با هدایت و برنامهریزی او انجام گرفت. چند روز پس از ورود امام(ره) به كشور در بهمن آن سال، وی به اتفاق چند تن از نزدیكانش به دیدن حضرت امام خمینی رفت و به دستور ایشان بدون فوت وقت به تبریز بازگشت. با پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، به فاصلة چند روز انقلاب در شهرستانها نیز به پیروزی رسید. با تصرف پادگان تبریز توسط مبارزان مسلمان، انقلاب در این شهر نیز به پیروزی رسید. بلافاصله كمیتة موقت انقلابی در منزل وی تشكیل گردید و در هماهنگی با كمیتههای انقلاب مركز كنترل و حفظ امنیت شهر را به دست گرفت. قاضی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت و استحكام پایههای آن، به سازماندهی نهادهای انقلابی پرداخت و شاخه حزب جمهوری اسلامی را در تبریز تأسیس كرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی وی به سمت امام جمعة تبریز منصوب شد و اقامة اولین نماز جمعه را برای ایجاد وحدت بیشتر به آیتالله مدنی محول نمود. دومین نماز جمعة تبریز، در روز 22 رمضان 1399. ق / 27 مرداد 1358. ش، در روز جهانی قدس به امامت وی برگزار شد. آیتالله قاضی سرانجام پس از عمری تلاش، در شامگاه عید قربان 1399. ق / 10 آبان 1358. ش پس از اقامة نماز مغرب و عشا توسط گروه فرقان به شهادت رسید.
آثار و تالیفات
آیتالله قاضی طباطبایی علاوه بر فعالیتهای سیاسی، دارای تالیفات متعددی بود كه بعضی از آنها به چاپ رسیده و بخش دیگری متاسفانه هنوز به صورت دستنوشته باقی مانده است. مهمترین آثار چاپشدة وی عبارتند از: تعلیقات بر كتاب الفردوسالاعلی (تالیف شیخ محمدحسین كاشفالغطاء)، گردآوری و تدوین كتاب جنةالمأوی (از كاشف الغطاء)، تعلیقات بر كتاب الانوارالنعمانیة (تالیف سید نعمتالله جزایری)، مقدمة مفصل شامل تحقیقات و تصحیحات بر تفسیر جوامعالجامع طبرسی، تعلیقات بر دو فصل از كتاب اسلام صراط مستقیم، مقدمه و تعلیقات تحقیقی بر ترجمة كتاب علم امام(ع) (اثر شیخ محمد حسین مظفر)، مقدمه و تعلیقات و تصحیحات بر كتاب انیسالموحدین (اثر حاج ملامهدی نراقی)، تصحیح و تعلیق كتاب تاریخالائمه(ع) (تالیف ابن ابیالثلج بغدادی)، تحقیق دربارة اربعین اول حضرت سیدالشهدا(ع)، تحقیق در ارث زن از دارایی شوهر، تصحیح و تعلیق كتاب اللوامعالالهیة فی المباحثالكلامیة (اثر جمالالدین مقداد)، مقدمه بر كتاب صحائفالابرار (اثر كاشفالغطاء)، مقدمه بر كتاب تنقیحالاصول (اثر حاج میرزا محمدرضا طباطبایی)؛ مقدمه بر كتاب علم امام علیهالسلام (اثر علامه طباطبایی)، مقالات دیگر در مجله العرفان و المواهب و رسالةالاسلام. همچنین مهمترین آثار دستنوشتة او عبارت است از: خاندان آل امیر عبدالوهاب، سفرنامة بافت، كتاب الفوائد و فیها الفوائد و النفایس، رسالة فی اثبات وجود الامام فی كل زمان، فصل الخطاب فی تحقیق اهل الكتاب، السعادة فی الاهتمام علی الزیارة، حدیقةالصالحین، قضا در اسلام، رساله در نماز جمعه، رساله صدقات اهل بیت علیهمالسلام، رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت(ع) و . . . جالب توجه اینكه آخرین تالیف شهید قاضی طباطبایی چكیدة خطبههای نماز جمعهای است كه در شهر تبریز ایراد نموده بود.
پژوهشگر: رحیم نیكبخت ـ صمد اسمعیلزاده
پینوشتها:
ـ این مقاله تلخیصی است از كتاب زندگانی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی، نوشتة رحیم نیكبخت و صمد اسمعیلزاده (نگارندگان مقاله)، تهران:مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.