هیچ فكر كردهاید كه اگر جاذبه زمین نبود در یك چشم بر هم زدن همه ما و همه خانههاى ما و وسائل زندگیمان بر اثر حركت دورانى زمین به فضا پرتاب و در آنجا سرگردان مىشد؟! تعبیر به "فراش"(بستر استراحت) در این آیه چه تعبیر زیبایى است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بردارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.
--------------------------------------------------------------------------------
یاد نعمتهاى الهى راه دعوت به عبادت
الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره22)
آن (خداوندى) كه زمین را براى شما فرشى (گسترده) و آسمان را بنایى (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبى فرو فرستاد و به آن از میوهها، روزى براى شما بیرون آورد، پس براى خداوند شریك و همتایى قرار ندهید با آنكه خودتان مىدانید (كه هیچ یك از شركا و بتها، نه شما را آفریدهاند و نه روزى مىدهند و اینها فقط كار خداست)
در این آیه خداوند به نعمتهاى متعدّدى اشاره مىكند كه هر كدام از آنها سرچشمهى چند نعمت دیگر است. مثلًا فراش بودن زمین، اشاره به نعمتهاى فراوان دیگرى است. همچون سخت بودن كوهها و نرم بودن خاك دشتها، فاصله زمین تا خورشید، درجه حرارت و دما و هواى آن، وجود رودخانهها، درّهها، كوهها، گیاهان و حركتهاى مختلف آن كه مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا كردهاند. چنان كه در قرآن براى زمین چند تعبیر بیان شده است، زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، 53) گهواره است، هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملك، 15) رام و آرام و هم «كفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» مرسلات، 15) در برگیرنده.
كلمه «سماء» در آیه یك بار در برابر «ارض» آمده است كه به همهى قسمت بالا اشاره دارد و یك بار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها مىباشد.
فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بردارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است
در واقع در این آیه به قسمت دیگرى از نعمتهاى بزرگ خدا كه مىتواند انگیزه شكرگزارى باشد اشاره كرده، نخست از آفرینش زمین سخن مىگوید این مركب راهوارى كه شما را بر پشت خود سوار كرده و با سرعت سرسام آورى در این فضا به حركات مختلف خود ادامه مىدهد، بى آنكه كمترین لرزشى بر وجود شما وارد كند، یكى از نعمتهاى بزرگ او است.
نیروى جاذبهاش كه به شما اجازه حركت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغ ها و زراعت ها و انواع وسائل زندگى مىدهد، نعمت دیگرى است، هیچ فكر كردهاید كه اگر جاذبه زمین نبود در یك چشم بر هم زدن همه ما و همه خانههاى ما و وسائل زندگیمان بر اثر حركت دورانى زمین به فضا پرتاب و در آنجا سرگردان مىشد؟! تعبیر به" فراش" (بستر استراحت) در این آیه چه تعبیر زیبایى است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بردارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.
چهارمین پیشواى شیعیان جهان امام سجاد (علیه السلام) در بیان شیوایش این حقیقت را در تفسیر همین آیه تشریح فرموده است:
"خداوند زمین را مناسب طبع شما قرار داد و موافق جسم شما، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزید، و زیاد سرد نیافرید تا منجمد شوید، آن را آن قدر معطر و زننده قرار نداد تا بوى تند آن به مغز شما آسیب رساند و آن را بدبو نیافرید تا مایه هلاكت شما گردد، آن را همچون آب قرار نداد كه در آن غرق شوید و نیز چنان سفت و محكم نیافرید تا بتوانید در آن خانه و مسكن بسازید و مردگان را (كه وجودشان در سطح زمین مایه هزار گونه ناراحتى است) در آن دفن كنید، آرى خداوند این گونه زمین را بستر استراحت شما قرار داد" (نور الثقلین جلد اول- صفحه 41)
سپس به نعمت آسمان مىپردازد و مىگوید: " آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد."(وَ السَّماءَ بِناءً)
كلمه" بناء" با توجه به كلمه" علیكم" بیانگر آنست كه آسمان بر بالاى سر شما بنا شده است، طبعا همچون سقف، این معنى به صورت صریحترى در جاى دیگر قرآن آمده است وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً:" ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم."(انبیاء- 32)
شاید این تعبیر براى بعضى از كسانى كه به وضع ساختمان آسمان و زمین از نظر هیئت امروز آشنا هستند عجیب بیاید كه این سقف چگونه است و كجاست؟
آیا این تعبیر، فرضیه هیئت بطلمیوس را مبنی بر قرار گرفتن افلاك به روى هم همچون طبقات پوست پیاز در خاطرهها تداعى نمىكند؟ ولى با توجه به توضیح زیر مطلب كاملا روشن مىشود:
كلمه "سماء" در قرآن به معانى مختلفى آمده است، یكى از آنها كه در این آیه به آن اشاره شده است همان جو زمین است، یعنى قشر هواى متراكمى كه دور تا دور كره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد كیلومتر است.
اگر به نقش اساسى و حیاتى، این قشر ضخیم هوا، كه زمین را از هر سو احاطه كرده است بیندیشیم خواهیم دانست كه تا چه حد این سقف، محكم و براى حفاظت انسانها مؤثر است.
امام سجاد (علیه السلام) در تفسیر این آیه راجع به نزول باران از آسمان بیان جالبى فرموده اند: " خداوند باران را از آسمان نازل مىكند تا به تمام قلههاى كوهها، تپهها و گودالها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سیراب گردند) و آن را دانه دانه و نرم و پى در پى- گاهى به صورت دانههاى درشت و گاهى قطرههاى كوچكتر- قرار داد، تا كاملا در زمین فرو رود، و سیراب گردد، و آن را به صورت سیلابى نفرستاد تا زمینها و درختان و مزارع و میوههاى شما را بشوید و ویران كند
این قشر مخصوص هوا كه همچون سقفى بلورین، اطراف ما را احاطه كرده در عین اینكه مانع از تابش نور آفتاب (این اشعه حیاتبخش و زندگى آفرین) نیست بقدرى محكم و مقاوم است كه از یك سد پولادین كه چندین متر ضخامت داشته باشد نیز محكمتر است! اگر این سقف نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهاى پراكنده آسمانى بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب مىشد ولى این قشر فشرده چند صد كیلومترى تقریبا تمام سنگهاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمین مىسوزاند و نابود مىكند و تنها تعداد بسیار كمى مىتوانند از آن عبور كرده و به عنوان یك زنگ خطر براى زمینیان به گوشهاى پرتاب شوند، و این تعداد كم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند.
از جمله شواهدى كه نشان مىدهد یكى از معانى آسمان همین" جو زمین" است حدیثى است كه از پیشواى بزرگ ما امام صادق (علیه السلام) درباره رنگ آسمان نقل شده است آنجا كه به مفضل مىفرماید:
" اى مفضل در رنگ آسمان بیاندیش كه خدا آن را این چنین آبى آفریده كه موافقترین رنگها براى چشم انسان است و حتى نظر كردن به آن دیده را تقویت مىكند" (توحید مفضل)
امروز این را همه مىدانیم كه رنگ آبى آسمان چیزى جز رنگ هواى متراكم شده اطراف زمین نیست، بنا بر این منظور از آسمان در این حدیث همان جو زمین است.
در آیه 79 سوره نحل مىخوانیم أَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ:" آیا آنها به پرندگانى كه در دل آسمان تسخیر شدهاند نگاه نكردند"؟
بعد از آن به نعمت باران پرداخته مىگوید:" و از آسمان آبى نازل كرد" (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
اما چه آبى؟ حیاتبخش، و زندگى آفرین، و مایه همه آبادیها و شالوده همه نعمتهاى مادى.
جمله و أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بار دیگر این حقیقت را تاكید مىكند كه منظور از" سماء" در اینجا همان جو زمین است، زیرا مىدانیم باران از ابرها و ابرها از تراكم بخارهایى كه در جو زمین پراكندهاند به وجود مىآیند.
" امام سجاد (علیه السلام) در تفسیر این آیه راجع به نزول باران از آسمان بیان جالبى فرموده اند: " خداوند باران را از آسمان نازل مىكند تا به تمام قلههاى كوهها، تپهها و گودالها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سیراب گردند) و آن را دانه دانه و نرم و پى در پى- گاهى به صورت دانههاى درشت و گاهى قطرههاى كوچكتر- قرار داد، تا كاملا در زمین فرو رود، و سیراب گردد، و آن را به صورت سیلابى نفرستاد تا زمینها و درختان و مزارع و میوههاى شما را بشوید و ویران كند" (تفسیر نور الثقلین ج اول ص 41)
قرآن سپس به انواع میوههایى كه از بركت باران و روزی هایى كه نصیب انسانها مىشود اشاره كرده چنین مىگوید:" خداوند بوسیله باران، میوههایى را به عنوان روزى شما از زمین خارج ساخت" (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ).
این برنامه الهى كه از یك سو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص مىكند و از سوى دیگر بیانگر قدرت او است كه چگونه از آب بىرنگ صد هزاران رنگ از میوهها و دانههاى غذایى با خواص متفاوت براى انسانها، و همچنین جانداران دیگر، آفریده، یكى از زندهترین دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه مىكند:" اكنون كه چنین است براى خدا شریكهایى قرار ندهید در حالى كه مىدانید" (فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
آرى همه شما مىدانید كه این بتها و شركاى ساختگى، نه شما را آفریدهاند و نه روزى مىدهند، و نه كمترین مواهب شما از ناحیه آنها است، پس چگونه آنها را شبیه خدا مىدانید.
دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست كه زمین و آسمان و باران و گیاهان را براى روزى شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ» پیامهای آیه:
1ـ یاد نعمتهاى الهى از بهترین راههاى دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ»
2ـ از بهترین راههاى خداشناسى، استفاده كردن از نعمتهاى در دسترس است.
«جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
3ـ در نظام آفرینش، هماهنگى كامل به چشم مىخورد. هماهنگى میان زمین، آسمان، باران، گیاهان، میوهها و انسان. (برهان نظم)«جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
4ـ آفریدهها هر كدام براى هدفى خلق شدهاند.«رِزْقاً لَكُمْ» باران براى رشد و ثمر دادن میوهها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوهها براى روزى انسان. «رِزْقاً لَكُمْ»
5ـ زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوهها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
6ـ نظم و هماهنگى دستگاه آفرینش، نشانهى توحید است، پس شما هم یكتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
7ـ ریشهى خداپرستى در فطرت و و جدان همه مردم است.«وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8ـ آفرینش زمین و آسمان و باران و میوهها و روزى انسان، پرتوى از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ»
9ـ همهى انسانها، حقّ بهرهبردارى و تصرف در زمین را دارند. (در آیه «لَكُمُ» تكرار شده است)
10 ـ دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست كه زمین و آسمان و باران و گیاهان را براى روزى شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ»
11ـ خداوند بر اسباب طبیعى حاكم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
12ـ پندار شریك براى خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
--------------------------------------------------------------------------------
منابع :
1- تفسیر نور ج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- تفسیر نور الثقلین ج اول
4- توحید مفضل
تبیان