۲پر ۲پر ۴ پر
۱۰ تا پرستو با هم
يكباره پر كشيدند
در آسمان آبي
پر پر پر پريدند
با پر زدن رسيدند
به يك درخت گردو
يكي يكي نشستند
به روي شاخه او
اتل متل توتوله
ده تا پرستو داريم
دانه به دانه حالا
آنها را مي شماريم
يك كه خسته تر بود
از روي شاخه افتاد
خدا كند نيفتد
به دست مرد صياد
۹ تا پرستو مانده
هر شاخه اي، يكي را
به روي خود نشانده
يكي از آن ميانه
گرسنه بود و پر زد
براي دانه خوردن
به دشت و لانه سرزد
نه ۱۰ تا و نه ۹ تا
۸ تا پرستو مانده
روي درخت زيبا
پرستوي قشنگي
كه تشنه بود و بي تاب
پريد به سوي چشمه
براي خوردن آب
نه تشنه و نه خسته
۷ تا پرستو حالا
روي درخت نشسته
پرستويي هم آرام
چيزي نگفت ودر رفت
به جاي دور دوري
پريد و بي خبر رفت
پرستو آي پرستو
۶ تا پرستو مانده
سر درخت گردو
شعر و شكوفه و قند
۵ تا پرستو مانده
۵ تا پرستو رفتند
يکي که بازيگوش بود
کرمي از آن بالا ديد
براي خوردن آن
پر زد و پر پر ، پريد
يكي نماند و برگشت
دلش به تاپ تاپ افتاد
بايد به جوجه هايش
دوباره دانه مي داد
۴ تا پرستو مانده
بقيه پر كشيدند
پرستوها پريدند
از آن چهار پرستو
يكي،براي بازي
پريده و پر زد و رفت
به دشت سبز و بازي
از آن همه پرستو
فقط ۳ تا نشسته
روي درخت گردو
يكي از آن ۳ تا هم
پريد و رفت به باغي
نشست ودرد دل كرد
با جوجه كلاغي
دويدم و دويدم
به روي تك درختي
۲ تا پرستو ديديم
از آن ۲ تا،يكي هم
نه جيك زد ونه فرياد
به دنبال بقيه
به فكر رفتن افتاد
نه ۶ تا و نه ۸ تا
نشسته ۱ پرستو
بدون دوست وتنها
نشسته بود پرستو
بدون يار و تنها
كه ديد دوباره برگشت
پرستويي به آنجا
كنار هم نشستند
۲ تا پرستو با هم
سلام و حال و احوال
نه غصه بود نه غم
اتل متل ۱۰ و ۹
توتوله ۸ و ۷ تا
به ۶ و ۵ رسيدند
پرستوهاي زيبا
ولي كلاغ،كلاغ پر
دوباره پر كشيدند
۴ و ۳و ۲و ۱
صدايي آمد انگار!؟
صداي پرپر آمد
۲ تا بودند و ديدند
كه يار ديگر آمد
سلام به روي ماهت
كجا بودي؟ بفرما!
۳ تا شديم. چه بهتر!
من و تو مي شود«ما»
۲ تاي ديگر آمد
۲ و ۳ مي شود چند؟
۳ و ۲ مي شود ۵
ترانه بود و لبخند
۲ پر، ۲پر ، ۴ پر
۳ تا پرستو برگشت
۳ تا و ۵ تا شد چند؟
۶ و ۲ مي شود ۸
دوباره پركشيدند
كنار هم پريدند
به ابرها رسيدند
۲ تا پرستو برگشت
دوباره ۱۰ پرستو
دوباره ۱۰ پرنده
و يك درخت گردو
مصطفی رحماندوست