جام جم آنلاين: همه ما بايد بدانيم براي مقابله با مشكلات زندگي نياز به مجموعهاي از تواناييها داريم كه ميتوانند ما را در اين مسير ياري دهند.
هيچ كدام از اين تواناييها از ابتدا در وجود ما نبوده و نخواهد بود. ما بايد با تلاش و كسب تجربه و استفاده از راهنماييهاي ديگران اين تواناييها را در خودمان به وجود بياوريم و گسترش دهيم.
نخستين گام براي دستيابي به چنين موقعيتي، ايجاد روحيه انعطافپذيري و سازگاري با شرايط مختلف است.
همين جا به اين نكته اشاره كنيم كه منظور از داشتن چنين روحيهاي به هيچ وجه معناي تسليم شدن در برابر شرايط را ندارد، بلكه منظور ما اين است كه به دليل تحولات متعدد و سريع در زندگيهاي اين دوران بايد ياد بگيريم شرايط جديد را به خوبي درك كنيم و در مقابل آنها دچار از خودباختگي و سرگرداني نشويم.
فرض كنيد شركتي كه من يا شما در آن كار ميكنيم دچار مشكل مالي و ورشكستگي شود. در چنين حالتي چه رفتاري بايد از خود نشان دهيم؟ آيا بايد تا مدتها زانوي غم بغل گرفته و غصه بخوريم؟ يا شرايط را درك كرده و براي پيدا كردن كار جديد و ادامه زندگي تلاش كنيم؟
كدام يك از اين دو راه بيشتر به ما و زندگيمان كمك ميكند؟
چنين حالتي مانند روبهرو شدن با يك بيماري است. ما بايد شرايط جديد را بشناسيم، آن را به خوبي درك كنيم و راهحلهاي مختلفي كه در برابرمان قرار دارد را تجزيه و تحليل كنيم و بهترين آنها را انتخاب كنيم.
انسانهاي دورانديش هميشه به اين موضوع فكر ميكنند كه ممكن است تغييراتي در زندگيشان رخ دهد. آنها ميدانند كه زندگي مانند بركهاي ساكن نيست.
زندگي دريايي است كه گاهي آرام است و بعضي مواقع موجهاي سهمگيني دارد. بايد بدانيم تغيير در ذات زندگي نهفته است.
فردا ممكن است حوادثي را در برابر ما قرار دهد كه امروز از آنها بيخبريم، اما معناي هيچ كدام از اينها ترسيدن از زندگي و حوادث آن نيست. آنها كه از زندگي ميترسند، از پيش خود را بازنده اعلام كردهاند.
معناي اين حرفها آماده بودن براي شرايط جديد است. در دوراني كه تحولات اجتماعي و اقتصادي با سرعتي باورنكردني اتفاق ميافتد، آنهايي موفقترند كه دورانديشتر و آمادهتر باشند.
دورانديشي و آمادگي ميتواند در انجام رفتارهاي بهتر به ما كمك كند. وقتي حادثهاي رخ ميدهد، انسانها اغلب دچار نوعي سردرگمي ميشوند و بسياري نميتوانند درست تصميم بگيرند.
براي اين گروه شايد بهتر آن باشد كه اصلا دست به عمل نزنند، چرا كه اگر عملي براساس فكر و انديشه نباشد همان بهتر كه انجام نشود.
اما زندگي هيچ گاه منتظر ما نميماند. زندگي مثل قطاري است كه از ايستگاه اول حركت كرده است. اين قطار بايد به ايستگاه دوم برسد و تا آنجا ديگر توقفي ندارد. پس ما نميتوانيم دست روي دست بگذاريم و منتظر بمانيم. ما يا با قطار زندگي همراه ميشويم يا از آن عقب ميمانيم.
اگر من و شما نميخواهيم جزو گروه عقبماندهها باشيم بايد خود را براي روبهرو شدن با مسائل مختلف زندگي آماده كنيم.البته اين آمادگي دائمي نبايد ما را فرسوده كند، بلكه بايد به درايت و قدرت ما بيفزايد.
اين هم يكي از مهارتهايي است كه بايد براي همراهي با زندگي امروز پيدا كنيم؛ مهارتي كه پس از آموختنش متوجه ميشويم بسيار هم شيرين است.
در ابتدا اما شايد اين رفتار قدري سخت و مشكل به نظر برسد، ولي اگر قبل از هر چيز به اين موضوع توجه كنيم كه ما در اين دنيا تنها نيستيم و انسانهاي ديگري هم در كنار ما و در ديگر نقاط اين جهان زندگي ميكنند، شايد بهتر با آن روبهرو شويم. همچنين بايد بدانيم انسانهاي ديگر هم با همين مسائل دست به گريبان هستند.
از ميان آنها هم گروهي برنده و برخي بازنده ميشوند. فقط بايد سعي كنيم در گروه برندهها قرار بگيريم. اين كار هم سخت و طاقتفرسا نيست.
فقط بايد قدري هوشيار باشيم، شرايط را به درستي درك كنيم و براي زندگي و آينده خود برنامه داشته باشيم. اينها همه آموختني هستند و ميتوانيم آنها را ياد بگيريم.