ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 10 آبان 1390     |     کد : 27661

ترك عادت مرض نمي‌آورد

در خانه آنها، كرور كرور كاروان‌های شتر با بارشان گم شده‌است! آنجا هیچ چیز سر جای خودش نیست نه افكار اعضای خانواده و نه اشیاي خانه .

جام جم آنلاين: در خانه آنها، كرور كرور كاروان‌های شتر با بارشان گم شده‌است! آنجا هیچ چیز سر جای خودش نیست نه افكار اعضای خانواده و نه اشیاي خانه .
اتاق‌هایشان؟ مثل جزیره‌هایی توفان‌ زده‌اند. سر و وضع شان؟ مثل غریق‌هایی هستند كه تازه از آب گرفته باشندشان. روزگارشان؟ روی دور هر چه پیش آمد خوش آمد افتاده و از كنترلشان خارج شده است.

خودشان به این روال عادت كرده‌اند كه جوراب‌هایشان را در یخچال یا پای گلدان پیدا كنند و پسمانده ساندویچ‌شان را از سطل زباله زیر میز كارشان بیرون بیاورند و كتاب‌هایشان را در دستشویی یا آشپزخانه پیدا كنند، اما دیگران، از بی‌سر و سامانی‌شان كلافه شده‌اند.

كسی طاقت نمی‌آورد مدت طولانی كنارشان سر كند یا با آنها مراوده داشته باشد، بعضی‌ها معتقدند نمی‌شود روی آنها حساب كرد، بعضی‌ها می‌گویند قولشان قول نیست، بعضی‌ها اعتقاد دارند آنها چیزی از تنظیم وقت و برنامه‌‌ریزی سرشان نمی‌شود و خیلی‌ها در توصیف حالشان فقط آه می‌كشند و همه چیز را در یك جمله خلاصه می‌كنند «این خانواده شلخته‌اند!»

ترك عادتی كه موجب مرض نمی‌شود

كدام آدم محبوبی را دیده‌اید كه شلخته و نامنظم باشد؟ شما جراتش را دارید به شلخته‌ای اعتماد كنید و مسوولیتی را به او بسپرید، نمی‌شود مطمئن بود بموقع سر قرار می‌رسند، نمی‌شود خاطرجمع بود كه امانت را به طرز شایسته‌ای نگه می‌دارند، حتی نمی‌شود ایمان داشت سر قولشان باقی می‌مانند، چون لازمه همه این ویژگی‌ها، نظم و ترتیب است یعنی همان چیزی كه شلخته‌ها از آن بی‌بهره‌اند!

اما این تنها ضرر شلختگی نیست. چندی پیش كتابی درباره اصول موفقیت می‌خواندم. نویسنده در آن كتاب، ماجرای ملاقاتش با یكی از طرفدارانش را نقل كرده بود.

آن طرفدار از نویسنده پرسیده بود «اولین گام به سوی موفقیت چیست؟» و نویسنده كه مخاطبش را می‌شناخت و می‌دانست او چیزی از نظم و ترتیب نمی‌داند پاسخ داده بود «تا وقتی ندانی سوزن‌‌ ـ‌ نخ و خلال دندانت دقیقا كجاست، موفق نمی‌شوی!» شاید گمان كنید كه نویسنده كتاب، زیادی اغراق كرده است و شلختگی تا این حد، شما را از موفقیت دور نمی‌كند، اما در اشتباهید.

شلخته‌ها برنامه‌ریزی زمانی ندارند، چون بی‌نظمی‌شان باعث می‌شود نتوانند اشیاي مورد نیازشان را بموقع پیدا كنند، از سوی دیگر معمولا وقتی دیگران كاری را شروع كرده‌اند و در اواسط آن قرار دارند شلخته‌ها هنوز مشغول پیدا كردن لباس‌ها و وسایل لازم برای شروع فعالیت‌شان هستند و این یعنی، از بقیه عقب می‌مانند.

ضمن آن كه گیجی و خستگی ذهنی ناشی از آشفتگی محیط اطراف‌شان باعث می‌شود توانایی‌شان را برای حل مسائل مهم از دست بدهند، انسجام فكری نداشته باشند و قادر به تمركز بر مسائل نباشند.

شلختگی از همه جوانب

شلختگی فقط به بی‌قیدی نسبت به مرتب بودن محیط اطراف خلاصه نمی‌شود. چند نفر را میان اطرافیان و دوستانتان می‌شناسید كه توانایی بیان مطالب و سرفصل‌ها را با نظم و ترتیب ندارند، نمی‌توانند بر موضوعی متمركز شوند و دائم حواس‌شان پرت است و... .

اگر شلختگی را بی‌نظمی‌ شدید در همه امور تعریف كنیم آن‌وقت می‌شود افرادی را كه عادت به منظم فكر كردن ندارند نیز، در زمره شلخته‌ها دسته‌بندی كرد و حتی اگر بخواهیم دقیق‌تر برایتان شرح دهیم می‌شود این نكته را هم اضافه كنیم كه بیشتر كسانی كه اعتقادی به مرتب بودن محیط اطراف‌شان ندارند از شلختگی ذهنی نیز رنج می‌برند.

بنابراین اگر قرار باشد شلختگی را ترك كنید باید منظم بودن را در همه امور آموزش ببینید چه افكار، چه گفتار و چه محیط اطراف.

افكار منظم، گفتار منظم

منظم كردن افكار كه گفتاری فصیح و تاثیرگذار و قابل فهم را نیز همراه دارد مهارتی است كه باید از كودكی با آموزش و تمرین و یادگیری تمركزكردن بر مسائل به دست بیاید، اما اگر شما این مهارت را از كودكی آموزش ندیده‌اید، قرار نیست كه حالا هم نتوانید آن را یاد بگیرید.

توانایی منظم فكر كردن یعنی قدرت دنبال كردن یك موضوع در ذهن و سپس تصمیم‌گیری برای به نتیجه رساندن آن، بدون این كه به فكرهای دیگر اجازه بدهید پابرهنه میان روال فكری كه دنبال می‌كنید، بدوند.

برای به دست آوردن این توانایی باید هوشمندانه عمل كنید و وقتی بر چیزی متمركز شده‌اید و به آن فكر می‌كنید اجازه ندهید اندیشه‌های اضافی و وسواسی سراغتان بیایند اگر فكر وسواسی وجود دارد كه دائما سراغ‌تان می‌آید باید برای پرداختن به آن هم برنامه‌ریزی كنید. در این باره شاید بهتر باشد مثالی برایتان بزنیم: امروز خانم «الف» با یكی از همكارانش در اداره بگو و مگوی سختی داشته است.

او می‌خواهد بر اموری مثل سر و سامان دادن به مسوولیت‌هایش در اداره، رسیدگی به درس‌ بچه‌ها، گفت‌وگو با شوهرش درباره عوض كردن محل زندگی‌شان و... متمركز شود اما فكرهای مربوط به آن مشاجره رهایش نمی‌كنند.

وقتی با شوهرش حرف می‌زند نمی‌تواند كلمات را به درستی انتخاب كند، وقتی مشغول انجام وظایفش در اداره است نمی‌تواند دقت كافی به خرج دهد، حتی وقتی ظاهرا به حرف‌ بچه‌ها درباره مدرسه شان گوش می‌كند باز هم فكرش متوجه اتفاقی است كه در اداره افتاده است.

ذهن او در این شرایط مثل یك اتاق به هم ریخته است. به نظرتان خانم الف چه طور باید افكارش را منظم كند؟ این كه فقط بگوییم باید سعی كند تمركز داشته باشد، بیشتر به یك شعار می‌ماند، اما اگر بخواهیم راهكاری عملی برای منظم كردن افكار به او ارائه بدهیم شاید بهتر باشد در نخستین مرحله به او پیشنهاد كنیم موضوع را با مشاور قابل اعتمادی مثلا همسرش در میان بگذارد و با او درد دل كند، سپس افكارش را روی كاغذ بنویسد و از همه مهم‌تر این كه وقتش را برای فكر كردن به موضوعات مختلف تقسیم‌بندی كند.

برای نمونه، با خودش عهد كند هر نیم‌ساعت كه به كارهای مختلف رسیدگی می‌كند پنج دقیقه را به فكر كردن درباره ماجرای مشاجره با همكارش اختصاص دهد.

او در این شرایط باید خودش را ملزم كند كه در نیم‌ساعت‌های مربوط به كارهای مختلفش، به هیچ‌وجه به موضوع بگو و مگویش فكر نكند و در پنج دقیقه‌ای كه به فكر كردن درباره مشاجره اختصاص می‌دهد نیز، موضوع دیگری را به یاد نیاورد.

با گذشت زمان، او باید سهم دقایق مربوط به فكر كردن درباره دعوا با همكارش را كمتر كند برای مثال آن را ابتدا به سه دقیقه، سپس به دو دقیقه، یك دقیقه و حتی 30 ثانیه تقلیل دهد و سرانجام به شرایطی برسد كه احساس كند می‌تواند این دلخوری را فراموش كند و به آرامش برسد.

فكر كردن مطلق به یك موضوع، شاید در روزهای نخست، كار سختی به نظر بیاید اما اگر هر روز تمریناتی برای آرامش یافتن و تمركز كردن انجام دهید پس از مدتی این توانایی را به دست می‌آورید.

نكته دیگر برای فرار از شلختگی فكری، این است كه برنامه‌های روزانه‌تان را بنویسید، بعد درباره راه‌های انجامشان فكر كنید و سپس دست به كار شوید.

این توضیحات، دلیلی بر این نیستند كه تا وقتی نتوانسته‌اید به افكار و برنامه‌های روزانه‌تان رسیدگی كنید، برای نظم دادن به محیط اطرافتان نیز كاری انجام ندهید. نظم دادن به افكارتان نیاز به صرف وقت دارد، اما به هر حال شما برای این كار نیاز به آرامشی دارید كه فقط به واسطه قرار گرفتن در محیطی مرتب به دست می‌آیند. به همین دلیل ما شما را با راهكاری‌هایی برای ریشه‌كن‌كردن شلختگی در خانه آشنا می‌كنیم.

از كجا شروع كنم؟

گاهی به مرحله‌ای می‌رسید كه با وجود به هم ریختگی خانه، نمی‌دانید مرتب كردن را از كجا آغاز كنید. در این شرایط باید ابتدا افكارتان را مرتب كنید و سپس از خودتان بارها بپرسید: حالا نوبت كدام بخش است؟

حتی شاید در مواردی بهتر باشد برخی از بی‌نظمی‌هایی را كه فكر می‌كنید باید در برنامه كاری روزتان به آنها رسیدگی كنید یادداشت كنید مثلا در فهرست‌تان بنویسد: 1‌‌ـ‌ یخچال برفك‌زده‌ 2‌‌ـ‌ صابون حمام تمام‌شده‌ 3‌‌ـ‌ شیر، صبح روی اجاق گاز سر رفته و گاز كثیف است‌ 4 ـ اسباب‌بازی بچه‌ها، كف اتاق‌نشیمن ریخته‌ 5 ‌‌ـ‌ لباس‌هایی كه از روی بند رخت جمع كرده‌ام، روی كاناپه گوشه اتاق‌نشیمن رها شده‌اند 6‌‌ـ‌ روتختی مچاله شده است. ‌

می‌دانید نوشتن چه محاسنی دارد؟ این كار به شما كمك می‌كند اهداف‌تان را دقیقا بشناسید. یكبار دیگر به 6 موردی كه در یادداشت بالا نوشته شده است نگاه كنید. فرض كنیم آن را شما نوشته‌اید و این یادداشت قرار است برنامه امروزتان را برای رفع شلختگی در خانه یادتان بدهد.

فهرستی كه نوشته‌اید نشان می‌دهد كه آشپزخانه، حمام، اتاق‌نشیمن و اتاق خواب نیاز به مرتب شدن دارند و در هر یك از آنها، كدام اجزا نظم را به هم زده‌اند.

حسن دیگر یادداشت كردن موارد بی‌نظمی‌ كه احساس می‌كنید باید به آنها رسیدگی كنید، این است كه با تبعیت از آن می‌توانید در هر یك از اتاق‌ها برای مدتی معین متمركز شوید و وقتی جمع و جور كردنش تمام شد، سراغ اتاق بعدی
بروید.

حالا می‌توانید بر اساس اهمیت هر كدام از این موارد مسوولیت‌های خود و دیگران را اولویت‌بندی كنيد. مسلما بخش‌هایی كه بیشتر به چشم می‌آیند و در مكان‌هایی هستند كه بیشترین اوقات روزتان را در آنها می‌گذرانید در اولویت فرآیند نظم‌دهی امروز هستند.

شما بیشتر وقت‌تان را در طول روز، در حمام می‌گذرانید یا در آشپزخانه و اتاق‌نشیمن؟ برفك یخچال را بیشتر می‌بینید یا اسباب‌بازی‌ كف اتاق را؟

حالا كه اولویت‌ها مشخص شده‌اند باید دست به كار شوید، اما به یاد داشته باشید كه منظم كردن محیط اطراف، صرفا به معنای این نیست كه هیچ چیز در خانه، سر راهتان نباشد، بلكه نظم بخشیدن یعنی هر چیز دقیقا در جایگاه صحیح خود قرار گرفته باشد.

بنابراین در نخستین گام به سوی داشتن یك خانه منظم، فكر كنید كه بهترین جا برای هر شئ كجاست و سپس آن را در مكان درستش قرار دهید برای مثال، شاید اگر اسباب بازی‌ها را صرفا در یك گوشه اتاق یا زیر كاناپه بریزید یا رخت‌های خشك شده روی كاناپه را مچاله كنید و به زور در یكی از كمدها جا بدهید، خانه به ظاهر مرتب به نظر برسد، اما در واقع نوعی شلختگی پنهان در آن وجود دارد، یعنی بزودی اسباب‌بازی‌ها به وسط اتاق برمی‌گردند و هر كدام از اعضای خانواده كه دنبال لباس‌هایشان بگردند بقیه لباس‌ها را هم از كمدی كه به زور در آن جا شده‌اند، بیرون می‌ریزند و نظم ظاهری خانه به سرعت برق و باد، ناپدید می‌شود.

‌‌ـ‌‌ پنجره را بگشایید: برای شروع كار، پرده‌های پنجره‌ها را كنار بزنید. لای پنجره‌ها را باز كنید تا نور و هوای تازه فضای گرفته خانه را عوض كند. اگر شب است یا آپارتمان‌تان از آن دست آپارتمان‌هایی است كه آپارتمان‌های بلندتر، راه رسیدن نور به آن را سد كرده‌اند، هنگام مرتب كردن اتاق‌ها، چراغ‌ها را روشن كنید تا دیدی دقیق از وضعیت محیط داشته باشید. ضمن این كه نور، به هر حال، به شما انرژی و شادابی می‌دهد و انرژی‌تان را برای برقراری نظم در خانه، چند برابر می‌كند.

‌‌ـ‌‌ هوای تختخواب‌ها را داشته باشید: می‌دانید چرا تختخواب‌ها اهمیتی ویژه در مرتب كردن خانه دارند؟ دلیلش این است كه هر اتاق دست‌كم یك تخت دارد و یك تخت نامرتب با ملحفه چروك خورده و روتختی مچاله شده، نمای هر اتاقی را زشت می‌كند. منظم كردن تخت كه بخش زیادی از فضای هر اتاق خصوصی را اشغال می‌كند، می‌تواند ظاهر اتاق را تا حد زیادی قابل تحمل كند.

از سوی دیگر در اتاق‌هایی كه تخت دارند معمولا تعداد زیادی از اشیايی كه در جای خودشان قرار ندارند یا روی تخت رها می‌شوند یا زیر آن و بنابر‌این اگر سعی‌تان این باشد كه تخت را منظم كنید، شمار زیادی از اشیاء، به جای واقعی شان برگردانده می‌شوند.

‌‌ـ تكلیف اسباب خراب را روشن كنید: یك بار برای همیشه باید مشخص شود، اگر ساعت اتاق پذیرایی درست كار نمی‌كند قرار است به دست ساعت‌ساز بسپریدش یا كارش از این حرف‌ها گذشته و باید به بیرون از خانه منتقل شود.

یك‌بار برای همیشه باید تصمیم بگیرید كه قرار است پیراهن پاره شده‌تان را رفو كنید یا به دستمالی برای گردگیری تبدیلش كنید. یكبار برای همیشه، باید معلوم شود كه چه برنامه‌ای برای شیشه شكسته گلخانه دارید و... .

اشیا و لوازمی‌كه درست كار نمی‌كنند، صاحبان شان را از نظم عادی كه تابعش هستند دور می‌كنند. ساعت‌های نادرست، به صاحبانشان درباره زمان، دروغ می‌گویند، لباس‌های شكافته شده، لوازم شكسته و ترك خورده و... قبح نامرتب بودن و آشفتگی را در نظر صاحبانشان كمرنگ می‌كنند.

واضح است كه هیچ‌كس از آدمی‌ كه سرشانه لباس راحتی‌اش، پاره است، ساعتش یك‌ربع عقب است و موهای آشفته‌ای دارد كه خبر از خراب بودن سشوار می‌دهد، انتظار نظم و ترتیب در سایر امور زندگی‌اش را ندارد!

‌‌ـ‌ آشپزخانه؟ اول سینك آشپزخانه: در تمیز كردن آشپزخانه اولین بخش، همیشه سینك ظرفشویی است! این قسمت از آشپزخانه، بیشتر از بخش‌های دیگر به چشم می‌آید و اگر با ظرف‌های كثیف پر شده باشد، حتی در صورتی كه بخش‌های دیگر را تمیز كنید، باز هم آشپزخانه را زشت و بدنما می‌كند.

وقتی سینك را خالی كردید نوبت به وارسی بخش‌های بعدی می‌رسد. آیا اجاق گاز یا مایكرویو، لكه دارد؟ كف آشپزخانه پاكیزه است ؟ قوطی‌های ادویه در جای خودشان قرار گرفته‌اند؟ قابلمه‌ها چطور؟

یخچال: در یخچال خانه‌ای كه نظم در آن برقرار است همه ظرف‌ها درپوش دارند و خوراكی‌ها برای مدتی طولانی در آن‌ باقی نمی‌مانند و هر از گاه وارسی می‌شوند كه مبادا فاسد شده باشند.

سطل‌ها و سبدهای پر كاربرد: هر خانه‌ای تعدادی سطل و سبد بسیار پركاربرد دارد كه نبودشان باعث می‌شود خانه آشفته به نظر برسد. اولین سطل لازم برای هر خانه‌ای، سطل زباله است. طبیعتا همه ما در خانه، یك سطل زباله بزرگ برای جمع‌آوری زباله‌ها داریم، اما این كافی نیست.

برای منظم‌تر شدن لازم است به اتاق‌های خواب، آشپزخانه و دستشویی نیز سطل زباله‌هایی اضافه كنید تا حتی اگر ساكنان اتاق‌ها آنقدر تنبل باشند كه حاضر نشوند زباله‌هایشان را به خارج از اتاق انتقال دهند دست‌كم آنها را داخل سطل زباله اتاقشان بیندازند.

دومین سطل یا سبد لازم برای خانه، سطل رخت‌های چرك است. یك سطل نسبتا بزرگ را در خانه به رخت‌های چرك اختصاص دهید تا هركدام از اعضای خانواده از كوچك تا بزرگ، تكلیف رخت‌های چرك‌شان را بدانند.

سومین سطل یا سبد مفید مربوط به اسباب‌بازی بچه‌هاست. داشتن یك سطل اسباب‌بازی در خانه باعث می‌شود بخش عمده‌ای از آشفتگی خانه كه به واسطه پراكندگی اسباب‌بازی‌های بچه‌ها ایجاد می‌شود، رفع شود.

علاوه بر این شما می‌توانید جمع‌آوری اسباب‌بازی‌ها را تبدیل به یك مسابقه با آنها كنید مثلا بگویید «اگر توانستی همه اسباب‌بازی‌هایت را پیدا كنی و بریزی توی سطلت، برایت ژله درست می‌كنم...» یا « بیا با هم مسابقه بدهیم ببینیم كی زودتر اسباب‌بازی‌ها رو جمع می‌كنه...»

خداحافظی با اشیاي بی‌كاربرد: همه ما لباس‌هایی داریم كه مدت‌هاست نمی‌پوشیم‌، كتاب‌هایی داریم كه پیش‌تر آنها را خوانده‌ایم و دیگر میلی به مطالعه‌شان نداریم، لوازم شخصی در اتاق‌هایمان داریم كه دیگر مورد استفاده‌مان نیستند، هر یك از این اشیا كه حالا سهمی ‌را در آشفتگی محیط اطرافمان دارند می‌توانند برای دیگران، مثلا نیازمندان، مفید و پركاربرد محسوب
شوند.

همین امروز آنها را به كسانی كه به آنها نیاز دارند ببخشید، با این كار، هم ثواب كرده‌اید و هم خودتان را از شر لوازمی ‌كه اطراف‌تان را شلوغ كرده‌اند، خلاص می‌كنید.

قانون وضع كنید

خانه آدم‌های شلخته ، قانون ندارد. وضع قوانین در خانه، باعث می‌شود پیله شلختگی را بشكافید و وارد یك زندگی تازه شوید.

نه‌تنها لازم است قانون وضع كنید، بلكه حتی شاید لازم باشد برخی از آنها را نیز بنویسید و برای مدتی در جایی كه قابل دیدن باشند نصب كنید مثلا قانون اول، كفش‌هایمان را داخل جا كفشی بگذاریم.‌ قانون دوم، برای خوردن میوه و شیرینی از زیر دستی استفاده كنیم.‌‌ قانون سوم، هفته‌ای یكبار كفش‌ها را واكس بزنیم.‌ قانون چهارم، پس از مطالعه كتاب، آن را به كتابخانه اتاقمان برگردانیم و... .

این قوانین را باید به بچه‌ها هم آموزش دهید تا شلختگی و بی‌نظمی‌ برایشان عادت نشود. برای نمونه آنها باید پس از مدتی یاد بگیرند كه حوله را كجا بگذارند، لباس‌هایشان را چه طور به چوب رختی بیاویزند، چطور كفش‌هایشان را تمیز كنند، چطور در تمیز كردن اتاقشان به شما كمك كنند، چه طور عروسك‌هایشان را مرتب در جایی مناسب بچینند و...

آیینه را نگاه كنید

تا اینجای گزارش، جنسیت شما برای ما مهم نبود، اما از این قسمت به بعد را فقط خانم‌ها باید بخوانند. داستانی هست كه در سال‌های دور بعضی مادربزرگ‌ها برای تازه عروس‌ها تعریف می‌كردند.

داستان، مربوط به مرد تاجری است كه سال‌ها پیش زندگی می‌كرد و دو همسر داشت! طبیعی است كه هیچ‌كدام از دو زن، دیگری را تحمل نمی‌كرد و تاجر ناچار شد برای سامان دادن به آن وضعیت، دو خانه بخرد و یك روز در میان به همسرانش سر بزند.

زن دومی‌ كه باتجربه‌تر بود، در روزهایی كه نوبت سر زدن شوهرش به او بود، خودش را می‌آراست و همسرش با دیدن او ذوق‌زده و شاد می‌شد، اما زن اول در روزهایی كه نوبت دیدارش با همسر بود، بیشتر وقتش در خانه را، صرف شستن و سابیدن می‌كرد تا وقتی شوهرش به خانه می‌آید با خانه‌ای تمیز و مرتب روبه‌رو شود.

او دقیقا از طرف دیگر بام افتاده بود و تمیزی و مرتب بودن خانه در او به نوعی وسواس تبدیل شده بود، اما لزومی‌ برای مرتب‌كردن خودش احساس نمی‌كرد و معتقد بود همین كه خانه پاكیزه و تمیز باشد كافی است. در واقع او زنی بود با ظاهری شلخته و خانه‌ای بسیار مرتب!

یكی از روزها كه مشغول سابیدن زمین بود مرد تاجر وارد خانه شد، بشدت سرفه می‌كرد و ناچار بود آب دهانش را بیرون بیندازد، خواست آب دهانش را روی زمین بیندازد، اما زمین خانه طوری از تمیزی برق می‌زد كه دلش نیامد این كار را كند و همان وقت زن اول را با لباس‌هایی مندرس و چرك، موهایی به هم ریخته و دست‌هایی كثیف، مشغول ساییدن زمین دید و بناچار، بدون كه این كه زن بفهمد آب دهانش را روی او انداخت و چون رغبت نمی‌كرد بیشتر در كنار آن زن نامرتب باقی بماند، خانه را به قصد ملاقات با همسر دیگرش ترك كرد!

ما هم می‌دانیم كه داستان ناراحت‌كننده‌ای است، اما اگر بعضی مادربزرگ‌ها آن را برای تازه عروس‌ها تعریف ‌كرده‌اند حتما حكمتی داشته است. می‌دانید پیام داستان چیست؟ ظاهر شما، به اندازه ظاهر خانه‌تان اهمیت دارد و شلختگی ظاهری یك زن، كدبانوگری او را بی‌ارزش می‌كند.

بنابر این یك خانه منظم، وقتی دلپذیر است كه بانوی خانه خوش‌لباس، خوش‌بو، مرتب و آراسته باشد. یادتان باشد ، بهترین لباس‌ها، بهترین عطرها و بهترین مدل موها و آرایش‌تان، باید مخصوص لحظاتی باشد كه كنار همسرتان هستید.

مریم یوشی‌زاده




نوشته شده در   سه شنبه 10 آبان 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode