جام جم آنلاين: قبل از ازدواج با همسر آينده خود در مورد تمام چيزهايي كه برايتان مهم است صحبت كنيد و از پيش برنامههاي آينده را بررسي كنيد.
مامان دهانش از تعجب باز ميماند. به پسرش نگاه ميكند و به روي خودش نميآورد. نگاهش را ميدزدد و انگار كه حرفي از او نشنيده باشد به آشپزخانه ميرود.
آرش كه كولهپشتياش هنوز يك وري از دوشش آويزان است سمج راه ميافتد دنبال او و ميگويد: در نرو مامان. بايد حرفم را گوش كني، ميگويم من زن ميخوام!!!
مامان دست از ظرف شستن ميكشد و با دقت به تمام 17 سالگي محمود چشم ميدوزد تا ببيند چطور او به جسارتي رسيده كه دايياش در 39 سالگي هنوز آن را ندارد.
به او ميگويد: فكر كردم ميگويي موبايل ميخواهي.همچين ميگي زن ميخوام كه انگار فهرست خريد ميدي! مگر زن گرفتن الكي است.
از نظر مامان، او دارد حرفهاي گندهتر از دهانش ميزند، اما خودش فكر ميكند از هر نظر آماده ازدواج است.
آيا شما هم همين فكر را ميكنيد يا از آن دسته آدمها هستيد كه تا ابد آمادگي ازدواج را ندارند.
اگر به ازدواج فكر ميكنيد بد نيست اين مطلب را بخوانيد تا دستگيرتان شود وقت ازدواجتان رسيده است يا نه!
بگوييد بله
تراب صادقي مشاور خانواده اعتقاد دارد براي اينكه بدانيد آماده ازدواج هستيد يا نه بايد خيلي صادقانه دلايل خود و مزايا و معايب كسي را كه ميخواهيد با او ازدواج كنيد فهرست كنيد. سعي نكنيد خود يا طرف مقابل را به ازدواج وادار كنيد. به خودتان زحمت ندهيد، زيرا ازدواج امري زوركي نيست.
او در ادامه نمونههايي از آمادگيهاي كاذب ازدواج را مثال ميزند و ميگويد: دختر 35 سالهاي نزد من آمده بود تا براي ازدواج مشاوره كند.
او ميگفت خواستگاري دارم كه به هيچوجه مرا جذب نميكند، اما از بس كه خانواده مرا مسخره كردهاند كه كسي به خواستگاريات نميآيد ميخواهم او را بپذيرم. به علاوه ميخواهم به هر قيمتي شده از فضاي منفي خانوادهام جدا شوم.
پسري 29 ساله نيز ميخواست مشورت كند تا بداند دختري كه خانوادهاي گسسته دارد و دو بار هم نامزدياش به هم خورده است براي ازدواج قابل اطمينان هست يا نه.
بايد گفت پيشينه خانوادگي و رفتارهايي كه يك فرد در ارتباط با گذشته خود داشته است ملاك مهمي براي قضاوت در مورد اوست.
وي توصيه ميكند قبل از ازدواج با همسر آينده خود در مورد تمام چيزهايي كه برايتان مهم است صحبت كنيد و از پيش برنامههاي آينده را بررسي كنيد.
طوري ازدواج كنيد كه با اين ازدواج پلهاي پشت سر خود را خراب نكرده باشيد.
بگوييد نه
محمد 40 سال دارد، اما هنوز مجرد است. او ميگويد: كسي كه ميخواهد ازدواج كند ريسك بزرگي ميكند. شريكي كه او براي زندگياش پيدا ميكند شريك عشق، مال و فرزندان او خواهد بود بنابراين بايد انسان آمادگي واگذاري همه اينها به يك شخص ديگر را داشته باشد. اين موضوع اطمينان زيادي ميطلبد، هم نسبت به خود و هم نسبت به ديگري. در غير اين صورت نميشود گفت براي ازدواج آمادهايم.
اگر باور نداريد بايد براي ازدواج آماده باشيد، بهتر است اين گفتوگوها را بخوانيد. اينها مربوط به كساني است كه اكنون از همسر خود جدا شدهاند.
ندا- الف 24 ساله ميگويد: خانوادهاي فقير و پرآشوب داشتم و اولين خواستگار من در 15 سالگي به سراغم آمد. او 15 سال از من بزرگتر بود و پدرم از آمدن او خوشحال شد. من هم ميخواستم از خانواده و فلاكتي كه در آن تجربه ميكردم جدا شوم. نوجوان و ساده بودم و قبول كردم با او ازدواج كنم، اما در خانه او جز حسرت، كتك و بچهداري چيزي نصيبم نشد. همسرم به خاطر اعتياد شديدي كه داشت دست به قاچاق زد و زنداني شد و من هم در 20 سالگي با دو فرزند از او جدا شدم.
اشتباه والدين خود را تكرار نكنيد و در سن نوجواني و تا وقتي به پختگي عقلي، فكري و جنسي نرسيدهايد ازدواج نكنيد.
در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف مطالعه كنيد و رفتار جنس مخالف را زير نظر بگيريد. ببينيد آنها از چه ناراحت و از چه خوشحال ميشوند.
در فشار كاري چه عكسالعملي نشان ميدهند و كسي را انتخاب كنيد كه در شرايط راحت و سخت زندگي او را ديدهايد و به ثبات شخصيت او ميتوانيد اطمينان كنيد.
محمد در حالي كه دانشجو بود ازدواج كرد. او ميگويد: عاشق يكي از دختران دانشجو شدم، ازدواج كرديم و مدتها در خوابگاه دانشجويي به سر برديم. كم تجربه بوديم و خيلي زود بچهدار شديم. باور نميكنيد كه چطور خيلي زود در اين شرايط به بيزاري رسيديم. اگر خانوادههايمان به ما كمك نكرده بودند به احتمال زياد از هم جدا ميشديم.
مرتضي ميگويد: عاشق دختر همسايه بودم؛ همان عشقهاي كليشهاي، اما او به من كممحلي ميكرد. دختر عمويي داشتم كه به من علاقه داشت. او بسيار زيبا بود، اما من او را دوست نداشتم.به همين دليل با او نامزد كردم تا دختر موردعلاقهام را حسود و دستپاچه كنم، اما او هم سريع عقد كرد و هنوز من براي ازدواج ترديد داشتم كه به خانه بخت رفت و من ماندم و عروسي كه دوستش نداشتم.
نادره ميگويد: چند سال با شخصي دوست بودم، ولي رابطهمان هيچ وقت جدي نميشد. سنم بالا رفته بود. همه دوستانم ازدواج كرده بودند و من هم تصميم گرفتم با او ازدواج كنم. مدت زيادي نكشيد كه از هم جدا شديم.
دوستيها معمولا به ازدواج منجر نميشوند؛ آن هم يك دوستي طولاني و كسلكننده.
تا زماني كه كاملا از توافق بينابين و امكان ايجاد يك ازدواج موفق مطمئن نشدهايد، ازدواج نكنيد. اگر شخصي كه در زندگي شما وجود دارد چندان با شما سازگاري ندارد، وقت خودتان را تلف نكنيد و به دنبال شخصي مناسب باشيد.
نازنين ميگويد: مدتي قبل مردي را به من معرفي كردند كه ادعا ميكرد مهندس است و مجرد. خانوادهام گفتند مورد خوبي است و يكي دو جلسه با هم قرار گذاشتيم و بعد ازدواج كرديم.
اين بانوي 25 ساله ميافزايد: مدتي كه گذشت متوجه رفتارهاي عجيب و قرارهاي بيوقت او شدم و وقتي در مورد اين موضوع با برادرم صحبت كردم او موضوع را پيگيري كرد و متوجه شد كه همسرم زن و دو فرزند داشته است و مهندس هم نيست بلكه پيك يك شركت مهندسي است. او از وقتي فهميد من رازش را ميدانم يك آدم ديگر شد و من به خاطر كلاهبرداري و جعل سند از او شكايت كردم و حالا از هم جدا شدهايم.
اگر بتازگي با شخصي آشنا شدهايد، مدتي به خودتان زمان بدهيد تا يكديگر را بشناسيد.
نسترن، قرباني ديگري است كه خود را از يك چاه به چاه ديگر ميافكند. او تاكنون سه بار طلاق گرفته است.
خودش ميگويد: 25 سال دارم، اما انگار هنوز كاملا بيتجربهام و نميدانم مرد خوب بايد چگونه باشد و ازدواج خوب چطور به دست ميآيد.
اولين مردي را كه خواستم عاشقش بودم، اما او به خاطر ثروت پدرم با من ازدواج كرد و خيلي زود فهميدم به من خيانت ميكند.
زني كه با او بود از او بچهدار شد و افتضاحي به بار آمد و توافق كرديم از هم جدا شويم. من كه در عشق شكست خورده بودم مثل غرقشدهاي كه به هر تخته پارهاي ميچسبد به اولين كسي كه به من ابراز عشق كرد آويختم و با او ازدواج كردم، اما او معتاد بود و همه چيز خانه را ميبرد و ميفروخت.
همسر سومم كسي بود كه از من خيلي بزرگتر بود. اول به من ابراز عشق كرد و صيغه محرميت براي نامزدي خوانديم، اما وقتي يك سال نامزدي ما به طول انجاميد و او توقعات زناشويي از من داشت از او خواستم زودتر ازدواج كنيم اما او گفت كه به من فقط به عنوان يك صيغهاي فكر ميكرده است.
روانشناسان توصيه ميكنند: اگر دچار بحران عاطفي هستيد اول خود را درمان كنيد و بعد به ازدواج فكر كنيد.
به روانشناس مراجعه كنيد و از مشاور كمك بگيريد. به خودتان احترام بگذاريد و بهترينها را براي خود انتخاب كنيد.
به هر حال در بيماري روحي مثل تمايل به خشونت و ناهنجاريهاي جنسي اول خود را درمان كنيد يا از كسي كه قصد ازدواج با او را داريد بخواهيد درمان شود و بعد اقدام به ازدواج كنيد.
زهره زيارتي