اگرچه علامه طباطبايی يك نظام جديد فلسفی را پايهگذاری نكرد، اما نوآوریهايی در چارچوب حكمت متعاليه دارد و میتوان اصلاح، بازسازی و بسط نظام حكمت متعاليه ملاصدرا را از اقدامات مهم ايشان دانست.
محمد فنايی اشكوری، عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، ضمن اشاره به آثار كلامی و عرفانی علامه طباطبايی و اينكه كارهای علمی علامه نبايد موجب سستی و كاهلی ما در ادامه مسير وی شود، اظهار كرد: ايشان آثار و تأليفات متعددی دارند، اما عمده آثار ايشان بهجز تفسير الميزان در سه بخش فلسفه، كلام و عرفان خلاصه میشود. از جمله آثار فلسفی ايشان میتوان به بدايةالحكمة، نهايةالحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم و حاشيه بر اسفار ملاصدرا اشاره كرد.
عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) بابيان اين مطلب كه علامه طباطبايی در طول حيات خويش فرصت نيافت تا بسياری از كارهايش را به اتمام برساند، ادامه داد: آثار عرفانی علامه از نظر تعداد زياد نيست. از جمله آثار عرفانی ايشان میتوان به «رسالةالولاية» اشاره كرد كه يك دوره فشرده تعليمات عرفانی با تفكر اصيل اسلامی ـ شيعی و مبتنی بر قرآن و روايات، تجزيه و تحليل عقلی و تجربههای باطنی و معنوی عرفاست. اين كتاب كه به زبان عربی نگاشته شده و به فارسی ترجمه شده، دارای شرحهای مختلفی است و موضوع پاياننامههای متعددی قرار گرفته است.
فنايیاشكوری با اشاره به رسالههای علامه طباطبايی در رابطه با توحيد و وحدت وجود، گفت: آثار كلامی كه در واقع همان مباحث اعتقادی و دينی است، در ميان تأليفات علامه بسيار يافت میشود؛ مانند رسالههای مختلف در رابطه با خدا، معاد، نبوت، انسان و پاسخ به پرسشهای روز؛ همچون سؤالاتی در رابطه با حكومت اسلامی، زن و غيره. كتاب «شيعه در اسلام» علامه نيز به درخواست يكی از اساتيد دانشگاه تأليف شد كه قبل از پيروزی انقلاب اسلامی به زبان انگليسی ترجمه شد و بسيار مورد استقبال اسلامشناسان و شيعهشناسان در دنيا قرار گرفت.
اين محقق و انديشمند عنوان كرد: يكی از اتفاقات مهم در زمان حيات علامه طباطبايی، ديدارهای وی با هنری كربن بود. وی ضمن اينكه فيلسوف و عارف برجسته و مشهور فرانسوی و شيفته سهروردی و ملاصدرا بود، علاقه ويژهای به ايرانشناسی و شيعهشناسی داشت.
وی با اشاره به اينكه كربن يكی از شيرينترين تجربيات زندگی خود را ديدار با علامه طباطبايی معرفی میكند، افزود: اين ديدارها و گفتگوها عمدتاً در زمينه معارف باطنی و تعاليم معنوی و عرفانی شيعه بوده است. بخشهايی از اين گفتگوها در قالب كتاب چاپ شده كه میتواند در فهم معارف باطنی، معنوی و عقلی شيعی و اسلامی راهگشا باشد.
عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) ادامه داد: تفسير الميزان نيز كه در اصل به عربی نگاشته شده و توسط حجتالاسلام والمسلمين موسوی همدانی به فارسی برگردانده شد، كتابی شناخته شده در جهان است و بسياری از متفكران عرب با آن آشنا هستند. بخشهايی از اين تفسير نيز به زبان انگليسی ترجمه شده است.
وی خاطر نشان كرد: يكی از درخشانترين بركات وجودی مرحوم علامه طباطبايی شاگردان ايشان هستند كه هر كدام در واقع نسخهای از علامه بوده و هستند؛ كسانی مثل شهيد مطهری كه ثمره شخصيت علامه طباطبايی بود و يا افرادی همچون آيتاللهالعظمی جوادی آملی، آيتالله حسنزاده آملی، آيتالله مصباحيزدی، آيتالله شهيد بهشتی، مرحوم سيد جلالالدين آشتيانی و بسياری از علمای ديگر كه بزرگان معرفت و حكمت در دوران معاصر و جلوههايی از بركات شخصيت علامه طباطبايی هستند و میتوان وجوهی از شخصيت علامه را در ايشان مطالعه كرد.
فنايیاشكوری به نوآوریهای علامه طباطبايی در زمينه عرفان و فلسفه اشاره كرد و افزود: علامه نوآوریهای فراوانی در زمينه فلسفی دارد. در يكی از مقالههای يادنامهای كه پس از وفات ايشان منتشر شد، آيتاللهالعظمی جوادی آملی تعدادی از نوآوریهای فلسفی علامه را در آن مقاله ذكر كردهاند. چندين پاياننامه نيز در اين زمينه نگارش يافته است؛ به عنوان مثال علامه بحثی را تحت عنوان اعتباريات را كه در علم اصول مطرح بوده، وارد فلسفه كرده است و در اين بحث يك نوع مبنايی برای فلسفه علم اخلاق پايهگذاری كرده است، يا در رابطه با اثبات وجود خداوند در مبحث برهان صديقين، تقرير جديدی از اين برهان برای اثبات خداوند اقامه كرده كه متفاوت از براهين پيشينيان است.
وی اذعان كرد: البته اينگونه نيست كه علامه طباطبايی يك نظام جديد فلسفی را پايهگذاری كرده باشد، بلكه نوآوریهای مرحوم علامه بيشتر در چارچوب حكمت متعاليه ملاصدراست و در واقع بسط، توسعه، بازسازی و اصلاح نظام حكمت متعاليه ملاصدرا است، ولی با يك تقرير و تبيين اجتهادی از فلسفه نه فقط ذكر آنچه ملاصدرا گفته است. در خيلی از موارد علامه استدلال جديدی را ذكر كرده است اما اين استدلالها نظام فكری جديدی نيست و داخل چارچوب فكری ملاصدرا است.
عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) گفت: مطلبی كه در مورد علامه متفاوت و برجسته به نظر میرسد اين است كه وی به عنوان يك فيلسوف برجسته اسلامی و شيعی وارد مباحث جديد فلسفی شد و به نقد برخی از مكتبهای جديد فلسفی پرداخت، خصوصاً به نقد ماركسيسم كه در آن روزگار به عنوان يك فلسفه جذاب مورد توجه دانشگاهيان قرار گرفته بود.
وی با اشاره به يكی ديگر از آثار علامه طباطبايی، اظهار كرد: ايشان در كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» فلسفه اسلامی را به شكل جديدی عرضه كرد، بهطوریكه اين كتاب مطابق رسم ديگر كتب فلسفی سنتی نگاشته نشده است و نحوه طرح مباحث در آن كاملاً ابتكاری و جديد است. اين كتاب در ابتدا با طرح سؤال «فلسفه چيست؟» و با طرح مباحثی همچون ايدهآليسم، رئاليسم و مباحث معرفت و اپيستمولوژی شروع شده كه اين مباحث، مباحثی از فلسفه است كه امروزه در ميان انديشمندان محوريت دارد.
فنايیاشكوری با بيان اينكه توجه فلسفه غرب به بحث معرفتشناسی يا اپيستمولوژی است، گفت: تأليف كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» رويكردی جديد از جانب علامه طباطبايی است. همچنين نقد فلسفههای ديگر بهويژه نقد ماركسيسم كه در آن زمان مطرح بوده و كتابهای فراوانی در اين رابطه نوشته شده، يكی از ابتكارات و نوآوریهای علامه به حساب میآيد.
وی در پايان اذعان كرد: البته در زمان علامه طباطبايی افكار و آثار فلسفه غرب در حد محدودی به فارسی ترجمه شده و در دسترس بود، اما در همان حد نيز علامه به اين آثار توجه داشت و به ارائه مباحثی در آن زمينهها پرداخت، در واقع علامه طباطبايی يكی از بنيانگذاران فلسفه تطبيقی است و به مقايسه فلسفه اسلامی با فلسفههای ديگر پرداخته است.