مجموعه «در جستجوي پدر» محصول كشور استراليا از شبكه 2 سيما در حال پخش است
پدر و دختر در زندان بانكوك
جام جم آنلاين: در «جستجوي پدر» مجموعه تلويزيوني 4 قسمتي تلويزيون استرالياست كه توسط كن كامرون كارگرداني شد و در سال 1989 به روي آنتن تلويزيون اين كشور رفت.
تماشاگران استراليايي در آن زمان استقبال خوبي از اين مجموعه كردند و نتيجهاش آن شد كه كشورهاي بزرگ جهان (همچون آمريكا، فرانسه، ايتاليا، آلمان و انگلستان) هم آن را براي پخش از شبكههاي تلويزيوني خود خريداري كردند. اين مجموعه (كه نام اصلي آن بانكوك هيلتون است) همچنين باعث مطرح شدن نيكول كيدمن به عنوان يك بازيگر جوان بااستعداد نيز شد و راه را براي حضور او در پروژههاي بيشتر سينمايي هموار كرد. طرح اصلي قصه مجموعه متعلق به خود كن كامرون و يكي از همكارانش تري هايز است. هايز كار نگارش فيلمنامه اين درام خانوادگي 270 دقيقهاي را انجام داد.
صنعت تلويزيون در كنار سنت مجموعهسازي طولاني (كه حداقل شامل يك فصل 13 اپيزودي ميشود) و فيلمهاي سينمايي تلويزيوني (كه معمولا با حضور فيلمسازان و بازيگران سرشناس سينما توليد ميشود) دستاندركار توليد مجموعههاي 3 تا 4 قسمتي هم هست كه از آنها به عنوان ميني سري (نيمه مجموعه) اسم ميبرند. در جستجوي پدر هم يكي از اين مينيسريها است كه قصه خود را در يك طول زماني محدود و كوتاه ـ معمولا كمتر از 6 ساعت ـ تعريف ميكنند و قرار نيست دنبالهاي هم به همراه داشته باشند. صنعت تلويزيون استراليا به دليل شرايط فرهنگي و اقليمي، هر سال تعداد زيادي ميني سري تهيه ميكند و برخلاف صنعت تلويزيون آمريكا (كه معمولا مجموعههايي طولاني و چندفصلي تهيه ميكند) با تماشاگراني روبهروست كه طرفدار اين جور مجموعههاي محدود و جمع و جور هستند.
نام مستعار براي زندان خيالي
در جستجوي پدر در 3 قسمت در استراليا به روي آنتن رفت. كندي ميلر، تهيهكننده آن از توليدكنندگان مهم و عمده مجموعههاي موفق تلويزيوني در اين كشور است و به گفته تحليلگران تلويزيوني امضاي او در پاي هر كار تلويزيوني، به معني موفقيت آن مجموعه و پرمخاطب بودنش است. زماني كه كن كامرون كارگردان در جستجوي پدر طرح خود را به او ارائه كرد، وي آن را پسنديد و گفت قصد توليد مجموعهاي را دارد كه به عليرغم كوتاه بودنش، در بين عموم تماشاگران تلويزيوني محبوبيت زيادي كسب كند. نام اصلي مجموعه در دل قصه آن توضيح داده ميشود و اسم مستعار زندان خيالي بانكوك است كه شخصيت اصلي قصه در آنجا زنداني است.
قصه مجموعه در زمان حال آغاز ميشود و با روايت هال استانتون (با بازي دنهولم اليوت) همراه است كه سوار بر كشتي بانكوك را ترك ميكند. او توضيح ميدهد كه سالهاست در سفر است و اين مساله از زماني شروع شد كه يك حادثه بد در زنداني در ژاپن در دوران جنگ جهاني دوم اتفاق افتاد. به دنبال اين توضيحات است كه قصه اصلي شروع ميشود و تماشاگران به دهه 60 ميلادي شهر سيدني ميروند. استانتون يك وكيل است كه با نام گراهام گرين مشغول كار و فعاليت است.
او به كاترين فالكنر (با بازي جودي موريس) دل ميبندد و نامزد ميشوند. كاترين دختر يك خانواده مرفه با روحي درهم شكسته است كه در عمارت بزرگ و متروكه خانوادگي زندگي ميكند. بزودي هويت جعلي هال رو ميشود. او در دوران جنگ به گروهي از همرزمان خود به شكل بدي خيانت كرد و اين در زماني بود كه آنها قصد فرار داشتند. افشاي اين موضوع در نزد زندانبانان ژاپني باعث تشكيل دادگاه نظامي براي آنها ميشود.
با آن كه هدف هال از افشاي اين موضوع حمايت از بقيه زندانيها و جلوگيري از قتل آنها بود، ولي اقدام او خيانت قلمداد ميشود و شرم مربوط به اين مساله ديگر هيچ وقت گريبان او را رها نميكند. خانواده كاترين هال را طرد ميكنند و او دوباره راهي سفر ميشود. كاترين دختري به دنيا ميآورد. دختر او كاترينا در همان محدوده بزرگ ميشود و هميشه به خاطر اين كه دختر هال است با تحقير روبهرو ميشود. كاتريناي جوان (با بازي نيكول كيدمن) پس از مرگ مادر و به ارث بردن مايملك خانوادگي، راهي سيدني ميشود. در آنجا ميفهمد برخلاف گفتههاي مادرش، پدرش زنده است. پس راهي لندن ميشود تا او را پيدا كند. به دنبال وقوع يك سري حادثه، كاترينا زنداني ميشود. اين زندان همان زنداني است كه 40 سال قبل پدرش در آنجا دوران محكوميت خود را ميگذراند. هال كه كاترينا را پيدا كرده تصميم ميگيرد وي را نجات دهد. بزودي هر دوي آنها ميفهمند براي نجات زندگي كاترينا، فقط بايد به توانايي و امكانات خود تكيه كنند.
نسخه اصلي، نسخه تحريفشده
تماشاگران در جستجوي پدر از اتفاقات و ماجراجوييهاي قصه آن استقبال خوبي كردند و اين در حالي بود كه برخي از منتقدان تلويزيوني به شباهتهاي غيرعمدي آن با 2 مجموعه پربيننده ديگر كشور اشاره ميكردند. اما پس از پخش موفقيتآميز مجموعه، نام «بانكوك هيلتون» از سوي رسانههاي گروهي براي هر زنداني كه در بانكوك بود، مورد استفاده قرار گرفت. اين مجموعه اولين بار در سال 1991 در آمريكا و انگلستان به روي آنتن رفت و اين زماني بود كه كيدمن بازيگر اصلي آن در آمريكا فيلمهاي «روزهاي تندر» و «بيلي بتگيت» را بازي كرده و به عنوان يك بازيگر سرشناس در اين كشور شناخته شده بود. نكته جالب اينكه مجموعه در كشورهايي مثل روسيه و اروپاي شرقي با طول زماني 90 دقيقه (يكسوم زمان اصلي مجموعه) به روي آنتن رفت. كوتاه كردن مجموعه تا اين اندازه باعث شد تا منتقدان بگويند اين نسخه نمايش داده شده نسخه تحريف شدهاي از مجموعه است.
نكته: همكاري با اين مجموعه دومين جايزه بهترين بازيگر زن مراسم جوايز انستيتو فيلم استراليا را براي دومين سال متوالي نصيب كيدمن کرد. سال قبل از آن هم او همين جايزه را براي بازي در ميني سري «ويتنام» گرفت
نسخه ديويدي مجموعه در سال 2005 در استراليا پخش شد. اين نسخه نتوانست رضايت خاطر دوستداران مجموعه را فراهم كند زيرا به صورت وايد اسكرين پخش شده بود. در اين حالت، بالا و پايين تمام صحنههاي مجموعه حذف شده بود و تماشاگران نميتوانستند تصاوير را به صورت كامل ببينند. اين موضوع باعث اعتراض كارگردان مجموعه به پخشكنندگان نسخه ديويدي شد. اما از آنجا كه در جستجوي پدر به آن شكل توزيع شده بود، نميشد كار تازهاي بر روي آن انجام داد.
نبايد به قصه آب بست
كن كامرون در ارتباط با ساخت مجموعه درام خود ميگويد: «يك طرح كلي درباره دختر جواني داشتم كه در جستجوي پدري است كه تا قبل از اين به او گفته شده بود، مرده است. به جز اين شخصيت محوري، با شخصيت مهم ديگري سروكار داشتم كه گذشتهاي به ظاهر ننگين دارد و براي فرار از آن، مجبور به تغيير هويت است. احساس ميكردم قرار گرفتن اين دو در كنار هم ميتواند تنش و چالش دراماتيك خوبي فراهم كند و باعث خلق مجموعهاي تماشايي شود. طرح را با تري هايز در ميان گذاشتم، كسي كه در كار نگارش فيلمنامههاي پرتنش تلويزيوني توانايي بالايي دارد. او بلافاصله مجذوب اين طرح شد و گفت ميتوان از دل آن يك فيلمنامه خيلي خوب بيرون كشيد. اولين چيزي كه به آن اشاره كرد، اين بود كه چنين قصهاي نميتواند براي يك مجموعه 13 قسمتي خوب باشد و بايد تمام ماجراهاي آن را در يك مينيسري جمع و جور كرد. به اعتقاد او، آب بستن به فيلمنامه و كشدادن بيدليل قصه و ماجراها، لطمهاي بزرگ و جبرانناپذير به طرح جذاب اصلي قصه ميزد و آن جذابيت را از بين ميبرد. ما نميخواستيم كيفيت را فداي كميت كنيم و به همين دليل تصميم گرفتيم قصه را در 3 اپيزود ببنديم. استقبال تماشاگران از مجموعه نشان داد كه راه درستي را انتخاب كردهايم و قصه اين مجموعه، ظرفيت يك كار طولانيتر را نداشت.»
كامرون فعاليت هنري را از سال 1974 شروع كرده بود و هنگام ساخت در جستجوي پدر در سال 1989 به اندازه كافي تجربيات خوب كاري به دست آورده بود كه بتواند يك مجموعه جمع و جور و مخاطبپسند ارائه دهد. او براي ايفاي نقش كاترينا به دنبال بازيگر جواني بود كه بتواند حس همراهي بيننده را برانگيزد. به همين دليل وي نيكول كيدمن را انتخاب كرد كه از سوي منتقدان استراليايي به عنوان بازيگري مطرح شده بود كه توانايي بالاي بازيگري دارد و ميتواند نقشهاي درام را با ظرافت خوبي بازي كند.
كيدمن زماني جلوي دوربين اين مجموعه قرار گرفت كه 6 سال از حضورش در دنياي تلويزيون ميگذشت و در بيشاز 10 مجموعه موفق ايفاي نقش كرده بود. او در آن زمان تازه از بازي در فيلم سينمايي تحسين شده «مرگ آرام» (به كارگرداني فيليپ نويس كه در آن زمان يكي از فيلمسازان مطرح و غيرمتعارف كشورش بود و كمي بعد براي ادامه كار راهي آمريكا و اروپا شد) فارغ شده بود. منتقدان سينمايي در كنار تحسين هنر كارگرداني نويس، به بازيهاي خوب و يكدست كيدمن و سام نيل نيز اشاره كرده و گفته بودند آنها جزو بهترين بازيگران جوان كشور با آيندهاي درخشان هستند.
كاترينا تسليم نميشود
نيكول كيدمن كه در جستجوي پدر آخرين كار تلويزيوني او به شمار ميرود و پس از آن با اقامت در آمريكا و ازدواج با تام كروز فقط در فيلمهاي سينمايي به ايفاي نقش پرداخت، در ارتباط با ايفاي نقش كاترينا در اين مجموعه ميگويد: «تازه از موفقيت فيلم سينمايي «مرگ آرام» و تشويقهاي منتقدان فارغ شده بودم كه پيشنهاد بازي در اين فيلم را دريافت كردم. شخصيتپردازي قوي و خوبي داشت و مهمترين نكته اين بود كه يك زن جوان شخصيت محوري قصه است و با يك سري چالش جدي اجتماعي و فرهنگي روبهرو ميشود. تا قبل از آن در عموم مجموعههايي كه يك زن شخصيت مركزي ماجراها بود، با كساني سروكار داشتيم كه سرگرم انجام كارهاي خانه هستند و درگير ماجراهاي خانوادگي و دلدادگي ميشوند. اما كاترينا با آنها فرقهاي زيادي داشت. او جواني فعال و پرتحرك بود كه ميخواست در محيط اجتماعي پيرامون خود تغييراتي به وجود بياورد و به همين دليل با مشكلات و سختيهاي زيادي روبهرو ميشود. بعضي وقتها احساس ميكنيم او ديگر خسته شده و قصد تسليم شدن دارد. ولي اين اتفاق نميافتد. هم براي تلويزيون استراليا و هم براي من، اين نقش و اين مجموعه يك كار تازه، بديع و غيرمتعارف بود كه با استانداردهاي معمول آن زمان تلويزيون، تفاوتهاي خيلي زيادي داشت. با آن كه به خودم قول داده بودم ديگر فقط در فيلمهاي سينمايي بازي كنم، ولي جذابيتهاي نقش و خود مجموعه به قدري زياد بود كه تصميم گرفتم قولم را بشكنم و با اين پروژه همكاري كنم.»
همكاري با اين مجموعه دومين جايزه بهترين بازيگر زن مراسم جوايز انستيتو فيلم استراليا را براي دومين سال متوالي نصيب كيدمن ميكند. سال قبل از آن هم او همين جايزه را براي بازي در يك ميني سري جنگي به نام «ويتنام» گرفت. اين بازيگر سالها پس از دوري از رسانه تلويزيون، مدتي قبل با بازي در فيلم سينمايي تلويزيوني «همينگوي و گلهورن» دوباره به خانه قديمياش برگشت. در قصه فيلم (كه توسط فيليپ كافمن كارگرداني شده) او نقش مارتا گلهورن خبرنگار سرشناس جنگي دوران جنگ جهاني دوم را به عهده دارد كه الهامبخش ارنست همينگوي نويسنده براي نگارش چند كتاب (و از جمله زنگها براي كه به صدا درميآيد) ميشود.
كن كامرون، كارگردان در جستجوي پدر تا به حال بيش از 35 فيلم سينمايي تلويزيوني، مجموعههاي موفق دنبالهدار و ميني سري را براي تلويزيون استراليا ساخته است. او در تمام اين سالها در سرزمين مادري خود مانده و حاضر به كار در كشورهاي ديگر نشده است. با وجود موفقيت تعداد زيادي از كارهايي كه داشته، هنوز هم در جستجوي پدر را جزو بهترين كارهاي خود ميداند. اظهارنظر منتقدان تلويزيوني كه اين مجموعه را انقلابي در كار مجموعهسازي تلويزيوني در هر دو زمينه تكنيكي و محتوا ارزيابي كردند، بشدت به مذاق او خوشآمد. به اعتقاد منتقدان، فضا و حال و هواي در جستجوي پدر، امروزي است و هيچ وقت بوي كهنگي نميدهد. آنها اين نكته را به دليل حضور كامرون در پشت دوربين مجموعه ميدانند. به گفته آنها، كامرون با ساخت اين مجموعه نشان داد بسيار جلوتر از زمان خود حركت ميكند و براحتي لقب يك كارگردان پيشرو را ميگيرد.
مووي مو (استراليا) / مترجم: كيكاووس زياري