جام جم آنلاين: يكي از بزرگترين مشكلاتي كه جامعه ايران به صورت خاص و كل جوامع به طور عام با آن روبهرو است و شخصا هر روز به شيوههاي مختلف اين مشكل را مشاهده ميكنم، ناتواني عده قابل توجهي از مردم در درست فكر كردن است.
يعني عده قابل توجهي از مردم نميتوانند شخصا و به صورت مستقل، اطلاعات را از منابع مختلف جمع كنند، به صورت منطقي اطلاعات خام را از آلودگيهاي خبري و تفسيرهايي كه نام خبر دارند بزدايند، اطلاعات را وارد سيستم مغزي كنند و با يك پردازش درست به نتيجه درست برسند.
بنابراين همين مردم، در مقابل اعداد و ارقام آسيبپذير هستند، مرزي بين علم و خرافه قائل نيستند، شك نميكنند و در نهايت همين شيوه فكري در ابعادي بزرگ باعث جدايي لايههاي مختلف مردم از هم ميشود، لايهاي كه ميبيند و فكر ميكند از لايهاي كه نميبيند يا نميتواند يا نميخواهد ببيند، دوري ميجويند و لايه دومي از لايه اول كه خود را دگرانديش، روشنفكر، بهروز، مدرن و از اين دست ميداند، متنفر ميشود، چرا كه تصور ميكند لايه اول قصد فخر فروختن و به رخ كشيدن برتري دارد.
ناتواني دسته اول، يك ناتواني فطري يا ژنتيكي نيست. استدلال و درست فكر كردن، چيزي است كه براي عملي شدنش نهتنها آموزش و استمرار لازم است، بلكه نيازمند خواستن و جرأت و انگيزه هم است.
به عبارت ديگر اگر شما در محيطي باشيد كه انبوهي از حقايق مسلم را مجبور باشيد حفظ كنيد و نتوانيد در هيچ يك شك كنيد، اگر بين فكر كردن و فكر نكردن شما تفاوتي موجود نباشد و چه بسا فكر كردن باعث رنج دروني شما شود، اگر تمرين مستمري براي فكر نكردن نداشته باشيد، بعد از مدتي ناخودآگاه ترجيح ميدهيد فكر نكنيد.
نتيجه اين ميشود كه دسته دوم از اولي ميبرد يا در بهترين حالت خود را به آب و آتش ميزند كه با نيتي خوب اما روشي نادرست، منبع حقيقت دسته اول شود و اين بار اين دسته دوم باشد كه شما را به سوي فكر نكردن رهنمون شود و بخواهد حقيقت ياب شما شود و اطلاعات را لقمه بگيرد.
بتازگي 2 كتاب جالب توسط نشر مازيار منتشر شده كه سخت نظر مرا به خود جلب كرده است.
كتاب اول «چند تا ليس؟» يا «چگونه تقريبا هر چيزي را تخمين بزنيم؟» نام دارد. اين كتب توسط آرون سانتوس نوشته شده است.
كتاب، مقدمه بسيار خوبي دارد كه پيشنهاد ميكنم بخوانيد:
دوستعلي معيرالملك كه در سفر ناصرالدين شاه به قم همراه بود، در مورد تخمين اندازه درياچه حوض سلطان، توسط شاه قاجار مينويسد:
«درباره تعيين محيط درياچه گفتوگو شد و هر كسي حدسي زد. يكي گفت ۱۲ فرسنگ و ديگري 17، سرانجام شاه يك بار ديگر، نظري به درياچه افكنده و گفت، چون دامنه آب تا صحراي مسيله كشيده ميشود، بايد دورش بيشتر باشد و بهتر است كه ۲۴ فرسنگ نوشته شود. آنگاه سخن از گودي درياچه به ميان آمد. اكبرخان سيفالسلطان، نايب ناظر برادر مجد الدوله كه در پيشگاه شاه مانند برادر جسور بود گفت: اين كار نيز چندان اشكالي ندارد، همانگونه كه محيط را تعيين فرموديد، عمق را نيز معلوم فرماييد.»
شاه را بذلهگويي او خوشش آمد و به قهقهه خنديد و در حالي كه از گوشه چشم در نايب ناظر مينگريست، گفت: «عمق را نيز تا 20 ذرع بنويسيد.»
جهانگير ميرزا، عموي ناصرالدين شاه نيز در مورد تعداد شاخهاي موجود در مناره آرامگاه شمس تبريزي مينويسد: «در خارج شهر خوي، آباداني و محلهاي است. در اين محله، 2 منار است، در جنب همديگر كه بسيار قديم ساخته شده و هر دو منار از كله قوچ شكاري است كه به دور منار، عوض آجر گذاشتهاند و شاخ قوچها را به تركيب مستحسن به دور منار ترتيب دادهاند، مترجم منارها را ديده، در حال تحرير كه قدري از منارها تخريب شده، تخمينا 15 هزار كله قوچ شكاري در آن منارها كار شده است.»
اين دو نمونه از تخمين يك شاه سفر كرده و اروپا ديده و يك روشنفكر اهل كتاب همعصرش است. تخمين هر دو غيرعلمي، بر پايه حدس و گمان خام و بدون هيچ مبناي منطقي و يا رياضي است.
ناصرالدين شاه كه از كنار درياچه رد شده بود، ميتوانست طول درياچه را بر حسب زمان عبور از كنار آن حدس بزند و به تقريب مساحت اين درياچه را كه ۲۴۰ كيلومتر مربع است، پيدا كند. براي عمق آن ميتوانست نيز با در نظر گرفتن شيب زمين يا نزديكترين ارتفاعات به درياچه، تخمين خود را دقيقتر كند. اعداد به دستآمده هر چند هم كه با اعداد واقعي اختلاف ميداشتند، دستكم برپايه منطقي و رياضي بودند.
جهانگير ميرزا نيز ميتوانست هر منار را به دو نيماستوانه تقسيم كرده و با احتساب رديف شاخها در هر نيماستوانه و دو برابر كردن آنها به تقريب بسيار نزديك تعداد شاخقوچها را پيدا كند كه در حدود 800 عدد است. هر دو ميتوانستند حدس خام و عاميانه خود را با بهكارگيري محاسبه رياضي، هر چند هم ابتدايي به حدسي تقريبي نزديكتر كنند.»
اين كتاب حاوي ۶۷ فصل كوتاه است. در هر فصل مسالهاي طرح ميشود كه در نگاه اول پاسخ به آن بسيار دشوار به نظر ميرسد، مثلا:
ـ اگر راهپلهاي تا ماه ساخته ميشد، چقدر زمان لازم بود تا شما اين راهپله را با پاي پياده طي كنيد؟
ـ همه اطلاعات DNA شما را ميتوان روي چند سيدي كپي كرد؟
ـ اگر ما همه مردگان خود را دفن ميكرديم و به گورستانها احترام ميگذاشتيم، چقدر طول ميكشد كه همه جهان را گورستانها بپوشانند؟
ـ چند درصد كل جرم زمين را انسانها تشكيل ميدهند؟
مسالهها عجيب و غريب هستند، اما كتاب تلاش ميكند به شما نشان بدهد، همين مسالههاي عجيب را با ذهنيتي درست و با استفاده از رياضي مقدماتي ميتوان حل كرد و پاسخشان را تخمين زد.
كتاب دوم را تئودور شيك و لوئيس وُن نوشتهاند و رامين رامبد ترجمه كرده است. عنوان اين كتاب اين است: چگونه درباره چيزهاي عجيب بينديشيم؟
در همه جوامع حتي جامعه مدرن آمريكا كه نويسندگان كتاب در آن زندگي ميكنند، اعتقاد به چيزهاي عجيب و شبهعلم رواج دارد.
اين كتاب مفصل است و 400 صفحه دارد. اين كتاب كه در حواشي آن جملات قصاري از بزرگان در مورد انديشيدن و شيوه تفكر وجود دارد، سعي دارد به شما نشان بدهند كه آفات تفكر چه چيزهايي هستند، چگونه خرافههاي مدرن يا سنتي به زندگي ما راه مييابند، چطور ميشود چيزهاي عجيب و غريب را توضيح داد، چطور ميشود علم را پاس داشت و به جنگ شبهعلم و متظاهران به دانش رفت.
انتشارات مازيار در بازار بيرونق كتاب در ايران، در اين چند ساله كتابهاي بسيار خوب علمي منتشر كرده است. اميدوارم با حمايت ما و خريد هر چه بيشتر كتابهاي مازيار، انگيزهاي براي اين نشر و همچنين مترجمان و انتشارات ديگر براي چاپ كتابهاي علمي ايجاد كنيم.
منبع: يك پزشك