دفاع از انديشههای ناب اسلامی در پرتو نقد روايات ضعيف و خرافی تفسيری يكی از كاركردهای حديث در تفسير الميزان است؛ يعنی علامه طباطبايی گاهی برخی روايات را به انگيزه نقد و رد كردن در تفسير خود میآورد تا بگويد اين روايات حجت نيست.
مجيد معارف، استاد دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، اظهار كرد: علامه طباطبايی معتقد است كه پیبردن به مراد جامع سه دسته از آيات قرآن كريم تنها در پرتو احاديث صورت میگيرد؛ آياتالاحكام، آيات معاد و آيات مربوط به قصص انبياء و سرگذشت اقوام و ملل پيشين اين موارد هستند.
استاد دانشگاه تهران بيان كرد: علامه طباطبايی خارج از اين سه حوزه ـ مانند اعتقادات و اخلاقيات و اجتماعيات ـ قائل به استفاده مستقيم از روايات نيست، اما معتقد است روايات وارده ذيل همين دسته از آيات اگر مطالعه شود، ملكه تفسير قرآن به قرآن را در ما پرورش میدهد، اين روش و خلاقيت ذهنی در پرتو مطالعه و تدبر در روايات تفسيری ايجاد میشود.
وی ادامه داد: علامه طباطبايی پس از تفسير بخشی از آيات بابی را تحت عنوان «بحثی از نظر روايات» باز میكند و ديگر فرقی نمیكند كه آيات از جنس آيات معاد يا آياتالاحكام و يا سرگذشت انبياء و گذشتگان باشد يا نباشد؛ يعنی در حقيقت ديگر كاری به جنس آيات ندارد و اين روش در كل تفسير ساری و جاری است.
معارف با بيان اينكه علامه طباطبايی در بيان روايات سعه صدر زيادی دارد و در بيان روايات از تفاسير شيعه و اهل سنت استفاده میكند، گفت: البته اهل سنت در بيان روايات قول صحابی و تابعی را نيز جزء روايات بهشمار میآورند، اما مرحوم علامه در منابع اهل سنت مثل الدر المنثور، تفسير طبری و تفسير ابنكثير، فقط از روايات شخص رسول اكرم(ص) استفاده میكند، ضمناً علامه از تفسير الدر المنثور به دليل جامعيت آن زياد به نقل روايات میپردازد.
استاد دانشگاه تهران عنوان كرد: علامه طباطبايی در بين تفاسير شيعی از تفاسير علی ابن ابراهيم قمی، عياشی، البرهان، نورالثقلين و منابع مختلف روايات تفسيری استفاده میكند و طبعاً روايات تفسيری ائمه اطهار(ع) از روايات و مصاديق بارز روايات تفسيری در ديدگاه علامه به حساب میآيد.
وی خاطرنشان كرد: علامه طباطبايی از روايات به روشهای مختلفی استفاده میكند؛ بهطور مثال گاه میگويد: «هذا یُؤیِّدُ ما قُلنا»، منظور علامه از اين سخن اين است كه حرف ما ـ كه آنرا از طريق تفسير قرآن به قرآن زديم ـ توسط اين روايت تأييد میشود؛ بنابراين يكی از كاركردهای حديث در الميزان پشتوانهسازی برای انديشههای ناب تفسير قرآن به قرآن علامه است.
معارف ادامه داد: كاركرد دوم روايت در تفسير الميزان رفع ابهام از تفسير يك آيه است، هنگامی كه آيه جزء سه دسته آيات معاد، احكام و يا سرگذشت پيشينيان باشد و گاه نيز پيش میآيد كه در مورد اين سه دسته علامه روايات را در متن تفسير میآورد؛ زيرا در اين موارد حديث جزء بخشی از تفسير به حساب میآيد.
اين محقق و قرآنپژوه با اشاره به سومين كاركرد حديث در تفسير الميزان اضافه كرد: دفاع از انديشههای ناب اسلامی در پرتو نقد روايات ضعيف و خرافی تفسيری يكی ديگر از كاركردهای حديث در تفسير الميزان است؛ يعنی علامه طباطبايی روايت را به انگيزه نقد و رد كردن در تفسيرش میآورد تا بگويد اگر تاكنون از اين روايات در ذيل آيات قرآن به عنوان سخن رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بهره بردهايد، توجه داشته باشيد كه اين روايات حجت نيست.
وی بيان كرد: علامه طباطبايی برای اينكه در حوزه نقد دستش را باز نگاه دارد تا بتواند يك روايت را كه حاوی مفهوم خرافی است به راحتی حذف كند، دايره حجيت خبر واحد را محدود میكند. يكی از ديدگاههای برجسته ايشان كه با نظر برخی از قرآنپژوهان دوران معاصر مانند آيتاللهالعظمی خويی يا آيتالله معرفت تقابل ويژهای دارد، همين مطلب است كه محدوديت ويژهای به خبر واحد میدهد.
معارف گفت: از قديم در مورد حجيت خبر واحد كه آيا عام است يا خاص، بحث و تبادل نظر بوده و بسياری از علما اعتقاد به حجيت عام خبر واحد دارند و برايشان مهم نيست كه خبر واحد در حوزه فقه باشد يا كلام و اخلاق و تاريخ و تنها میگويند اگر خبر واحد صحيح باشد و سلسله روات و ناقلانش موثق باشند، در هر خصوصی كه باشد نقل آن بلامانع است.
استاد دانشگاه تهران با بيان اينكه علامه طباطبايی از جمله معدود كسانی است كه حجيت خبر واحد را فقط در خصوص فقه میداند، اظهار كرد: علامه میگويد تنها خبر واحد فقهی حجيت شرعی دارد، اما خبر واحد غيرفقهی حجيت شرعی ندارد؛ معنی اين سخن اين است كه به ملاحظه اندك تعارضی كه خبر واحد تاريخی يا اعتقادی يا اخلاقی با نصوص قرآن و يا منطق عقل داشته باشد، خبر قاطعانه رد میشود.
وی با بيان اينكه مهمترين معيار علامه طباطبايی برای نقد يك خبر، معيار متنی است، تصريح كرد: علامه با مقايسه متن يك حديث با نصوص قرآن، آن حديث را مورد نقد قرار میدهد، اما گاهی نيز به سراغ نقد سند میرود و ممكن است اعتبار حديثی را به خاطر سند ضعيف آن و وجود راويانی كه مشهور به كذب و جعل هستند، مورد چالش قرار دهد.
معارف در پاسخ به اين سؤال كه آيا با توجه به مجموعه تفسير الميزان میتوان يك دوره كتاب در رابطه با مسائل علوم قرآنی با توجه به اعتقادات مورد قبول شيعه نوشت بهطوری كه الميزان مشكلات موجود در اين رابطه را از بين ببرد، گفت: سالها قبل آثاری در اين زمينه به وجود آمد كه شامل چند جلد كتاب مثل علوم قرآنی در تفسير الميزان بود، اما اين كتابها بيشتر جنبه جمعآوری و گردآوری داشت.
وی در ادامه توضيحاتش گفت: تا امروز كوششهايی در اين زمينه صورت پذيرفته است؛ مانند مباحث مربوط به اعجاز الميزان كه در قالب كتابی با نام «اعجاز قرآن از نظر علامه طباطبايی» چاپ شده است، در حالیكه علامه شخصاً در اين زمينه كتابی تأليف نكرده است، كما اينكه كتابی با عنوان تاريخ قرآن و مباحث آن با نام علامه طباطبايی میبينيم، در حالیكه محققاً علامه غير از كتاب قرآن در اسلام كتبی با اين عناوين ندارد.
اين قرآنپژوه اظهار كرد: بنابراين، اين كار تا زمان حاضر صورت پذيرفته است، ضمن اينكه پاياننامههای زيادی نيز در مورد ديدگاههای علامه در الميزان و يا ديدگاههای علامه در مقايسه با ديگر علماء نوشته شده است، اما در مجموع صبغه گردآوری در اين آثار بيشتر از صبغه نقد و تحليل و فشردهنويسی و استخراج نظريات علامه طباطبايی است.
معارف در پايان سخنانش اذعان كرد: تا امروز كتابی كه بهطور كامل حاوی ديدگاههای علامه طباطبايی در رابطه با علوم قرآنی در موضوعات گوناگون باشد گردآوری نشده است، اگر كتابی شامل عناوين علوم قرآنی مطابق نظر علامه و ديگر علمای شيعه تأليف شود، میتواند به بسياری از مشكلات موجود پاسخ دهد، البته اين مطلب همت علمی بالا میطلبد و جای چنين پژوهشی در ميان قشر دانشگاهی خالی است.