پايگاه اينترنتي "كنسرتيوم نيوز " در گزارشي به ابعاد اقدامات مستقيم و مشاركت آمريكا در شكنجه زندانيان و مظنونين پرداخته و اين رفتارها را شبيه وقايع قرون وسطي از سوي كشوري توصيف ميكند كه سالهاست از حمايت از حقوق بشر سخن رانده است.
به گزارش فارس، در اين گزارش به قلم "رابرت پري " كه در پايگاههاي اينترنتي انتقادي "كنسرتيوم نيوز " و همچنين پايگاه ضدجنگ "كامن دريمز " منتشر شده با اشاره به گزارش 41 صفحهاي كميته بينالمللي صليب سرخ درباره موارد شكنجه در آمريكا آمده است: همه آمريكايي ها بايد گزارش كميته بين المللي صليب سرخ در مورد شكنجه را بخوانند. زيرا اين گزارش نه تنها داراي محتوايي تكان دهنده است بلكه روشن مي سازد كه آمريكا علي رغم تمام ظاهر سازي ها ملتي استثنايي نيست و تا زماني هم كه خود را به دور از يك چنين جنايت هايي نشان مي دهد نخواهد بود.
نويسنده اين گزارش تاكيد ميكند: وقايع بعد از حملات 11 سپتامبر درس هاي غم انگيزي به ما دادند. آمريكايي كه در ساليان متمادي راجع به حقوق بشر براي ديگر ملت ها سخن رانده بود، ثابت كرد كه هنگام مواجهه با حملات تروريستي تفاوتي با جاهاي ديگر ندارد. اگر سران آمريكا همان تمايلات دوران رياست جمهوري جرج بوش را ادامه دهند بزودي در اعماق جنون سوءظن و بربريت غرق خواهد شد.
در اين گزارش تاكيد شده است: تنها فرق موجود بين آمريكا و ديگر دولت هايي كه با ارتكاب شكنجه و انتقام خود را خوار و حقير مي سازند در اين است كه آمريكا بعلت دارا بودن از قدرت نظامي بالا مي تواند صدمات بيشتري وارد كند و هم اين كه سيستم روابط عمومي پيچيده اين كشور آن را بيش از هر جاي ديگري مستعد خود فريبي كرده است.
گزارش 41 صفحهاي كميته بين المللي سازمان ملل به تاريخ 14 فوريه 2007 وقايعي را توصيف مي كند كه شبيه اتفاقات قرون وسطي هستند. در بخشي از آن آمده است كه "زندانيان برهنه ميشوند و سپس دست هاي آنها را بالاي سرشان دستبند زده و مجبورشان مي كنند تا براي ساعت هاي متمادي سرپا بايستند، يا زندانيان را بر روي تخته هايي مي بندند و آنها را دچار خفگي مجازي مي كنند و يا در قفسههاي كوچك حبس مي كنند، زندانيان در اين جعبه ها خودشان را كثيف مي كنند و مداوما فرياد مي زنند ".
نويسنده با استناد به اين گزارش چنين ارزيابي ميكند: از اين صحنه ها بوي شنيع ساديسم به مشام مي رسد. رئيس جمهور بوش از آزار و تحقير اين افراد لذت مي برد، درست به مانند پادشاهي كه از تنبيه عجيب و غريب كساني كه جرأت كرده اند اقتدار وي را به چالش بكشند سرخوش مي شد. بوش بعد از اعدام صدام در 30 دسامبر سال 2006، نيز يكچنين لذت بيمارگونه اي از خود نشان داده بود.
رابرت پري نوشت: اما شايد برجسته ترين نكته در باره برخورد شنيع كاخ سفيد با زواياي تاريك دوران زمامداري بوش در اين باشد كه اين نوع رفتارها نمونهاي از الگوي رايج در تاريخ آمريكا شده اند. تا به امروز نخبگان كشور با اغماض و حمايت از معيارهاي دوگانه به رويارويي با مدارك آشكار همدستي آمريكا در شكنجه و جنايات جنگي پرداختهاند.
بنا بر اين گزارش، اگرچه اين جرج بوش و حلقه دروني حكومت وي بودند كه آمريكا را مستقيما به نقض آشكار قوانين بين الملل رهنمون كردند، اما بايد به ياد داشته باشيم كه روساي جمهور هر دو حزب در دوران جنگ سرد از اعمال ستمگرانه و جنايتكارانه متحدين خود حمايت مي كردند.
در ادامه اين گزارش از اين شكنجهها به عنوان اعمالي مشابه رفتار نازيها ياد شده و آمده است: اگر چه بسياري از ستمگريها و بي رحميهاي دوران جنگ جزو تاريخ نانوشته هستند اما واضح است كه در دوران جنگ سرد ترس آمريكا از كمونيسم بين الملل باعث شد تا اين كشور اعمال نازي مآبانه هم پيمانانش را تحمل و حتي تشويق هم نمايد، اعمالي چون شكنجه، ترور، قتل عام جمعي و سركوب هاي سياسي.
بنا بر اين گزارش، حتي بعد از پايان جنگ هم آمريكا اجازه نداد تا اين قسمت زشت از تاريخ مورد بررسي نظام مند قرار بگيرد. اگرچه بيل كلينتون اولين رئيس جمهور آمريكا بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بود، اما وي نيز درخواستها براي بررسي اين دوره تاريخي را ناديده گرفت - البته وي در اواخر دوران رياست جمهوري اش اجازه داد تا برخي از مدارك محرمانه مربوط به برنامههاي آمريكا در گواتمالا منتشر شود.
نويسنده در ادامه به ماجراي گواتمالا پرداخته و مينويسد: بعد از اينكه يك كميسيون حقيقت ياب گواتمالايي قسمتي از تحقيقات خود را بر مدارك منتشره شده آمريكايي استوار ساخت، كلينتون از مردم گواتمالا بخاطر نقش آمريكا در چندين دهه نسل كشي در گواتمالا كه باعث كشته شدن حدودا 200 هزار نفر شد عذر خواهي كرد. در دوران دولت ريگان بسياري از بوميان مايا در ارتفاعات گواتمالا در معرض نسل كشي قرار گرفتند.
مدارك ارائه شده توسط هيأت گواتمالايي نشان مي دهد كه چگونه دولت وقت آمريكا اعمال شكنجه و كشتار جمعي را مجاز نمود. اما با اين حال اين مدارك تنها گوشه اي از تاريخ كثيف دوران جنگ را بازگو مي كند. چنين سياست هايي در بسياري از كشورهاي گوشه و كنار جهان براي نيم قرن تداوم داشت.
در ادامه اين گزارش با اشاره به ديگر پروندههاي سابقه خراب آمريكا در زمينه حقوق بشر آمده است: اسناد ديگري كه در دوران زمامداري كلينتون منتشر شد، نشان مي دادند كه ارتش آمريكايي درسها و تجربياتي را كه از سركوب بي رحمانه آشوب هاي دهه هاي 1950 و 1960 كسب شده بود به ارتش هاي جهان سوم منتقل مينمود. جامعه اطلاعاتي آمريكا در سال 1965 ا افرادي را مأمور كرد كه اين درس ها و تجربيات را طي برنامه اي بنام "پروژه ايكس " گردآوري و تأليف نمايند.
در اين گزارش با استناد به اسناد موجود نوشت: طبق تاريخچه مختصري كه در سال 1991 تدوين شد هدف اين پروژه كه در مركز و مدرسه اطلاعاتي ارتش امريكا در پادگان هلابيرد در مريلند واقع شده بود، عبارت بود از تدوين برنامه هاي درسي براي "تدارك آموزش هاي اطلاعاتي براي كشورهاي خارجي دوست ".
طبق اين تاريخ نامه، پروژه ايكس براي اولين بار توسط مدرسه اطلاعاتي آمريكا و در اوكيناواي ژاپن و با نام "راهنمايي براي اجراي عمليات هاي مخفي " مورد استفاده قرار گرفت تا آموزش هاي لازم به ويئتنامي ها و ديگر افراد خارجي ارائه شود.
بنا بر اين گزارش، "ليندا ماتئ "و از بخش ضد اطلاعات پنتاگون بياد مي آورد كه در سال هاي 68-1967 برخي از موارد آموزشي پروژه ايكس توسط افسران مرتبط با برنامه "فونيكس " در ويئتنام تهيه مي شد. برنامه فونيكس عملياتي بود شامل تعقيب، بازجويي و ترور ويتكنگيها.
بر اساس گزارش پنتاگون: "خانم ماتئو معتقد است كه احتمالا برخي موارد تهاجمي و جنايتكارانه برنامه فونيكس به درون موارد آموزشي پروژه ايكس نيز راه يافته باشد. "
در دهه 1970 مركز و مدرسه اطلاعات آمريكا به پادگان هوچوكا واقع در ايالت آريزونا نقل مكان كرد و از آنجا آموزش نامه هاي پروژه ايكس به تمام مستشاران نظامي آمريكا در "كشورهاي خارجي دوست " صادر شد. در اواسط دهه 1970 موارد آموزشي پروژه ايكس به نيروهاي نظامي در تمام نقاط دنيا فرستاده مي شد.
در اين گزارش با افشاي بخشهايي ديگر از برنامههاي آموزش خاص در ارتش آمريكا آمده است: در سال 1982 دفتر معاونت ستاد مشترك پنتاگون در امور اطلاعاتي به مركز هوچوكا دستور داد كه برنامه هايي درسي براي مدرسه آمريكايي در پادگان "بنينگ " واقع در ايالت جورجيا تدوين نمايد، مركزي كه فعالين حقوق بشر اين مدرسه را مدرسه آدمكشها مي ناميدند زيرا در آنجا برخي از بدنام ترين افسران ارتش آمريكاي لاتين پرورش يافته بودند.
بنا بر اين گزارش، در سوابق پنتاگون آمده است كه "آنها تصميم گرفتند از برخي برنامه هاي پروژه ايكس استفاده نمايند زيرا اين پروژه از قبل براي خارجي ها تدوين شده بود. "
نويسنده در ادامه به اسنادي اشاره مي كند كه بر اساس قانون آزادي اطلاعات منتشر شده اند و مي نويسد: اين اسناد نشان مي دهند دروس پروژه ايكس شامل طيف وسيعي از فعاليت هاي اطلاعاتي مي شدند. ليستي از برنامه هاي درسي پروژه ايكس كه در سال 1972 تدوين شده بود شامل مواردي از قبيل تجسس هوايي، استراق سمع الكترونيكي، بازجويي، برنامه هاي ضد خرابكاري، ضد اطلاعات، خبرچيني و سانسور بودند.
در يكي از دستور العملها هشدار داده شده بود كه "امكان اين امر وجود دارد شورشيها حتي از طريق انتخابات نيز سعي كنند حكومت را سرنگون سازند. در اين روش رهبران شورشي بعنوان كانديدا در رقابت هاي سياسي شركت ميجويند تا به مناصب دولتي دست يابند. "
به نوشته رابرت پري، شهروندان "در ليست هاي سياه، خاكستري و يا سفيد طبقه بندي مي شوند. " در دروس آموزشي پيشنهاد شده كه ليستي از خانواده ها و داراييهاي آنها فراهم شود تا بتوان براحتي بر آنها نظارت كرد. "
در اين گزارش تصريح شده است كه در سال 1991 پنتاگون دريافت كه در نسخه اسپانيولي زبان برنامه هاي آموزشي پروژه ايكس به كارآموزان آمريكاي لاتين توصيه مي شود كه از ترور، شكنجه و ديگر تكنيك هاي "قابل اعتراض " در عمليات هاي ضدشورش استفاده نمايند. بعد از اين واقعه بود كه بازبيني پروژه ايكس توسط دولت آمريكا آغاز شد.
نويسنده به ابعاد ديگر اين پروژه غيرانساني پرداخته و افزود: دستورالعملهاي پروژه ايكس شيوه هايي خشن را براي استخدام تازه كارها در عمليات هاي ضد اطلاعاتي پيشنهاد مي داد، براي مثال دستگيري والدين فرد هدف و يا كتك زدن وي تا زماني كه وي قبول كند به درون يك سازمان شبه نظامي نفوذ كند. دستور العمل ها توصيه ميكردند كه به منظور نابودي گروههاي چريكي از روش هايي چون "اعدام " و يا انجام عمليات براي "حذف يك رقيب احتمالي در ميان سازمانهاي چريكي " استفاده شود.
بنا بر اين گزارش، در تابستان 1991، و بعد از بررسي پروژه ايكس، اين نگراني بوجود آمد كه با انتشار اين مدارك و اعلام اين كه دولت آمريكا براي مدتي مديد اين روش هاي ظالمانه سركوب گرانه را تأييد و حتي تشويق مي كرده، نارضايتي عمومي بوجود آيد. اما مسآله افكار عمومي بزودي حل شد. وزير دفاع وقت، ديك چني، دستور داد تمام مدارك مربوط به پروژه ايكس به پنتاگون برده شده و توصيه نمود كه بيشتر اين اسناد در آنجا نابود گردند.
نويسنده اين گزارش افزود: اين توصيه مورد تأييد مقامات ارشد پنتاگون قرار گرفت. برخي از برنامه هاي دروس بي ضرر پروژه ايكس و خلاصهاي از سوابق باقي ماندند اما به گزارش پنتاگون، آن دسته از دستورالعملهاي پروژه ايكس كه شامل نقض آشكار حقوق بشر مي شدند، در سال 1992 نابود گرديدند.
در ادامه اين گزارش نويسنده به سوابق حقوق بشري آمريكا در زمان رياست جمهوري رونالد ريگان اشاره كرده و مينويسدك از لحاظ تاريخي چيزي كه بيش از نابودي اسناد و مدارك پروژه ايكس قابل اهميت است موفقيت تبليغات جمهوري خواهان در اواسط دهه 1990 در ستايش از رياست جمهوري رونالد ريگان است. در آن روزها فرودگاه ملي واشنگتن به ياد وي نام گذاري شد و وي تبديل به يك چهره نمادين شد كه فراي انتقادات معمولي قرار مي گرفت.
نويسنده تصريح ميكند كه در حقيقت ريگان همچون نشان مداراي دولت آمريكا بود كه در قبال اعمال و رفتار عجيب و غريب ديكتاتورهاي طرفدار آمريكا و فعالين دست راستي در اقصي نقاط جهان چسبانده شده بود.
در اين گزارش آمده است: در سال 1980 كه ستمگران جهان سومي كه از مواضع جيمي كارتر در مورد حقوق بشر خسته شده بودند، از انتخاب ريگان بعنوان رئيس جمهور غرق در شادي شدند. براي ساليان متمادي ريگان تبديل به مدافع جدي حكومتهاي دست راستي بود كه درگير در سركوبي خونين دشمنان چپي بودند.
نويسنده اين گزارش با ذكر نمونهاي از اين حمايت در زمان ريگان نوشت: در اواخر دهه 1970، "پت ديرين " معاون حقوق بشر جيمي كارتر، پت ديرين، از نيروهاي نظامي آرژانتين بخاطر "جنگ كثيفي " - ده ها هزار "مفقود الاثر "، شكنجه ها و قتل ها - كه براه انداخته بودند انتقاد كرد. اما رونالد ريگان كه در آن زمان كه مفسري سياسي بود اين گونه به وي جواب داد كه "ديرين بهتر است ابتدا يك مايل با پوتين هاي ژنرال هاي آرژانتيني راه برود و اگر توانست اين كار را انجام دهد آنگاه آنها را مورد انتقاد قرار دهد. "
بنا بر اين گزارش، ريگان تقريبا هر نوع عمل ضد كمونيستي را جايز مي شمرد. هيچ گونه سند تاريخي در دست نداريم كه وي در طول هشت سال زمامداري اش در كاخ سفيد بعلت خونريزي ها، شكنجه ها و حتي نسل كشيهايي كه در آمريكاي لاتين و با دلار ها و كمك هاي نظامي ارسالي وي به نظاميان آنجا صورت گرفته بود، دچار دردسر شده باشد.
در ادامه اين گزارش با ارايه آمار ناشي از حمايتها آمريكا از ديكتاتورها و ستمگران، آمده است: آمار كشتهها شوكه كننده بود. در حدود 70 هزار نفر قتل سياسي در السالوادور، در حدود 20 هزار كشته در نيكاراگوئه و بعلت جنگي كه دولت ريگان ان را سازماندهي كرد، در حدود 200 فعال سياسي در هندوراس "ناپديد " شدند و در طول ناآرامي هاي سياسي گواتمالا در حدود 100 هزار نفرجان باختند. بسياري از قربانيان قبل از مرگ در معرض شكنجه و تجاوز قرار گرفته بودند.
اين در حالي است كه جامعه جهاني تلاش كرده تا جنايتكاران جنگي يوگوسلاوي سابق، روآندا و سودان را مجازات نمايد، اما تا كنون هيچ گونه بحثي در مورد مواجهه با سابقه وحشتناك ريگان در دهه 1980 و يا مسؤول شناختن مقامات آمريكايي و يا آدمكش ها و شكنجه گرهاي طرفدار آمريكا در آمريكاي لاتين و يا ديگر نقاط جهان صورت نگرفته است.
نويسنده تاكيد ميكند: برخي از مقامات آمريكايي كه با اين جنايت ها مرتبط بودند، به مانند اليوت آبرامز، معاون وزير امور خارجه سابق، و يا جان نگروپونته، سفير سابق در هندوراس، در دوران زمامداري جرج بوش به مقامات بالايي در بخش امنيت ملي دست يافتند. ديك چني نيز به عنوان معاون رئيس جمهور برگزيده شد.
نويسنده ارزيابي كرد: بنابراين با توجه به سابقه مقامات آمريكايي در اعطاي مجوز شكنجه و قتل به متحدين دور و نزديك خودشان، تعجب آور نيست كه بعد از وقايع 11 سپتامبر دولت بوش قدم بعدي را بردارد و بربريت را رسما و مستقيما قانوني اعلام نمايد.
نويسنده در ادامه به تلاشها براي كتمان يا نفي اين واقعيتها از سوابق حقوق بشري آمريكا پرداخته و نوشت: با اين حال همه تلاش هاي لازم بايد به عمل مي آمد تا ثابت شود كه آمريكا مرتكب شكنجه نمي شود. به همين خاطر است كه بعد از افشاي عكس هاي زندان ابوغريب، جرج بوش انزجار شديد خود را از اين شكنجه ها اعلام داشت.
در اين گزارش با اشاره به همدستي بوش در اين گونه ماجراها نوشت: اما نمي توان متصور بود كه بوش با ديدن عكس هاي مربوط به برهنگي هاي اجباري و تحقير هايي كه در زندان ابوغريب بر زندانيان تحميل مي شد، عصباني شده باشد زيرا خود وي مجوز لازم براي اعمال يكچنين تاكتيك هايي را در زندان هاي مخفي سيا و بازداشتگاه گوانتونامو صادر كرده بود. البته وي نگهبانان رده پاييني را كه آنقدر احمق بودند كه اجازه دسترسي افكار عمومي به اين عكس ها را داده بودند به دادگاه نظامي فرستاد.
اين گزارش ميافزايد: مداركي نيز وجود دارد كه نشان مي دهد بوش اجازه لازم براي اعمال تاكتيك "جوخه هاي مرگ " را در عراق، افغانستان و ديگر نقاط جهان صادر كرده است. برخي از مقامات بوش اذعان كردند كه در حال برنامه ريزي براي اجراي "گزينه السالوادور " در عراق بودند و با اين كار اين "اعدامهاي " مجاز را با قتل عامهايي كه در آمريكاي مركزي رخ داد، به هم وصل كردند.
در سال 2007 پرده از برخي پرونده هاي جنايات جنگي برداشته شد. در اين پرونده ها تك تيراندازان آمريكايي و واحدهاي نيروهاي ويژه ارتش با استناد به برخي قوانين بياعتبار به دفاع از خود پرداختند. آنها ادعا مي كردند كه قوانين به آنها اجازه داده كه مظنونين غيرنظامي را كه اسمشان در ليست مرگ آمده، به قتل برسانند.
علي رغم وجود تمام اين مدارك در مورد جنايت هاي جنگي دولت بوش، افراد آگاه در واشنگتن معتقدند كه دولت اوباما به مانند دولت كينتون در 16 سال پيش از اين قضايا به راحتي خواهد گذشت و ترجيح خواهد داد كه به جاي گذشته به آينده بنگرد.