يكی از نوآوریهای تفسير قرآن به قرآن آيتاللهالعظمی جوادی آملی اين است كه ايشان در تجميع آيات جهت تفسير يك آيه، با بذل جهد و كوشش تمام، آيات مرتبط هرچه بيشتری را درباره يك آيه و زوايای آن شناسايی كرده و مورد استفاده قرار میدهند.
حجتالاسلام والمسلمين احمد مبلغی، مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، اظهار كرد: يكی از نوآوریهای تفسير قرآن به قرآن آيتاللهالعظمی جوادی آملی اين است كه ايشان در تجميع آيات جهت تفسير يك آيه، با بذل جهد و كوشش تمام، آيات مرتبط هرچه بيشتری را درباره يك آيه و زوايای آن شناسايی كرده و مورد استفاده قرار میدهند و اين امر خود يك گام تفسير قرآن به قرآن را به پيش میبرد.
وی افزود: از ديگر نوآوریهای قابل ذكر ايشان در تفسير تسنيم اين است كه آيتاللهالعظمی جوادی آملی در عنواندهی به مباحث تفسيری از عناوين متعددی بهره میگيرد و به تعبيری بين مباحث برشهايی را از طريق اتخاذ عناوينی (همچون لطائف و اشارات) متناسب با يك بحث خاص ايجاد میكند و در نتيجه فرصت تأمل را به صورت قابل توجهی فراروی مخاطب قرار میدهد.
رئيس مركز تحقيقات مجلس شورای اسلامی عنوان كرد: اين بهكارگيری عناوين مختلف و برش دادن بين مباحث متفاوت بر اساس عناوين ارائه شده، اگرچه در بسياری از تفاسير وجود دارد، اما در تفسير تسنيم بهصورت محسوس و برجسته، آنهم در يك شكل پيگيرانهای كه نوعاً مخصوص به يك آيه يا يك بخش از تفسير نيست، از خصائص قابل توجه اين تفسير است و زاويهای را فراروی تأملات انسان در مطالعه اين تفسير باز میكند.
وی با اشاره به يكی ديگر از ابتكارات آيتاللهالعظمی جوادی آملی در تفسير، گفت: يكی ديگر از موارد اين است كه صورت بحث تفسيری به شكلی كاملاً پاكسازی شده و دقيق به پيش میرود و به صورت قابل توجه و بدون هيچ پرش ابهامآميزی، نسبت به كلمات و واژگان و زوايای مختلف بحث تأمل صورت میگيرد؛ بهگونهای كه مراجعه كننده احساس میكند كه با زوايای بحث مربوط به آيه به خوبی آشنا میشود.
وی در تبيين جايگاه فلسفه و مباحث فلسفی در تفسير تسنيم گفت: استفاده از فرآوردههای فلسفی در يك تفسير به دو صورت انجام میگيرد: نخست آنكه انسان به صورت محسوس و افراطی به اصطلاحات فلسفی روی آورد و با تكرار آنها، به تعبيری لباس فلسفه را با همه برجستگی آن علم، بر تن يك بحث تفسيری بپوشاند كه چنين رويكردی در واقع لذت استفاده آزاد و گاه بیطرفانه را در ارتباط با يك آيه فراهم نمیآورد. در تفسير آيتاللهالعظمی جوادی آملی چنين رويكردی به چشم نمیخورد.
مبلغی اضافه كرد: نوع ديگر استفاده از فلسفه در تفسير، بهرهگرفتن از آخرين فرآوردهها و دقتهای حاصل از مطالعات فلسفی است كه اين رويكرد البته در تفسير تسنيم وجود دارد؛ به اين معنا كه اگر در مبحثی كه يك نتيجه فلسفی را میطلبد، ايشان را با يك مفسر غيرآگاه به فلسفه بسنجيم، درمیيابيم كه ايشان نتيجهگيری بهتری را در ارتباط با بحث فلسفی يا بحث عقلانی به انجام رساندهاند.
وی افزود: برخی از قواعد فلسفی بهكار رفته در تفسير تسنيم (به عنوان مثال در مبحث جبر و تفويض) نشان میدهد كه ايشان ـ همچون علامه طباطبايی ـ در تفسير خود به صورت اثباتی به سمت فلسفه نرفته، بلكه از نتايج حاصل از مطالعات فلسفی و از قواعد فلسفی ـ آن هم با اعمال اين قواعد در جايگاههای دقيق خود و نه به صورت گسترده كه منجر به اشتباهاتی در مطالعه تفسيری شود ـ در تفسير خود بهره برده است.
مدرس حوزه علميه قم با بيان اينكه رويكردهای فلسفی علامه طباطبايی نسبت به آيتاللهالعظمی جوادی آملی در تفسير برجستهتر است، گفت: اين امر بيشتر از اين جهت است كه ايشان گاهی به ادبيات فلسفه نزديك میشود و محتواهای فلسفی را در فضای تفسير بازتوليد میكند و به مطالعات فلسفی، بهخصوص مباحثی كه جای بهرهگيری از فلسفه است ـ بهويژه در مجلدات نخست الميزان ـ میپردازد، اما در عين حال افراط در بهرهگيری از فلسفه در تفسير ايشان مشاهده نمیشود و چنين نيست كه ايشان كتاب تفسيری فلسفی نوشته باشند.
وی تصريح كرد: فضای تفسيری الميزان يك فضای باز است كه در آن گاه مخاطب را به سمت روايت به پيش میبرد و محصول مطالعه روايی را به صورت آزاد در اختيار او میگذارد و گاه وی را به سمت بهرهگيری از فضای فكری و فلسفی پيش برده و در يك فضای فلسفی قرار میدهد و گاه نيز با اعمال دقتهای غيرفلسفی و با نگاههای جامعهشناختی(علمالاجتماع)، تاريخی و شأن نزولی، فضاهای مختلف ديگری را در تفسير خود میگشايد.
مبلغی ادامه داد: كوشش علامه طباطبايی بر اين است كه تا حد ممكن تنسيق و هماهنگسازی را بين اين مباحث ايجاد كند و تفسير را گام يا گامهايی به پيش برد. ويژگی اين نوع بهرهگيری جامعالاطراف در تفسير الميزان اين است كه علامه طباطبايی برای هريك از اين فضاها، يك جايگاه مستقلی اختصاص میدهد تا خلطی بين مباحث صورت نگيرد و بحث فلسفی در جای خود، بحث روايی در جای خود و تفسير آيه به آيه در جای خود انجام شود.
مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، اظهار كرد: آيتاللهالعظمی جوادی آملی اغلب تحت عناوين كلیتری كه ناظر به تخصصهای دانشی نيست، به بيان مسائل میپردازند؛ برای نمونه عنوان «اشارات و لطائف» ممكن است ناظر به يك اشاره ذوقی و ادبی يا فلسفی يا هرگونه اشاره ديگری باشد كه از پس و پيش آيه و يا تعبيرات آيه و در دقت از آنها به دست میآيد، اما با اينحال تسنيم اين نقطه اشتراك را با الميزان دارد كه فضاهای ويژهای را باز میكند تا مخاطب از زوايای مختلفی به آيه بنگرد و مطالبی را به دست آورد.
وی خاطرنشان كرد: آيتاللهالعظمی جوادی آملی در تسنيم، اگرچه مباحث فلسفی و حتی قواعد فلسفی را بهكار گرفتهاند، اما عقد بحث فلسفی نكرده و تحت يك عنوان و در يك فضای مشخص به مباحث فلسفی نپرداختهاند و اين امر بدان بازمیگردد كه ايشان معتقدند در پيشگاه قرآن، بايد ـ به تعبيری ـ عناوين را نسبت به تخصصها خنثیتر بگيريم و اينكه آيا ايشان اين مطلب را در فضای تفسير به مثابه يك روش مدنظر داشته يا به دلايل ديگری انتخاب شده است و نيز اينكه آيا اين روش مناسب است يا روش علامه طباطبايی، برای بنده چندان روشن نيست.