چگونگى تسخير جهان با ياران معدود
سؤال:
ممكن است توضيح دهيد،چگونه با جمعيت روز افزون بشر كه اكنون طبق آمارگيرىهاى دقيق از سه ميليارد بيشتر است،حضرت صاحب الزمان عليه السلام با سيصد و سيزده نفر دنيا را مسخر مىفرمايد؟
و چگونه ممكن است مثلا سه ميليارد نفر تسليم يك جمعيت اندك معدود شوند و از عادات و اخلاق و برنامهها و سنن خود دستبردارند؟
آيا غلبه آن حضرت بطور اعجاز و خرق عادت استيا آنكه با ملاحظه اسباب و علل و عوامل ظاهرى نيز غلبه و پيروزى آن جناب ممكن است؟
جواب:
بر حسب روايات و احاديثشريفه،وقتى حضرت صاحبالامر عليه السلام ظاهر مىشوند،نخستسيصد و سيزده نفر از خواص اصحاب آن حضرت در مكه حاضر خدمتش مىگردند و وقتى عده اصحاب و اجتماع كنندگان به ده هزار نفر رسيد از مكه خارج مىشوند (1) .
و اما غلبه آن حضرت و حكومت جهانى اسلام،ممكن استبطور اعجاز و خرق عادات انجام يابد و ممكن استبا فراهم شدن اسباب و علل ظاهرى باشد و ممكن استبه هر دو نوع واقع شود،چنانكه پيشرفت و غلبه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و قواى اسلام به هر دو نوع بود.
اما بطور اعجاز و خرق عادت،محتاج به توضيح نيست كه حصول چنين غلبه مطلق براى آن حضرت، به خواستخداوند،امرى است ممكن و معقول و با وعدههاى صريح و بشارتهاى حتمى كه در قرآن مجيد و احاديث متواتر داده شده،بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آيه:
كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله (2)
«چه بسيارند گروه اندكى كه به اذن خداوند،بر گروه بسيارى چيرگى مىيابند».
آن حضرت،اصحابش و عموم بندگان شايسته خدا را بر تمام علل غالب و حاكم،و وارث و مالك ارض قرار مىدهد.
و از لحاظ اسباب،و علل ظاهرى هم اگر موضوع را بررسى كنيم،حصول چنين فتح و غلبه و تشكيل آن حكومت الهى ممكن و عملىخواهد بود،زيرا آن حضرت در موقعى ظهور مىكند كه اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سياسى كاملا مساعد باشد.
در آن موقع همه ملل از مدنيت معنوى و اخلاقى محروم،و دشمنى و كينه و ظلم و تجاوز،همه را نسبتبه يكديگر بد بين و از هم جدا ساخته و اتحاد،وحدت،همفكرى و همكارى،به كلى از ميان بشر رختبر بسته و از اينكه كسى بتواند بدون مدد غيبى جامعه را رهبرى كند،همه مايوس مىگردند و خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ و ستيز و همه از وضع خود ناراضى،و از مكتبهاى مختلف كه عرضه مىشود نا اميد بوده و منتظر تغيير رژيم و انقلاب و عوض شدن اوضاع،و كنار رفتن زمامداران خدانشناس و برداشته شدن مرزها و الغاى تجزيهها و تقسيمها مىباشند.
در يك چنين موقعيتى،حضرت صاحب الزمان-ارواح العالمين له الفدا-و اصحابش،با نيروى ايمان و اخلاق حسنه و با نجات بخشترين برنامههاى عمرانى و اقتصادى و عدالت اجتماعى،براى انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام،قدم به ميدان مىگذارند و آن نهضت الهى و دعوت روحانى را شروع مىكنند و مردم را بسوى خدا و احكام خدا و زندگى برابرى و برادرى،عدل و امنيت،صفا و وفا،راستى و درستى و نظم صحيح،مىخوانند و خود و اصحابش،نمونه همه فضايل بشرى مىباشند و با نيروى ايمان و استقامت و پشتكار و همتى كه مخصوص مؤمنان ثابت قدم است،هدف و مقصد خود را تعقيب مىنمايند.
معلوم است اين جمعيتبا آن برنامهها و وضع كار،در آن دنياى پر آشوب و غرق در طوفان گرفتاريها و فشارها،دلها را به خود متوجهنموده و فاتح و پيروز و موفق مىشوند و هيچ نيروئى نمىتواند در برابر آنها مقاومت كند.
و شاهد اين حقيقت،همان ظهور رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و پيشرفتسريع دين اسلام و فتوحات محير العقول مسلمين در قرن اول اسلام است،كه يكى از علل ظاهرى آن پيروزيهاى پى در پى و در هم شكسته شدن ارتشهاى انبوه دولتشاهنشاهى ايران و امپراطورى روم،فساد اوضاع اجتماعى و ادارى ايران و روم بود كه مردم اين كشورهاى پهناور را براى قبول يك دعوت صحيح و حكومتى متكى به مبانى عدالت و مساوات آماده كرده بود.
مردمى كه در برابر دستگاههاى ديكتاتورى و استبداد بسيار خشن و غير انسانى سلاطين و امراى خود،از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انسانى محروم شده بودند،مردمى كه به هر كس و هر مقام نظر مىكردند،يك نقطه روشن در او نمىديدند،نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد،نه عدالت،نه امنيت و نه... و نه..
از آنهمه تعظيم و نيايش و بشر پرستى و استعباد سلاطين،خسته شده بودند و علاوه بر اينها ناراحت كنندهترين اختلاف طبقاتى نيز در بين آنها حاكم باشد كه مملكت متشكل شده باشد از اكثريت قريب به اتفاق محروم و استضعاف شده و جمعيت معدود برخوردار و اختيار دار و مطلق العنان و بى جهت عزيز...
مسلم است وقتى به گوش مردم چنين مملكتى صداى روحانى و آزادى بخش:
تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا اللهو لا نشرك به شيئا،و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله (3)
برسد.
و آيه: ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى (4)
«همانا خدا فرمان به عدل و احسان و به عطا و بذل به خويشان امر مىكند و از كارهاى زشت و منكر و ظلم نهى مىكند».
و اعلان:
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقاكم (5)
«اى مردم ما همه شما را نخست از مرد و زنى آفريديم،آنگاه شعبههاى بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد،بزرگوارترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شما است».
و آيات ديگر را بشنوند،با نهايت استقبال به آن ايمان آورده و راه را براى پيشرفت آن باز مىكنند.
مردمى كه از ظلم و ستم و خودخواهى سلاطين و ستمكاران آن عهد،به جان آمده بودند،به طور قطع يك دعوت خدائى و يك بانگ گوش نواز توحيدى را كه بر اساس عدالت و الغاى امتيازات و مساوىبودن آقا و نوكر،شاه و رعيت،سياه و سفيد،در برابر قانون و عدالت است قبول مىكند و از اين جهت آنهائى كه اين دعوت بر خلاف منافعشان بود هر چه خواستند از آن جلوگيرى كنند يا مردم را مانع از گرويدن به آن شوند،نتوانستند،همه جا انقلاب مىشد و در همه جا رژيم ظالم و وضع سابق را محكوم مىكردند و اوضاع تغيير مىكرد.
اوضاع جهان براى قبول دعوت حضرت امام زمان مهدى عليه السلام كه همان دعوت به اسلام و قرآن است،مطابق اخبار،به مراتب از اوضاع عالم در زمان بعثت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آمادهتر خواهد شد و همان طور كه كلمه اسلام در آغاز ظهور اسلام به سرعت پيشرفت كرد و صداى توحيد بر همه صداها غالب شد،و اسلامى كه در مقدارى از تاريخش منحصر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و على و خديجه عليهما السلام بود،با فقدان وسايل در جهاد و دفع يورش مشركان،بزودى موفق گرديد،و لشكرهاى منظم مسلحى را كه در دنياى آن روز مجهزترين سلاحها را در دست داشتند درهم شكست و نابود ساخت.
همين طور امام زمان عليه السلام نيز با اصحاب و ياورانش كه از ابتدا كار به تعداد مجاهدين ميدان جهاد بدر مىباشند مىتوانند دنياى منقلب و نا آرام آن روز را آرام و مردم را چنان اميدوار به آينده درخشان و پر از خير و رحمت و بركت نمايند كه در سريعترين فرصت همه به دين اسلام گرويده آمادگى خود را براى قبول يك سازمان الهى اسلامى محكم و پايدار،در تحتسرپرستى امام عصر عليه السلام نشان دهند.
و ما ذلك على الله بعز
حضرت آيت الله صافى گلپايگانى
--------------------------
پی نوشتها:
1-رجوع شود به منتخب الاثر،ب 5،ف 7،ص 475 و 476.
2-سوره بقره،آيه 249.
3-سوره آل عمران آيه 64.
4-سوره نحل آيه 90.
5-سوره حجرات آيه 13.