اطلاعرساني بيشتر در خصوص آسيبهاي اجتماعي، موجب افزايش مطالبات اجتماعي در خصوص امنيت خواهد شد
جاي خالي سلامت اجتماعي
جام جم آنلاين: قهرمان جهان با چاقو كشته شد. طلبه جوان به شدت مضروب شد و... این دست اخبار تبدیل به موضوع روز مطبوعات شده است. اطلاعرسانی بیشتر در خصوص آسیبهای اجتماعی، موجب بالا گرفتن مطالبات اجتماعی در خصوص امنیت شده است. اما مسالهای كه شاید كمتر مورد توجه قرار گرفته، جایگاه و اهمیت سلامت اجتماعی است.
در گذشته اراذل و اوباش از قداره، شمشیر، پنجه بوكس، چاقو و چاقوی ضامندار استفاده میكردند، اما اكنون جوان 17 ساله كه هیچ سابقهای ندارد، در نخستین استفاده از این ابزار مرتكب قتل میشود. گزارشهاي سازمان پزشكی قانونی نشان میدهد در 10 سال گذشته (1380 تا 1389) بیش از 5 میلیون و 800 هزار پرونده نزاع در پزشكی قانونی مورد رسیدگی قرار گرفته است. بین این سالها، سال گذشته (1389) بالاترین آمار را دارد كه در آن، 631 هزار و 381 مورد پرونده نزاع به سازمان پزشكی قانونی ارجاع شده است.
متوسط مراجعات پروندههای نزاع به سازمان پزشكی قانونی در 10 سال گذشته بیش از 582 هزار مراجعه در سال بوده است. با توجه به سرشماری ملی سال 1385 كه در آن جمعیت كشور 70 میلیون و 472 هزار و 846 نفر و آمار متوسط 582 هزار مراجعه نزاع در سال به پزشكی قانونی اعلام شد، از هر 1000 نفر ایرانی هر سال 8 نفر به دلیل نزاع به پزشكی قانونی مراجعه میكنند. این در حالی است كه بخشی از موارد نزاع بدون مراجعه به مراجع ذیصلاح قانونی با مصالحه خاتمه میگیرد و در این آمار لحاظ نشده است.
مفهوم سلامت اجتماعی
سلامت اجتماعی واژه جدیدی نیست، بلكه مفهومی است كه حدود 40 سال پیش در كنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ مفهوم سلامت اجتماعی با «درجه عملكرد اعضاي جامعه» مترادف شد و شاخص سلامت اجتماعی شكل گرفت. كمكم با طرح پرسشهایی در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی، سلامت فردی و میزان فعالیت و عملكرد فرد در جامعه براساس این استدلال مطرح شد كه سلامت امری فراتر از بیماری و قابلیتهای كاركردی فرد است.
سنجش محتوای سلامت اجتماعی ابتدا از طریق تمركز بر «فرد» و در ارتباط با تعاملات میان فردی (مثلاً ديدار با دوستان) و مشاركت اجتماعی (مانند عضویت در گروهها) مورد سنجش قرار گرفت و در اندازهگیری آن، اركان عینی (مثلاً تعداد دوستان) و ذهنی (مانند كیفیت روابط دوستانه) هر دو در تعریف منظور شده بود. حوزه سلامت اجتماعی از سالهای ۱۹۹۵ به بعد، علاوه بر نگرش كلی و عامی كه بر كیفیت سلامت در میان تمام افراد دارد، در كشورهای صنعتی گرایش خاصی را در دوبعد سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی آغاز كرده است. به این ترتیب «ارتقاي سلامت» در بر گیرنده زمینههای اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است. ارتقاي سطح سلامت بر این اساس از 2 طریق امكانپذیر است كه یكی از آنها توسعه شیوههای سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت است و دیگری ایجاد شرایطی است كه زیستن در یك حیات سالم را امكانپذیر سازد. موضوع اول در برگیرنده توانمندسازی انسانها از طریق آگاهیها و مهارتهای ضروری برای یك زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیرگذاری بر سیاستگذاران به گونهای است كه سیاستهای عمومی و برنامههای حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری كنند كه پیشگیری از انحرافات اجتماعی از گستردهترین اركان این بخش است.
اشخاصی كه از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی كنار بیایند؛ آنان در خانوادههایی زندگی میكنند كه از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است و احتمالاً میتوانند مشاركت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی كه میتواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف كه ابعادی فراتر از قلمرو رفتارهای فردی دارد، داشته باشد.
مواد مخدر و سلامت جامعه
مواد مخدر یكی از معضلات اجتماعی عمده در كشور ما محسوب میشود. اعتیاد از آن جهت كه توان فعالیت و تولید اقتصادی و اجتماعی را از فرد سلب میكند، مسلماً آثار سوء بر زندگی فرد معتاد و خانواده وی برجای میگذارد. تعداد بالای معتادان موجب توسعه قاچاق و درآمدزایی از راههای غیرمتعارف و نامناسب میشود؛ اما این تنها یكی از جنبههای گسترش خشونت است كه از طريق مواد مخدر ایجاد میشود. كارشناسان معتقدند دلیل بسیاری از قتلها و خشونتها میتواند مربوط به استفاده لحظهای از انواع مواد مخدر و قرصهای روانگردان باشد كه بین جوانان و نوجوانان شاهد هستیم. هر چند این قضیه را نمیتوان به همه موارد تعمیم داد ولی در موارد زیادی، پرخاشگریها و از دست دادن كنترل افراد و در نتیجه آن، آزار رساندن به دیگران میتواند به دلیل استفاده از این نوع مواد باشد، بویژه به نظر میرسد در قتلهای فجیع كه صورت میگیرد، میتوان رد پای استفاده از مواد مخدر را دید.
با توجه به حوادث سالجاری و سالهای گذشته و آماری كه سازمان پزشكی قانونی درباره كاربرد سلاح سرد و قتل افراد به وسیله آن اعلام كرده ملاحظه میشود كه افزایش خشونت و كاهش آستانه تحمل از عوامل اصلی وقایع تاسفآور ماههای اخیر است. از آنجا كه وقوع بعضی قتلها بدون مقدمه قبلی و فاقد نیت و برنامهریزی از قبل بوده است، پرخاشگری لحظه و خروج كنترل رفتار، عوامل اصلی آنها قلمداد میشود. استفاده از مواد مخدر یكی از مهمترین عوامل ایجاد این خشونتهای لحظهای غیرقابل كنترل محسوب میشود.
رفاه اجتماعی و خشونت
سرخوردگیهای اجتماعی و فشارهای مالی و اقتصادی ریشه بسیاری از مسائل و مشكلات دیگر است. افزایش پرخاشگری ارتباط مستقیم با رفاه اجتماعی دارد. به صورت مشخص و روزمره ایجاد رفاه اجتماعی با كاهش فقر و بیكاری در كاهش خشونت میتواند نقش اساسی داشته باشد. رفاه اجتماعی مجموعه شرایط و كیفیتهایی است كه نیازهای فردی (جسمی و روانی) و اجتماعی آحاد جامعه را در حد قابل توجه تأمین كرده و همه مردم از زندگی در آن شرایط احساس امنیت زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند.
نكته: اشخاصی كه از سلامت اجتماعی برخوردارند با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی كنار بیایند آنان در خانوادههایی زندگی میكنند كه از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است
روی دیگر سكه رفاه اجتماعی را میتوان مشكل اجتماعی دانست، چرا كه مشكل اجتماعی، وضعیتی است كه به اعتقاد اكثر افراد جامعه، كیفیت زندگی آنها را مختل میكند و مهمترین ارزشهای مورد توافق آنها را به خطر میاندازد.
درآمد اشخاص در مقابل هزینههای اساسی و خط فقر، گرانی و تورم، سلامت خانوادگی میزان تنش و طلاق، وضعیت كودكان و كودكان رانده شده، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی بانوان، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی جوانان، درصد بیكاری ناخواسته، اعتیاد، مدت زمان رسیدگی به جرايم، وضعیت مسكن، بوروكراسی و فساد، حوادث رانندگی و اتلاف وقت در ترافیك، بیمارستان، درصد افرادی كه نیاز به درمان دارند و میتوانند درمان شوند، از جمله شاخصهایی هستند كه بر سلامت اجتماعی اثر میگذارد.
مبارزه فرهنگی
جامعهشناسان معتقدند در عرصه نظام اجتماعی، انسانهایي كه در قلمرو حاكمیت فرهنگ خشونت، زاده شدهاند در آینده خود متولی درونی كردن فرهنگ استبداد و خشونت در جامعه ميشوند، زيرا خشونت به عنوان یك كنش، جزو ملكه ثانوی آنان شده است. چنین انسانهایی كه در سایه فرهنگ خشونت، رشد كردهاند، دارای شخصیت خشن، خشك، مغرور و خودبین بارآمده و در نتیجه هیچگونه انعطافی در قبال پذیرش نقد اجتماعی از خود نشان نمیدهند. این انسانها خشونت را امری عادی میدانند و به مرور زمان این خشونت و درندهخویی به هنجارهای فكری، فرهنگی و الگوهای رفتاری آنان مبدل ميشوند.
در این ميان در جامعه مدرن امروزی، رسانه نقش بسیار مهمی در ترویج یا كنترل خشونت به عهده دارد. در یك تحقیق وسیع، پژوهشگران كانادایی به ارزیابی رفتار كودكان هنگام بازی پرداخته و ازآموزگاران و همبازیها اطلاعاتی درباره میزان رفتار خشونتآمیز قبل و بعد از قرار گرفتن در معرض تلویزیون گردآوردند. آنها در بررسیهای خود متوجه شدند كه 2 سال پس از قرار گرفتن در معرض تلویزیون، رفتار روانی و كلامیكودكان در مقایسه با دوره پیش از آشنایی با تلویزیون خشنتر شده است.
یكي دیگر از عوامل ترويج فرهنگ خشونت انواع بازيهاي كامپيوتري خشن است كه بدون هيچگونه محدوديتي وارد كشور ميشود و هر جوان و نوجواني ميتواند به آساني به آن دست پيدا كند؛ بازيهايي كه رقيب را با تفنگ و انواع سلاحهاي پيشرفته ميكشند. امروز بازيهاي كامپيوتري در ترويج خشونت در سطح جهان مورد توجه است و در كشورهای استفاده كننده اين نوع خشونتها را عملاً در جامعه خود ميبيند.
بروز خشونت در خانواده یعنی درگیری كلامی و فیزیكی والدین، بازیهای رایانهای كه 95 درصد آنها دارای صحنههای خشن هستند، فیلمها و سریالهای ماهوارهای كه هدفمند و با برنامه پخش میشوند، حتی بعضی فیلمها و سریالهای داخلی، زمینهها و بسترهای اصلی خشونت در جامعه را رقم میزنند. از طرف دیگر، كمرنگ شدن باورهای دینی نقش مهمی در این زمینه دارد، چرا كه به عنوان اهرم اصلی كنترل رفتار شناسایی میشود.
خشونت و وحشت، جزئي از اسطوره، ادبيات و ديگر ابعاد فرهنگي محسوب ميشوند. رسانههاي گروهي، وحشت و خشونت را سادهسازي و استاندارد كرده، سپس آنها را به عنوان بخشي از آداب و سنن روزمره وارد زندگي بسياري از خانوادهها ميكنند. قرار گرفتن در معرض وحشت و خشونت از خردسالي آغاز ميشود و در طول زندگي ادامه مييابد. فرهنگ جديد از صحنههاي خشونت و وحشت توليد شده توسط رسانهها اشباع شده است و اين مساله گريزناپذير به نظر ميرسد.
رسانههایی كه شبكه تلوزیونی خود را نیز تابع قانون سود و زیان بازار میدانند و تعهدی در قبال سلامت اجتماعی از خود نشان نمیدهند. تنها چیزی كه در یك جامعه به ارمغان میآورد، نابودیِ سلامت اجتماعی است.
در این خصوص جای خالی آموزش مهارتهای زندگی، كنترل هیجان و خشم و مدیریت بحران احساس میشود. این آموزشها از روشهاي مختلف باید به افراد جامعه داده شود. در اینجاست كه نقش مؤثر رسانهها و وسایل ارتباط جمعی در مقوله سلامت اجتماعی مشهود میشود. در واقع رسانهها به عنوان مؤثرترین ابزار آگاهی بخشی به اجتماع عمل میكنند و میتوانند سلامت اجتماعی شهروندان را تضمین كنند.
رسانهها یكی از مهمترین ابزار برای این آموزشها هستند، مطبوعات و صداوسیما میتوانند با درج تحلیلهای كارشناسی و پخش فیلمها و سریالهای آموزنده در این رابطه تاثیرگذار باشند.
مدرسه یكی از مهمترین مراكزی است كه میتواند به اصلاح این امور بپردازد. آموزش و پرورش نقش مهمی در آموزش شیوههای درست رفتاری به دانشآموزانی دارد كه در آینده میخواهند وارد جامعه شوند، بنابراین به نظر میرسد لازم است چنین آموزشهایی از سطح مدارس شروع شود و در هر سال تحصیلی به فراخور سن دانشآموزان ادامه یابد.
خانههای فرهنگ، مكانهای ورزشی و سایر اماكن فرهنگی نیز از موارد موثر دیگری هستند كه میتوان از آنها نام برد.
علی اخوان بهبهانی / جامجم