ليگ برتر فوتبال باشگاههاي ايران ميتواند حامي تيم ملي باشد
بخت خوب كرش
جام جم آنلاين: تقدير چنين بود كه تيم ملي فوتبال ايران بر حسب قرعه با حريفاني كمآوازه و در كلاس دوم و سوم آسيا روبهرو شود تا در دور سوم رقابتهاي مقدماتي جام جهاني 2014 برزيل حريفي سرسخت و قدر را برابر خود نبيند.
از قطر و بحرين اگرچه يكي دو بار در نبردهاي آسيايي گزندهايي ديدهايم و بحرين حتي مسير فوتبال را به مرحله پاياني جام جهاني 2002 مسدود كرد، اما حرف و حديثهاي بسيار شنيده شد كه اين شكست غيرمنتظره و غيرطبيعي را بسيار كمرنگ جلوه داد و تا مدتها مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت تا دليل اشتباه كادر فني فوتبال ايران بررسي شود.
بجز اين حادثه غمبار كه تيم عربستان سعودي را به جاي ايران به مرحله نهايي جام جهاني مشترك ژاپن ـ كره جنوبي فرستاد، در تاريخ فوتبال قاره كهن، كمتر اتفاق افتاده است كه اين دو تيم عربي مشكل خاصي براي فوتبال ايران به وجود آورند. ديگر حريف ايران در گروه پنجم آسيا اندونزي است كه با توجه به پيشرفتهاي نسبياش در سالهاي اخير و خروج از دوران طولاني تاريكش در شرق آسيا هنوز زير سايه ژاپن، كره جنوبي، كره شمالي و حتي تايلند و چين بيرون نيامده و قد بلند نكرده است.
با اين باور از قدرت تقريبا شناخته شده حريفان ايران در مرحله سوم رقابتهاي مقدماتي جام جهاني برزيل ميپنداريم مسير فوتبال ايران براي رسيدن به دور نهايي آسانتر از هر دوره ديگري است و جاي هيچ ايراد و بهانهاي نيست تا كرش و تيمي كه در اختيار دارد در گذر از اين معبر، كوتاهي و سستي نشان دهند و مردم فوتبالدوست ايران را كه مدتي است از تيم ملي و حتي ليگ برتر روي برتافتهاند، با ميادين مسابقههاي ملي و باشگاهي، آشتي ندهند. خوشبختانه اين اتفاق خوش سبب ميشود حالا كه تيم ملي تا روز 15 شهريور و نخستين نبرد گروهياش با اندونزي، هيچ بازي تداركاتي در برنامه ندارد، از دغدغههايي كه از اين بابت متصور ميشد، خلاصي يابد و علاوه بر اردويي كه سرمربي پرتغالي فوتبال ايران در نظر گرفته است، به شروع ليگ برتر و چند هفتهاي كه پشتسر ميگذارد، تكيه كند.
مشكل گلزني
متاسفانه پس از جدايي علي دايي و كريم باقري از تيم ملي هنوز هيچيك از مهاجمان فوتبال ايران نتوانستهاند جاي مطمئني در خط حمله پيدا كنند و اين مشكل نگرانكننده كه حتي در تيمهاي باشگاهي بهوضوح ديده ميشود مثل يك ارثيه شوم با سطح تيم ملي منتفي كند. خودنمايي بازيكنان خارجي همچون عماد رضا، حوار محمد، ادينيو، توره، كرار و گاهي خلعتبري كه در عمل يك هافبك بازيساز و فرصتآفرين است، چنان دست تيمملي و كرش را خالي گذاشته است كه اينك در نوك حمله همه اميدهايمان را به يك بازيكن جوان بستهايم و همه فشارها را بردوش او قرار دادهايم؛ انصاريفر جوان كه در بازي اول با مالديو، شانسهاي فراواني را از دست داد و در بازي دوم با همين تيم كمادعا، اسير يك مدافع سمج و يارگيري فشرده او شد، اگر چه آينده روشني در پيش دارد، اما با آن اندام كشيدهاش از قدرت سرزني برخوردار نيست و در جريان بازي نميتواند از ارسالهاي هوايي حيدري يا نوروزي و ديگران استفاده كند.
اين مشكل و ضعف دردآور در فوتبال ما كه ريشه در بيتوجهي به فوتبال پايه و كلاسيك دارد و اغلب استعدادهاي ذاتي ما در اين ورزش را «خودرو» بار ميآورد، نهتنها عمر مفيد فوتبال جوانان ما را كوتاه ميكند بلكه آنها را در ليگ برتر باشگاهي و تيم ملي هم تاكتيكناپذير ميكند كه درهر دو مورد تيم ملي ايران در عرصه بينالمللي زيانهاي جبرانناپذيري ميبيند. غيبت طولاني و 36 ساله تيم المپيك از اين بازيها و ناتواني و دلشورههاي تيم ملي در مسابقههاي آسيايي و بينالمللي را بايد در همين بيتوجهيها جستجو كرد.
نكته: كرش ميتواند با تدابيري تازه و همنشيني با مربيان ليگ، دست ياري به سوي آنان دراز كند و از آنان بخواهد ترتيبي اتخاذ كنند كه مليپوشان خود را در همان پست ثابت تيم ملي به كار گيرند
براي بررسي عميقتر به همين 2 بازي اخير با تيم مالديو، اشاره مختصري داريم. در تهران و در بازي نخست به اندازه يك دوجين فرصتهاي گل داشتيم كه هريك از مهاجمين كه خود را به دروازه حريف نزديك كرده بودند، آنها را از دست دادند. غيبت چند بازيكن مليپوش پيشين كه هنوز هم توانايي و شانس بازي دارند و حضور بازيكنان جوانتري كه جايگزين شده بودند، انضباط و نظم تيم را چنان در هم ريخته بود كه نه پاسهاي آخر سالم بود و نه بازيكن تمامكننده جاي مناسب داشت و منتظر چنين پاسهايي بود.
در بازي دوم در شهر ماله كه گمان ميرفت تدابير كرش و تمرينات مناسب براي گلزني اين مشكل را تا حدي حل كرده باشد، ديديم كه تيم نهتنها قادر به پيادهكردن دستورات كرش نبود و خلق موقعيت گل به كمترين رسيد، حتي اگر خلعتبري تيزچنگي نشان نميداد و هنرنمايي نميكرد، تيم ايران دست خالي برميگشت.
ظاهرا كادر فني تيم ملي اينطور پيشبيني كرده بود كه مربي آرژانتيني مالديو در بازي خانگي از شاگردانش ميخواهد دست به كار خطرناكي بزنند و پرتعدادتر به دروازه ايران حمله كنند. چاره مقابله با چنين تاكتيكي ارسال توپهاي بلند و سريع به مهاجمان و بازيكناني بود كه با جايگيري در فضاهاي خالي زمين حريف براي ضدحمله كمين كردهاند. اما مالديويها كه چشمشان از بازي تهاجمي تيم ايران در تهران و خلق موقعيتهاي فراوان ترسيده بود، علاوه بر پرسينگ، با روش يارگيري تن به تن و فشرده، انصاريفر، كريمي و خلعتبري را از كار انداخته و رابطه آنها را چنان قطع كرده بودند كه تقريبا فرصتهاي ايران را در بازي دوم به صفر رساندند و با اين پاتك، هر تك ايران بيثمر ماند و اگرچه برتري ايران بازهم محسوس بود، اما شكست يك بر صفر براي مالديو و مربي آرژانتينياش يك موفقيت به شمار آمد.
چاره چيست؟
در بالا اشاره كرديم كه بخت با فوتبال ما يار شده و در ديدارهاي آينده جام جهاني 2014 ابتدا با حريفاني نهچندان قدر بايد دست و پنجه نرم كنيم. اما اين خوشباوري نبايد چنان باشد كه دست روي دست بگذاريم و حريفان را دستكم بگيريم كه اين در فوتبال امروز جهان كه فاكتورهاي زيادي در تغيير نتايج موثرند و اتفاقات و حادثههاي ناباورانه را رقم ميزنند، رسم هيچ مربي باتجربهاي نيست.
حالا كه كرش ناچار است همه برنامههاي آمادهسازي خود را با اندونزي كه در ردهبندي فيفا جايي ندارد، اما ناشناخته است به يك اردوي 10، 12 روزه محدود كند، نبايد از دعوت چهرههاي آزمايش پسدادهاي چون نكونام، شجاعي (در صورت سلامت و آمادگي)، تيموريان، برهاني، مبعلي و ... بيتفاوت بگذرد. برگزاري ليگ برتر فرصت خوبي است تا دستياران او به همه ديدارهاي ليگ به خصوص بازيكنان ملي نگاهي دقيق و عميق داشته باشند و حتي از درخشش بازيكنان جديد چشم برندارند.
كرش ميتواند با تدابيري تازه و همنشيني با مربيان ليگ، دست ياري به سوي آنان دراز كند و از آنان بخواهد ترتيبي اتخاذ كنند كه مليپوشان خود را در همان پست ثابت و در حد لزوم در همان تاكتيك برگزيده تيم ملي به كار گيرند. لزوم گردآوري يكروزه و ميانهفته و حداقل تشكيل يك كلاس تئوري و يك بازي ساده براي مليپوشان شايد كمك موثري باشد براي ايجاد هماهنگي و صميميت بين بازيكنان كه در چند پست جديد به تيم ملي پيوستهاند و هنوز با حركات و پاسهاي بازيكنان كناري خود خو نگرفتهاند.
رفتار غيرحرفهاي!
در 2 بازي آسان و يكطرفه با مالديو، بخصوص در بازي برگشت كه گروه داوري كره، قضاوت را بر عهده داشتند و از قضا بر نحوه داوري آنها بسيار ايراد وارد بود، تيم ايران كه با همه اوصاف تيم برتر ميدان بود چند تن از بازيكنان موثر و كليدي تيم اخطار گرفتند و از همه بدتر در زمانهايي كه بازي به سمت و سوي دقايق پاياني پيش ميرفت، تعجب در اين بود كه چرا پس از 9 سال كه در عمل فوتبال حرفهاي را تجربه ميكنيم، هنوز رفتار حرفهاي را نياموختهايم و در عين برتري دست به خطاهاي تكراري زده و با رفتارهاي غيرحرفهاي، داور مسابقه را وادار به واكنش و استفاده از كارت زرد و قرمز ميكنيم؟ آيا از انصاريفر، زارع، عقيلي و نوروزي بايد عملي سر ميزد كه اخطار بگيرند و كرش را وادار به 2 تعويض اجباري كنند؟
پرويز زاهدي / جامجم