چكيده: شهیدمرتضی مطهری (ره) یكی از بایسته های اجتهاد را جهان بینی فقیه می دانست و با تاكید بر ضرورت درك آن به این مسئله پرداخته است.
به گزارش شبكه اجتهاد، شهید مطهری (ره) در كتاب 'ده گفتار'خود بر تاثیر جهان بینی فقیه در فتاوایش آورده است: فقیه و مجتهد كارش استنباط و استخراج احكام است؛ اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی اش درفتواهایش تاثیر دارد. فقیه باید احاطه كامل به موضوعاتی كه برای آن موضوعات فتوا صادر می كند داشته باشد. اگر فقیهی را فرض كنیم كه همیشه در گوشه خانه خود و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه كنیم كه وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادله شرعیه و مدارك احكام مراجعه می كنند، اما هركدام یك جور و یك نحو بخصوص استنباط می كنند.
ایشان در ادامه عنوان می كنند: اگر كسی فتواهای فقها را با یكدیگر مقایسه كند و ضمنا به احوال شخصیه و طرز تفكر آنها در مسائل زندگی توجه كند می بیند كه چگونه سوابق ذهنی یك فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج درفتواهایش تاثیر داشته، به طوری كه فتوای عرب بوی عرب می دهدو فتوای عجم بوی عجم، فتوای دهاتی بوی دهاتی و فتوای شهری بوی شهری.
این معلم شهید با بیان مختص نبودن دین خاتم به زمان و مكان می نویسد: دین خاتم مربوط به همه مناطق ها و زمانهاست، دینی است برای نظام زندگی و پیشرفت زندگی بشر؛ پس چگونه ممكن است فقیهی از نظامات و جریان طبیعی بی خبر باشد، به تكامل و پیشرفت زندگی ایمان نداشته باشد و آنگاه بتواند دستورهای عالی و مترقی این دین حنیف را كه برای همین نظامات آمده و ضامن هدایت این جریانها و تحولات پیشرفتهاست كاملا و به طور صحیح استنباط كند.
وی در ادامه به ضرورت درك این مسئله می پردازد و بیان می دارد: ما در همین عصر در فقه خودمان مواردی داریم كه فقهای ما به طور جزم به لزوم و وجوب چیزی فتوا داده اند فقط به دلیل درك ضرورت و اهمیت موضوع؛ یعنی با اینكه دلیل نقلی از آِیه و حدیث به طور صریح و كافی ندارم و همچنین اجماع معتبری در كار نیست، فقها از اصل چهارم استنباط یعنی دلیل مستقل عقلی استفاده كرده اند. فقها در این موارد از نظر اهمیت موضوع و از نظر آشنایی به روح اسلام كه موضوعات مهمی را بلاتكلیف نمی گذارند، جزم می كنند كه حكم الهی در این مورد باید چنین باشد، مثل آنچه در مسئله ولایت حاكم و متفرعات آن فتوا داده اند.
این استاد فقیه می افزاید: حالا اگر به اهمیت موضوع پی نبرده بودند، آن فتوا پیدا نشده بود. تا این حد كه به اهمیت موضوع پی برده اند فتوا داده اند. موارد دیگر نظیر این مورد می توان پیدا كرد كه علت فتوا ندادن توجه نداشتن به لزوم اهمیت موضوع است.