«سهروردي» شهيد راه عقلانيت
خسروپناه: نظام فلسفي سهروردي تلفيق زهد و اشراق با روش عقلي است
مؤلف «فلسفه فلسفه اسلامي» با بيان اينكه شيخ اشراق معتقد بود براي داشتن يك نظام فلسفي بايد زهد و اشراق را با روش عقلي تلفيق كرد، اظهار داشت: شيخ اشراق نظامهاي فلسفي از ملاصدرا تا علامه طباطبايي را با اهتمام بر علم حضوري تحت تأثير قرار داد.
حجتالاسلام والمسلمين عبدالحسين خسروپناه، عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفتوگو با خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس درباره تعريف فلسفه و عقلانيت از نگاه شيخ اشراق، اظهار داشت: شهابالدين يحيي سهرودي در مقطعي ظهور كرد كه فلسفه درحاشيه و گرايشها بيشتر عرفاني بود.
وي در ادامه افزود: او با درك اين معنا، مكتب جديدي براي پاسخگويي به پرسشهاي عصر خود بنا كرد و عليرغم عمر اندك، آثار و بركات بسياري برجاي نهاد. مهمترين اثر سهروردي مجموعه مصنفات است كه ديدگاههاي او را ميتوان از آن به دست آورد.
مؤلف «قلمرو دين» خاطرنشان كرد: شيخ اشراق برحس و عقل تأكيد دارد؛ اما بيشتر از همه بر شهود تأكيد دارد. او حس را به حس ظاهري و باطني تقسيم ميكند.
خسروپناه با بيان ايمكه شيخ اشراق مبحث تقسيم علم بر حصولي و حضوري را بيش از ديگران پرورش و توسعه داد، گفت: علم به نفس، علم به احساسات نفس، علم به علّت هستيبخش و حتي علم معلول را از مصاديق علم حضوري برشمرد.
اين پژوهشگر فلسفه اسلامي درباره تأثير شيخ اشراق در فلاسفه بعد از خود اظهار داشت: ابداع نظام فلسفي جديد به دست ملاصدرا و تنظيم و ترتيب دادن به آن نظام، توسط علامه طباطبايي(ره) مرهون اهتمام سهروردي به مبحث علم حضوري است.
مدرس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ضمن بيان اينكه سهروردي به معقولات اولي و ثانيه نيز توجه داشت، تصريح كرد: او معتقد بود براي داشتن يك نظام فلسفي بايد زهد و اشراق را با روش عقلي تلفيق كرد و براي انتقال شهودات باطني به ديگران بايد از روش عقلاني استفاده كرده و آن را در يك نظام عقلاني عرضه كرد.
مؤلف «گستره شريعت» درباره تعريف و خاستگاه فلسفه از نگاه شيخ اشراق، اظهار داشت: شيخ اشراق همانند پيشكسوتان خود، حكمت را به معناي عام دانسته، آن را به حكمت نظري و عملي تقسيم كرده است.
* حكمت نظري به اعمال آدميان تعلق ندارد
وي در ادامه اظهار داشت: حكمت نظري به اعمال آدميان تعلق ندارد؛ در حالي كه حكمت عملي به اعتبار حاجت انسان به معرفت فضايل و رذايل و مصالح منزل و چگونگي نظام شايسته جهت تدبير آن، متعلق به اعمال انسانهاست.
مؤلف «فلسفه فلسفه اسلامي» با بيان اينكه حكمت عملي به سه حكمت خلقيه، منزليه و مدنيه تقيسيم ميشود، گفت: حكمت نظري نيز به سه شاخه اصلي منشعب ميشود.
وي در ادامه افزود: شاخه اول، به هيچ وجه به امور مادي تعلق ندارد و تنها امور غير مادي را شامل ميشود، مانند واجب و عقول و اقسام وجود مطلق. البته چه بسا بخشي از اقسام وجود مطلق با ماده همراهي داشته باشد؛ لكن طبيعت آن حاجتي به ماده ندارد. نام اين شاخه از حكمت نظري را علم اعلي گذاشتهاند و موضوعش، اعم اشيا يعني وجود مطلق است كه از اعراض ذايته و اقسام آن بحث ميشود.
مؤلف «هستيشناسي معرفت» با بيان اينكه شاخه دوم به اموري كه تعلق به ماه دارند ميپردازد، خاطرنشان كرد: لكن قوه واهمه آن را مجرد از ماده ميسازد و در مقام فرض ذهن احتياجي به ماده ندارد. اين قسم را حكمت وسطي مينامند و موضوعش «كم» است. شاخه سومي يعني علم طبيعي به ماديات تعلق دارد و جسم عالم از جهت حركت و سكون، موضوع آن است.
خسروپناه در ادامه سخنانش اظهار داشت: تقرير ديگر شيخ اشراق از اين تعريف در رساله ديگري چنين آمده است كه امور بر دو نوعاند يا به افعال تعلق دارند كه حكمت متعلق به آن را حكمت عمليه مينامند و يا تعلقي به اعمال انسانها ندارند كه حكمت نظريه بدان تعلق مييابد. حكمت نظريه نيز يا به تخصص ماده و استعداد نيازمند است و يا حاجتي بدان ندارند؛ لكن در وقوعش به ماده احتياج است. علم طبيعي، متكفل قسم اول و علم رياضي، متكفل قسم دوم است. موضوع علم طبيعي، جسم از جهت قوه تغير و ثبات است.
اين استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: فرض سوم اين است كه در وجود ذهني و خارجي، حاجتي به ماده و استعداد نباشد و علمي كه به اين مباحث، تعلق ميگيرد، فلسفه اولي ناميده ميشود و موضوعش، اعم اشيا يعني وجود است. قطبالدين شيرازي شارح برجسته حكمت اشراق نيز همين تعريف عام را مطرح ميسازد.
* شيخ اشراق معتقد است كه تنها وجه تسميه حكيم، به دانستن احكام مجردات است
خسروپناه ضمن بيان اينكه شيخ اشراق، فلسفه را به معناي قسمي از حكمت نظري يعني علم اعلي و فلسفه اولي نيز به كار برده است، تصريح كرد: فلسفه در اين كاربرد از اعم اشيا يعني وجود مطلق سخن ميگويد و اعراض ذاتيه و اقسام آن را بازگو ميكند. اين تعريف از فلسفه داراي دو بخش كلي است. بخش نخست عبارتست از علم كلي كه در آن، تقسيمات وجود و امور عامه بحث ميشود و بحث دوم عبارتست از مباحث مربوط به الهيات بالمعني الاخص.
مؤلف «انتظار بشر از دين» در ادامه سخنانش گفت: شيخ اشراق معتقد است كه تنها وجه تسميه حكيم، به دانستن احكام مجردات است. به همين دليل، سقراط واژه فلسفه را بدون هرگونه پسوندي، معرفت مفارقات و مبادي و ابحاث كلي ميداند وبه گفته او «اني كنت مشتغلا بافضل العلوم والصناعات واشرفها وهو الفلسفه».
انتهاي پيام/ك