ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 5 مرداد 1390     |     کد : 23054

شمايل تازه از چهره 2 زن متفاوت

عمره همدل و همفكر مختار است اما ناريه گرچه همفكر او نيست اما همدلي‌اش را با مختار نمي‌توان مطلقا انكار كرد...

عمره همدل و همفكر مختار است اما ناريه گرچه همفكر او نيست اما همدلي‌اش را با مختار نمي‌توان مطلقا انكار كرد
شمايل تازه از چهره 2 زن متفاوت
جام جم آنلاين: اكنون كه سريال «مختارنامه» به پايان خود نزديك مي‌شود، فرصت خوبي است تا برخي ويژگي‌ها و عناصر دروني‌تر اين مجموعه تلويزيوني را چه از حيث فرم و ساختار روايتي و چه از نظر مضمون و درونمايه اثر مورد واكاوي قرار دهيم. بي‌ترديد يكي از نقاط مثبت اين سريال را بايد در شيوه شخصيت‌پردازي و روان‌شناختي آنها دانست.
كارگردان تلاش كرده تا تصويري خاكستري از اين شخصيت‌ها خلق كند و به جاي تصوير رمانتيك تصويري دراماتيك و انساني از آنها ارائه دهد؛ انساني نه از حيث اخلاقي بلكه از منظر تاريخي ـ روان‌شناختي. به اين معني كه آدم‌هاي قصه فارغ از ارزشيابي‌هاي اخلاقي و ايدئولوژيك واجد ويژگي‌هاي انساني با تمام ضعف و قوت‌هايش هستند.

مصداق بارز اين مدعا را مي‌توان در نوع رفتارشناسي ناريه و عمره همسران مختار جستجو كرد كه اتفاقا به واسطه موقعيت مشابهي كه از حيث حقوقي با مختار دارند، فرصت خوبي را براي يك قياس شخصيت‌پردازانه هم از لحاظ روان‌شناختي و هم از حيث نمايشي و درام ايجاد كرد. واكنش آن دو در قبال قيام مختار و نوع همراهيشان با وي گرچه مبين تفاوت و چه بسا تضاد آشكاري است اما يك حس مشترك را مي‌توان در هر دوي آنها تشخيص داد و آن هم عشق به مختار است. آري حتي نق‌زدن‌هاي ناريه را بايد نشاني از عشق او به مختار دانست. عشق زني به شوهرش كه از ترس از دست دادن او با عقايد و آرمان‌هايش مخالف يا مقاومت مي‌كند تا شويش را براي خودش نگه دارد.

زندگي كنار مختار بزرگ‌ترين آرزوي اوست. مخالفتش با مبارزه مختار و حتي قدرت‌طلب خواندن او نيز ناشي از ترسي است كه او براي كشته شدن مختار و از دست دادن او دارد. البته مي‌توان در ميزان عشق او به مختار در نسبت با عمره شك كرد اما نمي‌توان آن را انكار كرد. در واقع هر دوي آنها عاشق همسر خويشند اما با روش و منشي متفاوت. عمره همدل و همفكر مختار است اما ناريه گرچه همفكر او نيست اما همدلي‌اش را با مختار نمي‌توان مطلقا انكار كرد. وقتي همدلي و همفكري كنارهم قرار بگيرد آنگاه مي‌توان همراهي را تجربه كرد و اين فرق بزرگ عمره با ناريه است. از اين‌روست كه عمره حتي پيش از مختار به شهادت مي‌رسد تا ثابت كند پشت هر مرد بزرگي زني وفادار و صبور قرار دارد. تسليم شدن ناريه به اسارت آل زبير بيش از آن‌كه از بي‌وفايي او باشد، ناشي از ترسي است كه او از مرگ دارد. ناريه تنها همدل و همسر مختار بوده است نه همفكر او تا اينك جان در راه آرمان‌هايش بدهد. عهد و پيمان او با مختار زميني بود، وگرنه مثل عمره آسماني مي‌شد.

نكته: چهره‌اي كه از ناريه مي‌بينيم تلخ است نه سياه، مخالف است اما معاند نيست، زميني است نه آسماني، انساني است و نه قدسي و.... حتي مي‌توان او را واقعي‌تر و باورپذيرتر ازعمره دانست. جنس و سطح بازيگران اين نقش‌ها را نيز درايجاد اين تصاوير متفاوت نبايد ناديده گرفت‌
واقعيت اين است كه نمي‌توان ناريه را شخصيتي منفي قلمداد كرد او بد نيست فقط ضعيف است، زميني است و آرماني بلند و ايماني محكم ندارد. او زني معمولي است كه به‌واسطه مجاورت با مقام مختار و وفاي عمره كمي كوچك به نظر مي‌رسد.در واقع چهره‌اي كه از ناريه مي‌بينيم تلخ است نه سياه، مخالف است اما معاند نيست، زميني است نه آسماني، انساني است و نه قدسي و.... حتي مي‌توان او را واقعي‌تر و باورپذيرتر ازعمره دانست. جنس و سطح بازيگران اين نقش‌ها را نيز درايجاد اين تصاوير متفاوت نبايد ناديده گرفت. نوع بازي نسرين مقانلو و حتي تن صدا و حس نگاهش را نيز مي‌توان در شكل‌گيري شخصيت ناريه لحاظ كرد همچنان كه فيزيك فريبا كوثري و معصوميت كودكانه‌اي كه در صورتش موج مي‌زند را نمي‌توان دست‌كم گرفت. به اين موارد بايد سابقه ذهني و حافظه تاريخي مخاطب درباره اين بازيگران را اضافه كرد كه مجموع آنها در شكل‌گيري اين شخصيت‌هاي تاريخي موثر بوده است. همين نسبيت و تصوير خاكستري را مي‌توان از طريق واكنش‌هاي عاطفي و بازخورد تماشاگران به اين دو زن نيز تحليل كرد.

شايد اكثر مخاطبان با عمره به دليل همراهي بيشتر با قهرمان داستان همدلي بيشتري داشته باشند اما از ناريه هم متنفر نيستند. از رفتارهاي او حرص مي‌خورند اما مي‌دانند كه او در سينه‌اش علاقه به مختار مي‌تپد. جالب اين‌كه در نظرسنجي سايت سيما فيلم نسرين مقانلو به عنوان بهترين بازيگر زن سريال مختارنامه انتخاب مي‌شود تا ثابت شود كه گاهي بازي خوب مي‌تواند ضعف‌ها و حتي بد بودن شخصيت را نيز خنثي كرده و جذابيت كاراكتر را حفظ كند. حتي كساني كه حكم بر ظالم بودن ناريه مي‌دهند جذابيت نقش را انكار نكرده كه اين مساله به بازي خوب و تاثيرگذار نسرين مقانلو در نقش ناريه برمي‌گردد. جالب‌تر از اين تمايزي است كه مخاطب هوشمند سريال بين نقش و بازيگر قرار مي‌دهد و به جاي واكنش احساسي ـ عاطفي، تحليلي منطقي ـ عقلاني ارائه مي‌كند.

فارغ از تفاوت‌هاي رفتاري و اعتقادي اين دو هوو، دقت و ظرافت نويسنده و كارگردان در خلق اين شخصيت‌ها را بايد مورد مداقه قرار داد كه با پرهيز از نگاه كليشه‌اي و سياه و سفيد تلاش كرده‌اند شخصيت‌پردازي و واقعيت‌هاي روان‌شناختي آن را فداي مصلحت‌هاي درام و حساسيت قصه نكرده و حتي از اين طريق، 2 روايت متفاوت اما متوازن از قيام مختار و شخصيت او را به تصوير بكشند. اين ظرافت و ظرفيت، مخاطب را با قصه و آدم‌هايش نزديك‌تر كرده و باورپذيرتر مي‌كند. واكنش عاطفي مختار در مقابل خبر شهادت عمره يكي از زيباترين و متفاوت‌ترين لحظاتي است كه از مختار مي‌بينيم. گريه مردانه او در تنهايي بسيار تاثيرگذار و محزون است؛ صحنه‌اي كه نشان مي‌دهد يك قهرمان جنگنجو به همان اندازه‌اي كه شجاع و دلير است، مي‌تواند عاشق هم باشد.

سيدرضا صائمي / جام جم


نوشته شده در   چهارشنبه 5 مرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode