حدود 90 ميليون نفر در جهان نيازمند خدمات توانبخشي هستند
از باهم زيستن تا بهتر زيستن
جام جم آنلاين: بني آدم اعضاي يكديگرند.... حداقل در هفته سازمان بهزيستي! سازمان بهزيستي كشور در بيست و چهارم تير۱۳۵۹ تشكيل شد كه از آن پس از 25 تا 31 تير در كشور هفته بهزيستي ناميده ميشود.
هفته بهزيستي زماني است كه يادآوري شود بايد دست به دست هم بدهيم و به كمك افرادي برويم كه به كمكهاي ما نياز دارند تا بتوانند زندگي كنند. شعار امسال اين هفته به زيستن با جهاد توانمندسازي است. اين هفته زمان مناسبي است تا توجه بيشتر افكار عمومي به گروههاي آسيبپذير و خدمات بهزيستي جلب شود. هفتهاي كه به ما يادآوري كند هنوز صداي آرام گام برداشتن مردي كه آهسته آهسته از كوچههاي كوفه با كولهباري از غذا و آذوقه عبور ميكند تا دل يتيمي را شاد كند و دستي از روي مهر بر سر او بكشد، ميآيد. هفتهاي كه بايد به ما يادآوري كند بني آدم اعضاي يكديگرند...
بهزيستي مجموعه متشكلي از تدابير، خدمات، فعاليتها و حمايتهاي غيربيمهاي است كه به منظور بسط رحمت اسلامي جامعه و حفظ ارزشها و كرامات والاي انساني، با تكيه بر مشاركتهاي مردم و همكاريهاي نزديك سازمانهاي ذيربط در جهت گسترش خدمات توانبخشي، حمايتي، بازپروري و پيشگيري از معلوليتها و آسيبهاي اجتماعي و كمك به تأمين حداقل نيازهاي اساسي گروههاي كم بهره عمل ميكند.
تأمين و عرضه خدمات مربوط به معلولين جسمي، ذهني، رواني و اجتماعي قابل توانبخشي و غيرقابل توانبخشي از طريق نگهداري و مراقبت از آنان در واحدهاي مناسب در سطح ارگانهاي مركزي و استاني سازمان، بررسي مناطق و ارزيابي واحدهاي حمايتي و توانبخشي شبكههاي كشور به منظور بسط و گسترش كمي و كيفي خدمات، تعيين و اعلام ضوابط اجرايي و كنترل عرضه خدمات حمايتي و توانبخشي جهت واحدهاي تابعه و ساير مؤسسات غيردولتي در چارچوب وظايف سازماني، تعيين و پيشنهاد ضوابط و ميزان سرانه حق عرضه خدمات بهزيستي توسط واحدهاي استاني سازمان و ساير موسسات خدمتدهنده غيردولتي و همچنين تعيين سهم خدمتگيرندگان، پرداختهاي نقدي و غيرنقدي به افراد و گروههاي نيازمند و كمك به تأمين حداقل هزينه زندگي آنان طبق مقررات، تشويق و ترغيب مردم و افراد علاقهمند جهت مشاركت عمومي در فعاليتها و خدمات مراكز بهزيستي و ايجاد امكانات و شرايط لازم در اين مورد با استفاده از نيروهاي خودياري مردم تنها قسمتي از وظايف متعددي است كه سازمان بهزيستي به عهده دارد.
پس از آسيب
توانبخشي، كاركرد پس از آسيب بهزيستي محسوب ميشود.در واقع توانبخشي كمكي به معلول براي رسيدن به حداكثر تواناييهاي خود است. به زبان ساده، توانبخشي دربرگيرنده اهداف معين براي كاستن ازتاثير ناتواني، توانمند ساختن فرد براي رسيدن به استقلال وحضور در اجتماع، خودگرداني و كسب زندگي با كيفيت بهتر است. توانبخشي نه تنها شامل آموزش به افراد داراي ناتواني و معلوليت است، بلكه مداخلاتي را در نظامهاي عمومي جامعه به منظور تطابق و مناسبسازي محيط، تدارك حمايت از حقوق انساني و توانمندسازي آن انجام ميدهد. ميزان تخميني افرادي كه در هر زمان نياز به خدمات توانبخشي دارند حدود ۵/۱ درصد جمعيت است كه اين تعداد در تمام دنيا حدود ۹۰ ميليون نفر تخمين زده ميشود. تعداد معلولين در هر جامعهاي حدود ۷ تا ۱۰درصد جمعيت تخمين زده ميشود، اگر چه آمار كشورهاي مختلف از ۴ تا ۲۰ درصد است. اين اعداد نشانگر تعداد زياد افرادي است كه نيازهاي آنان براي خدمات توانبخشي، حقوق مساوي و مشاركت كامل برآورده نشده است.
مراقبت بهتر دوره حاملگي باعث افزايش ميزان بقاي كودكان دچار معلوليت شده است.البته مراقبتهاي بهداشتي مادر و نوزاد بايد بيش از اين افزايش يابد تا علاوه بر پيشگيري از بيماريها و صدمات، معلوليت كودكان نيز به طور زودرس كشف شود. طول عمر افراد معلول افزايش يافته و اين مساله باعث افزايش جمعيت افراد مسن و در نتيجه افزايش افراد معلول در جامعه شده است. شيوع بيماريهاي غيرواگير باعث تداوم افزايش تعداد افراد مبتلا به بيماريهاي مزمن و معلوليت شده است. همچنين صدمات به علت خشونت، درگيريها و حوادث ترافيك نيز زياد شده است.
افراد معلول در تمام جوامع طول عمر بيشتري نسبت به گذشته پيدا كردهاند و نتيجه اين مساله، نياز بيشتر به خدمات توانبخشي بوده كه تا به حال برآورده نشده است. به طور سنتي در جامعه براي برآورده كردن نيازهاي توانبخشي كار زيادي انجام نشده و گسترش محدود اينگونه خدمات باعث وابستگي به مؤسسات خصوصي شده است. البته گسترش فعلي اينگونه خدمات به شكلي است كه افراد معلول را قادر ميسازد تا مستقل تر زندگي كرده و در جامعه مشاركت بيشتري داشته باشند. اگر جامعه بتواند تسهيلات لازم را تامين كند كه معلول مشكلات حضور در جامعه را نداشته و قدرت استفاده از وسايل توانبخشي را داشته باشد، با موانع شهري روبهرو نشود، مشكل عبور و مرور نداشته باشد، در فعاليتهاي گروهي شركت نمايد و... ديگر آن فرد معلول نيست.
شايد براي بسياري توانبخشي به معناي خدمات پزشكي باشد. اما در حقيقت خدمات توانبخشي بهطور عمده در 3 حوزه توانبخشي اجتماعي، توانبخشي حرفهاي و توانپزشكي ارائه ميشود. خدمات توانبخشي اجتماعي مانند مناسبسازي محيط شهري و اماكن عمومي، مناسبسازي محيط مسكوني معلولان، خدمات مشاوره و راهنمايي از طريق روانشناسي و خدمات آموزشي پيشدبستاني جهت كودكان داراي معلوليت شديد است. خدمات توانبخشي حرفهاي يعني راهنمايي حرفهاي، آموزش حرفهاي و نيز گزينش حرفه مناسب كه براي مدد دادن به معلولان به منظور پيدا كردن و حفظ شغل در نظر گرفته شده است.
نكته: هماهنگي كميته امداد، آموزش و پرورش شهرداري ها، كانون اصلاح و تربيت، نيروهاي انتظامي، صدا و سيما و ديگر نهادها با سازمان بهزيستي باعث ميشود آسيبهاي اجتماعي كاهش يابد
آموزش فني و حرفهاي در كارگاههاي تحت پوشش سازمان، معرفي جهت آموزش فني و حرفهاي به خارج از سازمان، ارائه خدمات سنجش علايق شغلي و استعداد حرفهاي ـ روانسنجي و غيره، آموزش مهارتهاي سازگاري اجتماعي و ارتباطي و ارتباطات مستمر بين سازماني و خارج از دستگاههاي دولتي براي فراهم كردن زمينه اشتغال معلولين از جمله اقدامات اين حوزه محسوب ميشود.
خدمات توانپزشكي شامل خدمات پزشكي و توانبخشي بوده و اين خدمات در جهت خودكفايي معلولين است. خدمات توانپزشكي در كلينيكهاي توانبخشي به صورت تيمي انجام ميشود و علاوه بر پزشك كه كارهاي درماني را انجام ميدهد، بر طبق نياز معلولين، گروههاي ديگر توانبخشي در تيم شركت مينمايند. اين گروهها شامل فيزيوتراپي، كاردرماني، گفتاردرماني، شنواييشناسي، ارتوپدي فني، پرستاران و روانشناسان هستند.
در خدمات توانپزشكي از وسايل ساده و پيشرفته جـهت تـوانبخشي معلولين استفاده ميشود.
وسايل كمك توانبخشي مانند سمعك، ويلچر، عصا (زير بغل، آرنجي)، تشك مواج... و نيز گاهي جهت ارتقاي فعاليت از اورتزها و پروتزها (مانند كفش طبّي، انواع بريسها، اندام مصنوعي و...) در اين قسمت استفاده ميشود.
سازماني با آينده مبهم
در آغاز انقلاب اسلامي، تاكيد بر توسعه عدالت در توزيع منابع و خدماترساني همه جانبه توسط دولت، شكلگيري نهادهاي مختلفي را به دنبال داشت.
به ابتكار شهيد فياض بخش، با مصوبه شوراي انقلاب اسلامي در سال 1359 در جهت تحقق مفاد اصول سوم، بيست و يكم و بيست و نهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، سازمان بهزيستي تشكيل شد. اين نهاد از تلفيق 13 سازمان و نهاد دولتي و غيردولتي به منظور حمايتهاي گوناگون از كودكان نيازمند، زنان و كودكان بيسرپرست و نيز عرضه خدمات توانبخشي به معلولان جسمي و ذهني، مبتلايان به بيماريهاي صعبالعلاج، معتادان و ناسازگاران اجتماعي و همچنين پيشگيري از معلوليتها و آسيبهاي اجتماعي و غيره با توجه به حفظ ارزشها و كرامات والاي انساني و تكيه برتعاون و همياري مردم نيكوكار و همكاريهاي نزديك روحانيون متعهد و ساير طبقات دلسوز كشور تلاش ميكند.
فعاليت سازمان بهزيستي كشور در اوايل تاسيس آن به نحوي بود كه رئيس آن وزير مشاور بود و در كابينه حضور داشت، اما بعد اين ساختار تغيير كرد و سازمان بهزيستي در مجموعه وزارت بهداري و بهزيستي قرار گرفت.
از سال 64 كه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي تشكيل شد تا سال 83 كه وزارت رفاه و تامين اجتماعي شكل گرفت، سازمان بهزيستي كشور به عنوان يك سازمان زير مجموعه وزارت بهداشت فعاليت كرد، اما به علت انبوه مشكلات و گرفتاريهاي اين وزارتخانه در عمل، مسائل سازمان بهزيستي كشور مغفول بود و كمتر صداي مسوولان بهزيستي و گروه تحت پوشش اين سازمان به گوش مسوولان عاليرتبه كشور ميرسيد. در سال 1384 با تشكيل وزارت رفاه و تامين اجتماعي و الحاق بهزيستي به اين وزارتخانه اميد ميرفت وضعيت سازمان نيز بهبود يابد. اكنون نيز با ادغام وزارت رفاه و كار هنوز مشخص نيست چه آيندهاي در انتظار اين سازمان است و آيا اساسا اين سازمان وجود خارجي خواهد داشت يا وظايف آن به ساير نهادها محول خواهد شد.
چالشهايي براي بهزيستي
در حال حاضر، سازمان بهزيستي درحوزههاي فعاليت خود با چالشهاي مختلفي روبهروست. افزايش جمعيت، افزايش جمعيت جوان كشور و وضعيت اقتصادي كشور باعث گسترش پديدههاي مختلفي شده كه همگي تحت عنوان آسيبهاي اجتماعي طبقهبندي ميشوند. افزايش اعتياد و معتادان، كودكان بد سرپرست يا بيسرپرست، زنان خياباني، زندانيان، افزايش بزهكاري، فرار دختران و پسران، گسترش روز افزون سالمندي و تعداد سالمندان، افزايش تعداد معلولان شناخته شده و درخواستهاي آنان و خانوادههايشان براي دريافت خدمات توانبخشي و اجتماعي، مناسبسازي محيطي و نگرشي براي پذيرش اين گروه ازمعلولان در جامعه، موضوع اشتغال معلولان موضوعات مهمي هستند كه عدم توجه جدي بدانها موجب به وجود آمدن چالشهاي اساسي در اين حوزه خواهد شد.
در مقابل اقداماتي چون توسعه تشكلهاي غيردولتي، طراحي برنامههاي توانبخشي مبتني برجامعه، انجام برنامههاي غربالگري و پيگيري در زمينههاي نابينايي، ناشنوايي، كم تواني ذهني و پيشگيري ازحوادث فرهنگسازي در جهت جلوگيري از كودك آزاري، فرار دختران و پسران، اعتياد، بزهكاري و طلاق... از جمله تمهيداتي هستند كه براي مبارزه با اين چالشها يا به حداقل رسانيدن آنها اتخاذ شده است.
در جستجوي فردايي بهتر
فرداي بهتر، فردايي كه جامعه عاري از آسيبهاي اجتماعي باشد. جامعهاي كه معتاد نداشته باشد و طلاق، تكديگري، فحشا و... در كمترين حد خود باشد.اين جامعه شايد آرماني باشد اما اگر به اميد سازمان بهزيستي براي ساختن چنين جامعهاي باشيم قطعا دست نيافتني است.
در شرايط عادي و فقط براي انجام امور روزمره و نه ارتقاي سطح جامعه سازمان بهزيستي نياز به همكاري ديگر سازمانها دارد. هماهنگي كميته امداد، آموزش و پرورش، شهرداري ها، كانون اصلاح و تربيت، نيروهاي انتظامي، صدا و سيما و ديگر نهادها با سازمان بهزيستي باعث ميشود آسيبهاي اجتماعي كاهش يابد.
علي اخوان بهبهاني / جام جم