شهادت
و ديدن تمام راه :
كسى
كه تمامى راه را ديده و مانعها را شناخته است، اين وجود واقف منتظر است و از ديدن
حوادث و گرفتارىها نمىلرزد; زيرا از پيش آماده شده و به انتظار نشسته است .
آنهايى مىلرزند كه با رؤياها و توقعهاى بى
حساب، راه افتادهاند و خيال مىكنند تا به راه افتادى، تمام دشمنها برايت نقل و
نبات مىآورند .
عدل
و احسان :
مسأله
ى ديگرى كه مسلمان منتظر، بايد به آن اهميت بسيار بدهد، و در تحقّق و گسترش آن
بكوشد، عدل و احسان است. يكى از شعارهاى سرلوحه اى، در قرآن كريم، اين شعار سترگ
است:
(إنّ
اللّه يأْمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسان).
خداوند
به اقامه ى عدل و اشاعه ى احسان امر مى كند.
سخن
از عدالت و دادگرى، در اسلام و قرآن، اصلى است بنيادى و همه گير، كه نيازى به
توضيح ندارد. اهميت اين اصل تا آنجاست كه در بسيارى از احكام فقهى و عبادى نيز، به
گونه اى، به لزوم عدالت بر مى خوريم، از جمله در نماز جماعت، كه مى گويند، پيشنماز
بايد عادل باشد. و اين عدالت كه در پيشنماز شرط است نيز، به نوعى، ترك ظلم است
نسبت به نفس، و نسبت به غير.
اين
است كه منتظران ظهور دولت حق، و حكومت عدل، كه دينشان اسلام است، و كتابشان قرآن،
و نخستين امامشان على بن ابى طالب است (يعنى تجسُّمِ اعلاى عدالت و دادگرى)، و خود
در انتظار تحقق حكومت عدل جهانى به سر مى
برند، بايد پيوسته، نمونه ى اين عدل و عدل طلبى باشند، و اين چگونگى را نشان دهند،
و جامعه ى خويش را از احسان سرشار سازند. بايد جامعه ى آنان، نمونه ى آن عدل و
دادى باشد كه از آن دم مى زنند، و منتظر ظهور ابعاد كلى و جهانگير آنند.
مى
شود جامعه اى خود را منتظر حكومت عدل جهانى بداند، و خود، در محيط خود، در روابط
خود، در معاملات و حقوق و قوانين خود، عدالت را عملى نسازد، و رعايت نكند، و به
عدل و داد نگرايد، و از عدل و داد طرفدارى نكند، و در راه آن به پا نخيزد، و نشانى
از بسط و عدل و احسان در آن جامعه نباشد؟ اين امر چگونه مى تواند بود؟ و اگر باشد،
صدق اينگونه مردمى در انتظار، از كجا نمودار خواهد گشت؟.
فضيلت
انتظار :
در
روايات وارد شده از ائمه معصومين(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود
آخرالزمان برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وامىدارد كه چگونه ممكن است عملى
كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از اين چنين فضيلتى برخوردار باشد.
البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفى كه براى
منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر اين فضيلت را روشن مىسازد.
در
اينجا به پارهاى از فضائلى كه براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقيةاللهالاعظم
بر شمرده شده اشاره مىكنيم:
1-
مرحوم صدوق در كتاب «كمالالدين» از امام صادق(ع) ، روايت كرده كه آن حضرت به نقل
از پدران بزرگوارشان، - كه بر آنها درود باد - فرمود:
«المنتظر
لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيلالله»
«منتظر
امر (حكومت) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد»
2-
در همان كتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران
وارد شده
«طوبى
لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره اولئك اولياءاللهالذين
لاخوف عليهم و لا هم يحزنون»
«خوشا
به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش
فرمانبردار از او، آنان اولياء خدا هستند ، همانها كه نه ترسى برايشان هست و نه
اندوهگين شوند».
3-
مرحوم مجلسى در كتاب «بحارالانوار» به سند خود از اميرالمؤمنين،(ع) ، نقل مىكند
كه آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج
و لاتياسوا من روحالله فان احب الاعمال الىالله عزوجل انتظارالفرج»
«منتظر
فرج باشيد و از رحمتخداوند نااميد نشويد. بدرستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند
عزوجل، انتظار فرج است».
4-
همچنين مرحوم مجلسى روايت ديگرى را به سند خود از فيض بن مختار نقل مىكند كه در
آن امام صادق،(ع) مىفرمايند:
«من
مات منكم و هو منتظر لهذاالامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مكث هنيئة ،
ثم قال: لا بل كم قارع معه بسيفه، ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسولالله(ص)»
«هر
كس از شما بميرد در حاليكه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم(ع) در
خيمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ كرده ، آنگاه فرمود:
نه ، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت
شمشير بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا(ص)، شهيد شده
باشد.»
قائم
و قيام :
اين
قيام به هنگام شنيدن نام قائم يعنى آمادگى داشتن در هر آن، براى قيام و مبارزه و
جهاد در راه تحكيم عدالت جهانى در ركاب حجّت خدا. شيعه ى منتظر در عصر غيبت بايد
همواره داراى چنين هدفى باشد.
وجوب
انتظار:
ابو
بصير خدمت امام باقر ـ عليه السلام ـ مى رسد و عرض مى كند: اى فرزند رسول خدا! آيا
مى پذيريد كه من دوست و تنها متوجه و گردن نهاده بر ولايت شمايم؟ امام ـ عليه
السلام ـ فرمود:
آرى! عرض نمود:
پس
اينك پرسشى دارم كه جواب دهيد، زيرا من نابينايم و كمتر راه مى روم; و نمى توانم
هر زمان خدمت شما برسم. امام ـ عليه السلام ـ فرمودند: خواهش خود را عرضه دار! گفت:
مرا از آن دين كه خود و خاندانت بدان پايبنديد،
آگاه ساز تا من نيز بدان گردن نهم. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: اگر چه به كوتاهى
سخن گفتى، ليكن سؤالى بس بزرگ نمودى; بخدا سوگند! دين خود و پدرانم را بر تو عرضه
مى كنم و آن گواهى به يگانگى خداوند و رسالت محمد و اقرار بر آنچه او از جانب
پروردگار آورده و دوستى با آنان كه دوست مايند و بيزارى از هر كه دشمن ماست و
تسليم بودن بر فرمان ما و انتظار كشيدن قائم ما و كوشش نمودن (در راه اطاعت خداوند)
و پرهيز از آنچه او نمى پسندد.
اين
نكته اى بسيار شگرف است كه انتظار دوشادوش توحيد و نبوت از اصول مهم دين محمدى است.
و آن حكايت از چيزى فراتر از وجوب دارد.
برگرفته از : شبكه جهاني اطلاع رساني امام مهدي (عج)