ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 22 تير 1390     |     کد : 22363

استقلال و پرسپوليس غرق در‌ چرخه تغييرات

بي‌ثباتي به يكي از عوامل اصلي ناكامي تيم هاي بزرگ فوتبال ايران تبديل شده است .

بي‌ثباتي به يكي از عوامل اصلي ناكامي تيم هاي بزرگ فوتبال ايران تبديل شده است .
جام جم آنلاين: دهمين دوره ليگ برتر فوتبال ايران هم با هياهوي زيادي كه داشت بالاخره با قهرماني سپاهان به پايان رسيد تا اين تيم اصفهاني صاحب ركوردي ديگر در ليگ حرفه‌اي فوتبال ايران شود.‌ زردپوشان براي دومين سال متوالي جام را بالاي سر بردند تا از اين حيث تنها تيمي باشند كه 2 سال متوالي قهرمان ليگ‌برتر مي‌شود، اما جام ديگر كه مسابقات حذفي را شامل مي‌شد حكايتي ديگر داشت.

اين جام كه البته سرنوشت آن چند روز بعد از مشخص شدن چهره قهرمان ليگ برتر رقم خورد با دردسرهاي فراوان سرانجام نصيب پرسپوليس تهران شد تا اگر چه امير قلعه نويي با سپاهان 2 سال متوالي قهرماني ليگ برتر را كسب كرد اما علي دايي هم به خود ببالد كه ركورد كسب 2 جام متوالي حذفي را با پرسپوليس براي خود ثبت كرده است. سرمربيان سابق تيم ملي در فصلي كه حواشي در آن بيداد مي‌كرد توانستند گوي سبقت را از ساير همكاران خود بربايند تا اعتبار دوباره‌اي براي خود دست و پا كنند. ‌هردو مربي بلافاصله پس از اين اتفاقات شرايط نامناسبي با باشگاه خود پيدا كردند و دم از جدايي زدند تا از اين بابت هم رقابت با يكديگر را از ياد نبرند.

در اين بين دايي با كاشاني مشكل شخصي پيدا كرد و قلعه نويي البته با مسوولان باشگاه سپاهان بر سر سقف قرارداد به توافق نرسيد. وي به ادعاي رئيس هيات مديره اين باشگاه پول هنگفتي را طلب كرده بود. اگر استعفاي ناگهاني و البته قابل پيش‌بيني كاشاني سرپرست باشگاه پرسپوليس را در كنار نگرش جديد مديريت باشگاه سپاهان درخصوص رعايت كردن سقف در نظر گرفته شده براي قراردادهاي بازيكنان و مربيان را به اتفاقات قبل اضافه كنيم، مي‌بينيم دو تيمي كه در ليگ دهم توانستند به جام دست يابند بلافاصله با اتفاقاتي مواجه شدند كه خيلي زود شيريني قهرماني را به كام طرفدارانشان تلخ كرد.

اين نكته‌اي است كه در كمتر ليگ حرفه‌اي دنيا به چشم مي‌آيد و به نوعي تفاوت‌هاي ما و حرفه‌اي‌ها را بيان مي‌كند. درست مثل برنامه ريزي‌ها، تعويق‌هاي گاه و بيگاه بازي‌ها و حتي مراسم‌‌ اهداي جوايز تيم قهرمان كه در هيچ‌كدام نمي‌توان آن را با اروپاييان و حتي شرقي‌ها مقايسه كرد. شايد كمتر تيم بزرگ دنيا را كه قهرمان ليگ يا جام حذفي شده، اين‌گونه ببينيم كه به جاي تقويت تيم خود و حفظ عناصر اصلي موفقيت، انسجام خود را از دست بدهند. اين البته تنها يكي از تفاوت‌هاي ما و آنها در نداشتن ثبات در فوتبال است.

نگاهي به تحولات مديريتي و فني در بسياري از تيم‌هاي مطرح وحتي معمولي كافي است تا به تفاوت‌هاي عمده ما و آنها پي ببريم. تفاوتي كه شايد به جرات يكي از مهم‌ترين دلايل عدم نتيجه‌گيري و پيشرفت فوتبال در باشگاه‌ها و عرصه ملي است.

حرفه‌اي به معناي واقعي

ثبات در دنياي حرفه‌اي‌ها همواره از مهم‌ترين عوامل موفقيت تيم‌ها به حساب آمده است، بخصوص در مديريت باشگاه‌ها كمتر شاهد تغييرات متوالي نظير آنچه در فوتبال ايران رخ مي‌دهد هستيم. در فوتبال ايران همه چيز به نتايج مقطعي تيم‌ها بستگي دارد و بعد از چند نتيجه متوالي ضعيف تيم‌ها، شايعه كنار گذاشتن سرمربي و متعاقب آن مدير باشگاه‌ها به گوش مي‌رسد. در واقع اين بي‌ثباتي خود ناخواسته به يكي از عوامل اصلي ناكامي تيم‌هاي بزرگ فوتبال ايران تبديل شده است و همواره اين انتقاد هم مطرح بوده كه مديران باشگاه‌ها به خاطر حفظ موقعيت متزلزل خود در باشگاه‌ها تصميم‌هاي احساسي و غيرمنطقي مي‌گيرند و در اين بين بيش از هر كسي مربيان قرباني مي‌شوند. اين اتفاقات در فوتبال به ظاهر حرفه‌اي ما به امري طبيعي تبديل شده و ديگر كسي نسبت به بي‌ثباتي‌ها در باشگاه‌ها چندان انتقاد نمي‌كند. اين در حالي است كه در عالم حرفه‌اي هرگز با چنين بي‌ثباتي مواجه نيستيم و كمتر پيش آمده شاهد تغييرات متوالي باشيم. البته فرهنگ و شرايط مديريتي در باشگاه‌هاي اروپايي نيز با ايران كاملا متفاوت است، به‌گونه‌اي كه در بسياري از كشورها مديريت باشگاه‌ها نسل به نسل منتقل مي‌شود. در ايتاليا از اين موارد زياد ديده مي‌شود، به عنوان مثال خاندان موراتي باشگاه اينتر را در تملك خود دارد و تغييري در مديريت اين باشگاه شاهد نيستيم. باشگاه پايتخت نشين رم هم براي سال‌هاي طولاني تحت سلطه خانواده سنسي بوده و همين چند روز پيش بود كه خاندان سنسي بعد از 18 سال مديريت بر اين باشگاه، آن را به يك آمريكايي تحويل دادند. فرانكو سنسي كه از سال 1993 در راس امور اين باشگاه قرار گرفته بود در سال 2008 درگذشت و پس از آن روزلا سنسي دخترش اداره امور را در دست گرفت كه وي سرانجام موافقت كرد اين باشگاه را به يك سرمايه‌گذار آمريكايي‌تبار به نام توماس دي بندتو تحويل بدهد. باشگاه يوونتوس هم كه به كمپاني فيات تعلق دارد همواره با انتخاب يك مدير از سوي هيات مديره اين شركت در ميادين ظاهر مي‌شوند. در واقع مي‌توان گفت اين باشگاه‌ها تنها به دنبال به روز شدن هستند، اما ساختار همان است كه از قبل وجود داشته.

نكته: در فوتبال ايران همه چيز به نتايج مقطعي تيم‌ها بستگي دارد و بعد از چند نتيجه متوالي ضعيف تيم‌ها، شايعه كنار گذاشتن سرمربي و متعاقب آن مدير باشگاه‌ها به گوش مي‌رسد
در انگليس هم اگرچه در سال‌هاي اخير با هجوم ثروتمندان خارجي براي خريد باشگاه‌هاي ليگ برتري مواجه بوده‌ايم اما در ساختار كلي اين باشگاه‌ها تغييري ايجاد نشده است. نماد ثبات در انگليس شايد تيم‌هاي بزرگ منچستر‌يونايتد و آرسنال باشند كه مالكان آن عوض شده‌اند اما نوع تشكيلات قبل همچنان پابرجاست. در اين بين نه تنها مديريت باشگاه‌ها از ثبات لازم برخوردار است كه مربيان هم با تغييرات تشكيلاتي روي نيمكت‌ها از جايگاه مستحكمي برخوردار هستند. درست نقطه مقابل فوتبال ايران كه با هر رفت و آمد مديري، كادر فني هم بايد تغيير كند. البته نماد واقعي ثبات درتيم‌ها را بايد در يك تيم فرانسوي جستجو كرد. باشگاه اوسر فرانسه حدود 40 سال فردي به نام گيرو را به عنوان سرمربي و مربي در كادر فني خود داشت. اين مربي در سال‌هاي اخير تنها به‌واسطه بيماري و خستگي توانسته نيمكت را تحويل فرد ديگري بدهد، با اين حال او همچنان ركورددار است. در نقطه مقابل هم باشگاه‌هايي مثل رئال مادريد و چلسي هستند كه مديريت باثباتي دارند اما نيمكت آنها كاملا لغزان است. كوچك‌ترين ناكامي در اين تيم‌ها با تغييرمربي همراه خواهد شد و اين سياستي است كه همواره 2 باشگاه ياد شده از آن پيروي كرده‌اند. در آلمان برخلاف آنچه تصور مي‌شد تغييرات روي نيمكت‌ها تقريبا زياد است. آمارها نشان مي‌دهد در هر فصل تقريبا نيمي از تيم‌هاي بوندس‌ليگا مربي خود را تغيير مي‌دهند اين در حالي است كه به لحاظ ثبات در مديريت، ژرمن‌ها سرآمد همه هستند. آلمان‌ها در 80 سال اخير فقط 6 رئيس فدراسيون داشته‌اند و از دهه 50 ميلادي تاكنون نيز تنها 7 مربي روي نيمكت اين تيم به عنوان سرمربي نشسته‌اند كه بيشترين تغييرات در همين سال‌هاي اخير رخ داده است. سپ هربرگر در د‌هه‌هاي 50 و 60 هدايت اين تيم را به‌عهده داشت. هلموت شون، يوپ دروال، فرانتس بكن باوئر، برتي فوگتس، اريش ريبك، رودي فولر،يورگن كلينزمن و حالا هم يواخيم لو مربيان تيم ملي آلمان بوده‌اند.

يك نمونه در فوتبال ايران

اگر بخواهيم يك نمونه در اين رابطه از فوتبال ايران را معرفي كنيم بدون ترديد سپاهان اصفهان را مد نظر قرار مي‌دهيم. اين باشگاه به همراه ذوب‌‌‌‌‌آهن (ديگر تيم اصفهاني) را همگان با ثبات‌ترين تيم‌ها در فوتبال به ظاهر حرفه‌اي ايران مي‌دانند. سپاهان البته چربش بيشتري در اين زمينه بر رقيب همشهري دارد و به همين خاطر هم بوده كه موفق‌ترين تيم در تاريخ ليگ برتر به حساب مي‌آيد. اولين خودنمايي زردپوشان اصفهاني به دومين دوره ليگ برتر برمي گردد كه با قهرماني تا حد زيادي خود را به فوتبال دو قطبي ايران تحميل كردند.اين تيم اصفهاني پس از آن در جام حذفي سرمايه‌گذاري ويژه‌اي كرد تا جايي كه 3 بار توانست در اين جام عنوان قهرماني را به خود اختصاص بدهد. 2 قهرماني ديگر اين تيم در ليگ برتر با امير قلعه‌نويي، سپاهان را كاملا با رقباي ديگر متمايز كرده است. آنها از اين حيث بهترين آمار را در ليگ برتر به خود اختصاص داده‌اند. در واقع سپاهان را مي‌توان پرچمدار مبارزه با دو قطبي بودن فوتبال باشگاهي در ايران دانست كه در اين راه كاملا موفق بوده و به عنوان يك الگو مطرح است. خيلي‌ها منابع وسيع مالي را رمز موفقيت اين تيم مي‌دانند كه شايد يكي از عوامل آن باشد اما نمي‌توان همه موفقيت‌هاي زردپوشان را تنها به اين عامل ربط داد.بدون ترديد ثباتي كه در اين باشگاه وجود داشته در كمترين باشگاهي در ايران به چشم مي‌آيد و همين موضوع باعث شده تا اهداف عاليه باشگاه بهتر به اجرا در آيد.سپاهان از سال 81 با مديريت محمدرضا ساكت در ليگ برتر حاضر است و در تمام اين سال‌ها با وجود ناكامي‌ها، ‌ موفقيت‌ها و تغييرات در سطح مديريت كارخانه فولاد مباركه، به مديريت باشگاه اعتماد شده و نتيجه آن راهم ديده‌اند. در واقع اين ثبات مديريتي به يكي از عوامل اصلي موفقيت‌هاي سپاهان تبديل شده است. اين در حالي است كه استقلال و پرسپوليس دو قطب گذشته فوتبال ايران با تغييرات مداوم در اوج بي ثباتي به ادامه حيات مي‌پردازند و اين موضوع را مي‌توان به عامل اصلي ناكامي هايشان ربط داد. از سال 81 تا كنون علي ميرزايي، علي پروين، اكبر غمخوار، حجت‌الله خطيب، محمدحسن انصاري‌فرد، حبيب كاشاني، داريوش مصطفوي، عباس انصاري‌فرد و دوباره حبيب كاشاني به عنوان مدير و سرپرست باشگاه زمام امور را در دست داشته‌اند. آمار كاملا گواه اوج بي‌ثباتي دراين باشگاه است. در باشگاه رقيب نيز شرايط در دوران ليگ برتر بهتر از قرمزها نبوده است. علي فتح‌الله‌زاده، محمدحسين قريب، كاظم اوليايي، دوباره قريب، مقداد نجف‌نژاد، بار ديگر فتح‌الله‌زاده، واعظ آشتياني و دوباره فتح الله زاده افرادي بودند كه در چرخه مديريت باشگاه استقلال در 9 سال اخير مسووليت را به عهده گرفته‌اند. اين تغييرات مداوم مديريت در 2 باشگاه بزرگ پايتخت بي‌ثباتي را به روي نيمكت مربيگري و مستطيل سبز هم انتقال داده و اين‌گونه است كه افول چشمگير اين دو تيم در مقابل ظهور قدرت‌هاي جديد شكل گرفته است.

علي رضايي ‌/‌ جام‌جم


نوشته شده در   چهارشنبه 22 تير 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode