امسال نيمه شب نيمه شعبان، ساعت 11، همه بايد دعاي فرج را بخوانيد .
آيتاللهالعظمي وحيد خراساني از مراجع عظام تقليد در آستانه فرارسيدن نيمه شعبان در بيانات گهرباري عظمت ماه شعبان و مولود موعود آن را بيان کرده و عموم دلباختگان به حضرت حجت(عج) را موظف به قرائت دستهجمعي دعاي فرج در ساعت 11 شب نيمه شعبان نمودند.
به گزارش مرکز خبر حوزه، متن کامل سخنان معظمله که در جمع تعدادي از جوانان و دانشجويان در مشهد مقدس ايراد شده به شرح ذيل است:
در آستانه حلول ماه شعبان المعظم هستيم، در اين ماه شبي هست و در آن شب مولودي هست. عظمت آن شب و عظمت مولود آن شب فوق بيان و ادراک ماست. شيخ الطائفه در هزار سال قبل تقريبا، در کتاب مصباح المتهجد اين دعا را ذکر ميکند: مطلع دعا اين است: اللهم بحق ليلتنا هذه ومولودها. چه شبي است که در اين دعا خدا را به آن شب قسم بايد داد و عظمت آن شب در چه حد است که امام دستور داده بگوئيم: بحق ليلتنا هذه ؟
********* خورشيد منظومه ملکوت
اما آن کس که آن شب متولد شده، آنجا ديگر کُمِيت عقل لنگ است. در مُلک منظومهاي است، خدا در منظومه مُلک، خورشيد را آفريده، در ملکوت هم منظومهاي است و خورشيدِ منظومه ملکوت، ولي عصر است، صاحب الزمان است. اگر چشمي قدرت دارد جرم خورشيد را ببيند عقلي هم در عالم، قدرت دارد مقام آن خورشيد را که اسمش صاحب الزمان است و مهدي موعود است، درک کند.
************ پيامبر را نشناختهايم
ما عمري گذشت، هنوز نفهميديم رعيت چه امامي هستيم؟! وقتي امام زمان شناخته ميشود که خاتم انبياء، شخص اول عالم شناخته بشود. چرا؟ حديث، صحيح است، معناي حديث صحيح اين است که تمام فقهاء عظام مذهب- بلا استثناء- بر طبق سند اين حديث در اعظم و ادق مسائل احکام خدا فتوا ميدهند. فقهاء مذهب، مبانيشان در حجيت خبر مختلف است. عدهاي کثير خبر ثقه را حجت ميدانند، عدهاي مثل فقيه نحرير، صاحب مدارک، به خبر ثقه هم فتوا نميدهد، به خبر صحيح فتوا ميدهد.
اين مطلب در خبر صحيح است وآن خبر اين است : رسول خدا فرمود: "المهدي من وُلدي اسمه اسمي وکنيته کنيتي؛ أشبه الناس بي، خَلقا وخُلقا ". عقل اين جا ديگر کُمِيتش لنگ است.
اولا پيغمبر خاتم کيست؟
او کسي است که در قرآن يک سوره هست، اسم آن سوره، "سوره بلد" است. بعد به قرآن رجوع کنيد، اسم سورهها مختلف است : سوره يس، سوره صافات، سوره مُلک؛ آن عمود سوره نقطه اسم سوره ميشود.
اين سوره اسمش "سوره بلد" است . بلد يعني چه؟ شهر. مشهد شهر است. تهران شهر است. مدينه شهر است. مکه شهر است. خدا، ذات قدوسي که ميلياردها کهکشان به اراده او ميگردد و ميچرخد و تمام عالم امکان به امر "کُن" از او "فيکون" است، همچو خدايي به آن شهري که پيغمبر خاتم در آن شهر است، قسم ياد ميکند: "لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ، وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ"، چون تو دراين شهري من به اين شهر قسم ياد ميکنم .عظمت خاتم اين است، کيست او؟ آن کسي است که يک سوره در قرآن است به اسم " سوره اسراء" مبدأ سوره اين است: "سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آَيَاتِنَا".
مثل شيخ انصاري ديگر اينجا مبهوت ميشود. خدا خودش را تسبيح ميکند : سبحان الذي که او را آن شب به معراج برده. عظمت پيغمبر خاتم اين است. "سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آَيَاتِنَا". آن شب او را برديم که آياتمان را به او نشان بدهيم. حالا آن آيات چيست؟!
********* ستارههاي شب معراج
باز يک سوره در قرآن است به اسم سوره نجم: "وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى، مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى، وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى". قسم به نجم و ستاره ياد ميکند بر شرح حال اين پيغمبر. آن وقت مدح اين است، مداح کيست ؟ مداح خدا، مدح "سوره والنجم"، مدح هم اين است : " وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى، عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى، ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى، ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى، فَکَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى... تا ميرسد به آنجا: " لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى" .
******** آنكه مداحش خداست، مداح مهدي شده
اين آيات چيست؟ آن وقت آن شب چه ديد؟
شبي که به معراج رفت آن معراجي که خدا خودش را به آن معراج تسبيح ميکند، پرده از مقابل چشمش برداشته شد، نگاه کرد دوازده ستاره ديد. ستاره اول اميرالمومنين، بعد ديد يک ستاره باز بين اين ستارهها مثل ستاره صبح ميدرخشد، پرسيد پروردگارا! اين کيست؟ خدا معرفي کرد: اين مهدي آل محمد است. امام زمان اين است. بعد حديث صحيح اين است: "المهدي من ولدي ...". آن خاتم که مداحش خداست باز شده مداح امام زمان، مقام ولي عصر اين است . "المهدي من ولدي إسمه إسمي کنيته کنيتي ...". در عالم اسم پيغمبر خاتم و کنيه او براي احدي جائز نيست، فقط يک نفر است که هم اسم خاتم اسم اوست و هم کنيه خاتم کنيه اوست.
********** اسامي پيامبر (ص)مختص مهدي(عج) است
دو اسم پيغمبر دارد: اسم آسماني احمد است؛ اسم زميني محمد است .هر دو اسم را خود پيغمبر خاتم به امام زمان هديه کرد: هم اسمش را، هم کنيهاش را. اسم، اسم خاتم؛ کنيه هم ابوالقاسم . اين اسم و اين کنيه براي هيچ امامي نيست الا ولي عصر.
اين است که امام زمان را بشناسيد. آنجايي که عقل مبهوت است اين است : اشبه الناس، شبيه ترين تمام مردم عالم هم در خَلق، هم درخُلق به من، آنچه پيغمبر دارد همه در وجود او منعکس است.
آنچه پيغمبر خاتم دارد چيست؟ علمي است که خدا در قرآن ميفرمايد: "وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکَ عَظِيمًا". علم او به حدي است که آية الکرسي را بخوان : "العلي العظيم"، آن وقت آن "علي عظيم" به علم پيغمبر خاتم که ميرسد تعبيرش اين است :" وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکَ عَظِيمًا"، علمش به عظمتي است که خداي علي عظيم آن علم را عظيم شمرده است . ميرسد به خُلقش، ميفرمايد :" إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ" هم آن علم، هم آن خُلق، هر دو به مهدي آل محمد داده شده. امام زمان اين است .
************ درخواست موسي از خدا که اجابت نشد!
بعد از اين هميشه نگران باشيد اين کلمات را به او با اين نظر گفتگو کنيد. هر چه معرفت بالاتر ارزش بيشتر. چه مقامي است؟! چه منصبي است ؟! قرآن بخوان . موسي بن عمران کيست؟ موسي بن عمران کسي است که خدا در قرآن ميفرمايد: " وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِيمًا"، "وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا"
موسي بن عمران کسي بود که خدا نُه آيه به او داد، يک آيهاش عصايي بود که انداخت، سحر تمام سحره را بلعيد. يک آيهاش اين بود : دستش را از آستين در ميآورد دنيا را به آن دست منور ميکرد، آن وقت همچو موسي بن عمراني در سِفر اول تمکين و فضلي که خدا به امام زمان داده مطالعه کرد. وقتي به مقام او پي برد، گفت: بارالها!... ـ اين دعاي موسي بن عمران است ـ، گفت: بارالها! مرا به آن مقام برسان . مقام همچو مقامي است . چنين موسايي آرزو ميکند. بعد جواب ميآيد: اي موسي! اين مقام براي احدي ميسر نيست.
باز دوباره نظر کرد، آن مناقب و آن فضائل و آن مکارم و آن کمالات را نسبت به آن حضرت ديد، دوبار، باز دعا کرد: خدايا! مرا او قرار بده ! جواب آمد: اين ميسر نيست.
مرتبه سوم...، اينجا است که عقل همه علما، حکما، فقها مبهوت است. مرتبه سوم باز دعا کرد: خدايا مرا آن آخرين جانشين خاتم قرار بده. جواب آمد: ميسر نيست. اين است مقام امام زمان.
********** دل متصل به امام زمان(عج)
رابطه با او چيست؟ راه ارتباط اين است . اين شيشه را ميبينيد؟ تاريخ اين شيشه را ببين. هرچه هست اينجاست. اين لامپ شيشه بود، آن شيشه در دل سنگ بود، آميخته به سنگ. آن سنگ رفت در کوره، ذوب شد، شيشه جدا شد، آن شيشهها، ذرات، جمع شد. بعد شيشه گر آن ذرات را خمير کرد، آخر در آن دميد، شد لامپ، بعد به اين دستگاه متصل شد رابطه با برق پيدا کرد الان ديگر شيشه نيست، سرتا پا نور است. دل من وتو اين است؛ روح ما هم اين است. اين روح آلوده به سنگِ هوي وهوس است، بايد به مجاهده جدا بشود از آن هوي وهوس، آن روح ميشود شيشه صاف ؛ بعد در کوره تقوا آن شيشه ميشود لامپ، وقتي شد لامپ، مرکز برق امام زمان است، متصل ميشود همان دل از اين جوان به آن مرکز، يکسره ميشود نور. راه اين است .
*مجسمه پيامبر ميآيد
امام زمان وقتي ميآيد مجسمه پيغمبر خاتم است. پيغمبر خاتم که بود؟ "وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ". وجود امام زمان، رحمة للعالمين است؛ بعضي از نادانها تصور ميکنند ميآيد قلع و قمع ميکند، بعد فکر ميکنند وقتي ما را ميکشد پس چرا در انتظارش باشيم؟! اينقدر شعور نيست که درک کنند...؛ باغ را ديدهاي؟ باغبان ميآيد در باغ خارها را از زمين ميکِشد. بايد بکشد يا نه؟! باغ براي پرورش گُل است، نه براي خار. همانطوري که باغبان از باغ خارها را درو ميکند، امام زمان هم خارهاي باغ انسانيت را درو ميکند. اگر گُل بشوي پرورشات ميدهد.
جراح چه ميکند؟ وقتي غده پيدا شود، اول آن غده را معالجه ميکند تا جايي که ميسر است مرهم ميگذارد، دوا ميدهد، اگر دوا اثر نکرد، مرهم نتيجه نداد، آن وقت چه بايد بکند؟ يا بايد اين آدم بميرد يا بايد اين غده درآيد، آنجاست که جراحي ميکند غده را در ميآورد. به آن جراح ميشود گفت: چرا غده را در آوردي؟! چرا تيغ کشيدي بر سر اين بيچاره؟! امام زمان غدههاي انسانيت را در ميآورد. اين است که شمشيرش رحمت است، بخششاش هم رحمت است؛ تمام وجود رحمت است.
خدايا! به خون سيدالشهداء، به آن لب زهر خورده علي بن موسي، همه ما را مورد نظر خاص او قرار بده! اگر يک نگاه کند با آن نگاه چه ميکند؟! يک نظر او اثرش اين است:
************* کرامتي شگفتانگيز
شيخ صدوق -اعلي الله مقامه- رأس المحدثين، او در کمال الدين نقل ميکند از محمد بن حسن صيرفي، اين مرد ساکن سرزمين بلخ بوده، مردم بلخ وجوهات مالشان را به اين مرد ميدهند که بياورد در بغداد به نائب امام زمان، ابوالقاسم حسين بن روح، تحويل بدهد. خوب اينها را فکر کنيد. بلخ کجا، بغداد کجا! آن هم آن زمان که از تهران تا مشهد دو ماه بايد با مرکب راه بروند تا به اينجا برسند. از بلخ تا بغداد!
آن اموال را شمش طلا ونقره کرد. آماده سفر شد. مدتها راه را طي کرد، رسيد به سرخس، وقتي به سرخس رسيد خيمهاش را در يک زمين ريگزاري نصب کرد، شمشها را شمرد. يکي از اين شمشسها در ميان آن ريگها گم شد. اين مرد امين از مال خودش رفت نقره خريد. رسيد به همدان. باز از سرخس آن روز تا همدان، آنجا نقرهها را شمش کرد، اين شمش را درميان آن شمشهاي نقره ضميمه کرد، بعد از همدان بار سفر بست، رسيد به بغداد. سراغ گرفت که ابوالقاسم حسين بن روح کجاست؟ وقتي خانه او را پيدا کرد، کيسه طلا و نقره و شمشها را مقابل او گذاشت. اين کسي است که نَفَس امام زمان به او رسيده، شمشها همه مقابل او جمع شد، محمد بن حسن نگران است، ديد حسين بن روح اين شمشها را زير و رو کرد، يکي از اينها را درآورد، گفت: اين شمش از ما نيست، شمشي که مربوط به ماست در سرخس در ميانه ريگها گم شده، تو هم براي اينکه خيانت در امانت نکني به همدان که رسيدي از مال خودت اين سبيکه را درست کردي، در ميانه اين اموال گذاشتي، اين برميگردد به خودت، تو هم وقتي برگشتي به سرخس در همان جا خيمه ميزني بعد ميگردي آن شمش گمشده را پيدا ميکني، بعد که پيدا کردي سفر ديگر که آمدي به بغداد ديگر مرا نميبيني، به نائب بعد از من تحويل بده.
اين کسي است که دَم او، نَفَس او به اين شخص خورده، به اين مقام رسيده، گذشته را ميبيند، آينده را ميبيند، در بغداد است، بلخ و سرخس زير نظر اوست، همدان در قبضه قدرت اوست . اگر نوکر امام زمان اين است، نائب ولي عصر اين است، آيا خود صاحب امر در چه مقامي است ؟! اين است که موسي بن عمران، کليم الله حسرت مقام او را ميخورد.
خوشا به حال شما اگر قدر بدانيد.
*********** همه با هم دعا کنيم
امسال نيمه شعبان، شب نيمه، ساعت 11 ،همه بايد دعاي فرج را بخوانيد. دوره سال هم اين برنامه را ترک نکنيد. هر روز به قدري که وقتتان اجازه ميدهد قرآن بخوانيد، به خود ولي عصر هديه کنيد. اگر اين کار را عمل کنيد، تو، دوره سال هر روز بالاترين گوهر را که کلام الله است قرائت کني، به او هديه کني، شب بيست و سوم رمضان که شب قدر است دفتر عملت به امضاي او ميرسد، آيا با تو چه معامله خواهد کرد؟
************ توصيه به جوانان براي قرائت قرآن و نماز اول وقت
افسوس که عمر گذشت و ما از اين زندگي بهرهاي که بايد نبرديم. شما جوانيد! از دوران جواني کار کنيد، قرآن را هر روز ترک نکنيد، به امام زمان هديه کنيد، اگر يک گِلي را کنار دسته گُل بگذاري، روز اول اثري نميبيني اما اگر يکماه اين گِل کنار آن گُل بود بعد که برداشتي ميبيني بوي گُل ميدهد. دل من و تو هم اين جور است، يک روز قرآن بخواني مثل گِلي است که يک روز کنار گُل است، اما اگر يکسال هرروز قرآن بخواني، آن هم قرآن را به او هديه کني، به اين هديه برميگردد به او، ديگر کار، کارتو نيست؛ ميشود از من و تو هديهاي به سليمان زمان. آن وقت او به کرمش با ما چه معامله خواهد کرد؟! اين است مقام، منصب، اين است راه ارتباط با ولي عصر.
شما تصور ميکنيد که او از نظرها پنهان است ولي خبر نداريد که چشمها از ديدن او محروم است اما اشعه انوار او برهمه اين دلها ميتابد. خودش فرمود: ما شما را فراموش نميکنيم، ما مراعات شما را از دست نميدهيم. همه شما تحت نظر اوايد، سعي کنيد از اين نظر بيگانه نشويد. نماز را اول وقت بخوانيد، رابطه را با خدا حفظ کنيد، قرآن را هر روز بخوانيد، به او هديه کنيد. با اين دو عمل، هم به مبدأ عالم مرتبطايد، هم به حجت او، سعادت دنيا وآخرت نصيب همه شماست.
اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه وعلي آبائه، في هذه الساعة وفي کل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتي تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فيها طويلا.
اللهم أصلح کل فاسد من أمور المسلمين، اللهم صل وسلم علي وليک وحجتک صاحب العصر والزمان عدد ما في علمک، بحق محمد وآله الطاهرين، والحمد لله رب العالمين.