15 رجب

هنوز مردم غم از دست دادن امام حسين عليه السلام را فراموش نکرده بودند که زينب کبري عليهاالسلام خواهر بزرگوار او و دختر نمونه حضرت علي عليه السلام بار سفر بست و از دنيا رفت و غم مسلمانان را تازه تر کرد.آن روز 15 رجب بود. آسمان از اين حادثه غم انگيز رنگ ماتم گرفته بود. الان سال ها از آن حادثه گذشته است. امروز هم 15 رجب است و سالگرد رحلت حضرت زينب عليهاالسلام . به همين دليل دل هاي همه عاشقان او، غمگين است و دوست دارند به زيارت حضرت زينب عليهاالسلام بروند. اما امروز ياد آن حضرت را گرامي مي داريم و رحلتش را به شما و خانواده عزيزتان تسليت مي گوييم.



مربيان حضرت زينب عليهاالسلام

معلم هاي حضرت زينب عليهاالسلام انسان هاي کاملي بودند که همه خوبي ها و فضيلت ها در وجودشان جمع بود؛ اولين معلم او پيامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد صلي الله عليه و آله بود که از بهترين انسان هاست. بعد از پيامبر، پدرش حضرت علي عليه السلام ، مادرش حضرت فاطمه عليهاالسلام و برادرانش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام معلمان او بودند و سهم زيادي در تربيت و پرورش او داشتند. آنها سعي کردند حضرت زينب عليهاالسلام را طوري تربيت کنند تا بتواند مشکلات سخت و دشوار را تحمل کند.



علاقه زينب عليهاالسلام به برادرش امام حسين عليه السلام

حضرت زينب عليهاالسلام به امام حسين عليه السلام علاقه خاصي داشت. اگر چه به برادر ديگرش امام حسن عليه السلام هم علاقه داشت؛ اما علاقه و انس او به امام حسين عليه السلام خيلي شديد بود؛ به طوري که در کودکي اگر به گريه مي افتاد به محض شنيدن صداي برادرش آرام مي گرفت و ساکت مي شد. حتي وقتي که بزرگ شد هميشه همراه برادرش بود و او را هيچ وقت تنها نمي گذاشت.



عزيز برادر

حضرت زينب عليهاالسلام نزد برادرانش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام خيلي عزيز بود. اين دو امام بزرگوار به حضرت زينب عليهاالسلام خيلي احترام مي گذاشتند. اگر مشکلي برايشان پيش مي آمد سعي مي کردند حضرت زينب عليهاالسلام متوجه آن مشکل نشود و نگران نباشد. علاوه بر آن هر وقت حضرت زينب عليهاالسلام براي ديدن امام حسين عليه السلام مي رفت، امام حسين عليه السلام از جايش بلند مي شد و خواهر را جاي خود مي نشاند. اين رفتارها نشان مي دهد چقدر امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام به خواهرشان علاقه داشتند و او رااحترام مي کردند.



حجاب حضرت زينب عليهاالسلام

مريم پيش مامانش آمد و از او به خاطر مقنعه اي که برايش دوخته بود، تشکر کرد. او حالا با اين مقنعه بهتر مي تواند حجابش را حفظ کند. مريم از مادرش شنيده که حضرت فاطمه عليهاالسلام توجه زيادي به حجابش داشت. دخترش حضرت زينب عليهاالسلام هم در حفظ حجاب مانند مادرش بود و هميشه حجابش را حفظ مي کرد. مريم هم که حضرت زينب عليهاالسلام و مادرش را خيلي دوست دارد، مي خواهد مثل آنها حجابش کامل باشد؛ تا هم آنها را شاد کند و هم خدا از او راضي باشد.



نقش حضرت زينب عليهاالسلام در کربل

بعد از اينکه امام حسين عليه السلام و يارانش در روز عاشورا شهيد شدند، زنان و کودکاني که همراه امام حسين عليه السلام بودند به اسيري گرفته شدند. حضرت زينب عليهاالسلام لحظه اي آرام ننشست تا مسؤوليت هايي را که بر دوشش بود، به خوبي انجام دهد. حضرت زينب عليهاالسلام تکيه گاه زنان و کودکان بود. هنگامي که زنان و کودکان نياز به کمک داشتند تنها پناهشان زينب عليهاالسلام بود. علاوه بر آن از امام سجاد عليه السلام هم که بيمار بود نگهداري و پرستاري مي کرد و به کساني که شهيد داده بودند دلداري مي داد و آنها را آرام مي کرد.



صبر حضرت زينب عليهاالسلام

بندگان خوب خدا اگر در زندگي مشکل و مصيبتي برايشان پيش بيايد در مقابل مشکلات صبر مي کنند. صبر، يکي از صفت هاي خوب است که به ما قدرت و توانايي مي دهد تا بتوانيم در مقابل رنج ها و سختي ها مقاومت کنيم و هيچ وقت شکست نخوريم. اما هر وقت کلمه صبر را به زبان مي آوريم به ياد حضرت زينب عليهاالسلام مي افتيم؛ زيرا او داراي صبر زيادي بود. او از کودکي با صبر آشنا شد؛ زيرا از همان دوران، مصيبت ها و رنج هاي او شروع شد؛ مثلاً مادرش حضرت فاطمه عليهاالسلام را از دست داد. بعد هم پدر و سپس برادرش امام حسن عليه السلام را از دست داد. در کربلا هم شهادت همه برادران و دو پسرش را ديد؛ امابا صبر همه آن مصيبت ها را تحمل کرد.


عبادت حضرت زينب عليهاالسلام

آيا مي دانيد چه چيزهايي باعث نزديکي ما به خدا مي شود؟ کارهايي که خدا به ما دستور داده و دوست دارد ما آنها را انجام بدهيم ما را به خدا نزديک مي کند؛ مثل نماز خواندن و دعا کردن که عبادت نام دارد. همه امامان ما عبادت کردن را خيلي دوست داشتند و شيرين ترين لحظه هاي زندگي آنها زماني بود که عبادت مي کردند و نماز مي خواندند. حضرت زينب عليهاالسلام هم مثل آنها عبادت کردن را دوست داشت؛ زياد نماز مي خواند و عبادت مي کرد؛ به طوري که همه از او مي خواستند موقع عبادت برايشان دعا کند.