به گزارش فارس، هفتهنامه "آمريكن فريپرس " در شماره اين هفته خود به مقالهاي اشاره ميكند كه در شماره 19 فوريه روزنامه "نيويورك تايمز " فاش شد و در آن آمده بود عرب لبناني كه به اتهام 25 سال جاسوسي براي اسرائيل در لبنان در حبس به سر ميبرد، پسرعموي يكي از هواپيماربايان اصلي است كه حملات 11 سپتامبر را ترتيب دادند.
نيويورك تايمز در اين شماره خود نوشت كه اگر چه "علي الجراح " خود را در ملاء عام يك طرفدار سرسخت نهضت فلسطينيان نشان ميداد اما اكنون مشخص شده كه وي در واقع بيش از دو دهه، مامور مزدور موساد بوده و به ملت خود خيانت كرده و در عين حال عمليات متعدد جاسوسي عليه گروههاي فلسطيني و حزبالله لبنان اجرا نموده است.
با اين حال نيويورك تايمز در گزارش خود اينگونه مطرح ميكند كه يكي از پسرعموهاي جراح، "زياد الجراح " جزو 19 تن از هواپيماربايان در واقعه يازده سپتامبر بود. اين روزنامه در عين حال تلاش ميكند كه مطرح كند اين دو مرد 20 سال با يكديگر اختلاف سني داشتند و "به نظر نمي رسد كه همديگر را خيلي خوب ميشناختند ".
آمريكن فريپرس در ادامه تاكيد ميكند پيشنهاد دور از ذهن تايمز مبني بر اينكه اين دو عموزاده "به نظر نمي رسد كه همديگر را خيلي خوب ميشناختند، نوعي فريبكاري است، چرا كه به تازگي مشخص شده اين دو يكديگر را ميشناختند و اين درست مطابق حرف كساني است كه ميگويند عموزاده بزرگتر، به احتمال زياد پسرعموي كوچكتر از خود را به عنوان مامور سازمان اطلاعاتي اسرائيل جذب كرده است.
موضع محتاطانه تايمز به هيچ عنوان تعجبآور نيست، چرا كه بنا بر شواهد موجود، روزنامه نيويوركتايمز از اين حقيقت كه بسياري از منابع خبري از جمله هفتهنامه آمريكن فريپرس اعلام ميكنند توطئه 11 سپتامبر توسط سرويس اطلاعاتي اسرائيل رصد شده بود - اگر نگوييم كاملا بوسيله سرويس اطلاعاتي اسرائيل كنترل ميشد- خوشنود نبود.
اين هفته نامه در ادامه گزارش، مورد مذكور را به ديگر متهمان 11 سپتامبر تعميم ميدهد و مينويسد: "اگر الجراح جوان، حقيقتا يك مهره اسرائيلي در توطئه 11 سپتامبر بود، پس در اينصورت اين اولين باري نيست كه يك عرب مسلمان در نقش يك مامور موساد در حمله به مركز تجارت جهاني دست دارد. "
در اين گزارش با ذكر سوابق تاريخي اين عملكرد موساد آمده است كه در 3 آگوست 1993، نيز "رابرت فرايدمن " خبرنگار هفته نامه "صداي روستا " گزارش داد فردي به نام "احمد عجاج "، يك فلسطيني 27 ساله از كرانه باختري كه به اتهام دست داشتن در توطئه حمله اول به مركز تجارت جهاني در سال 1993 در بازداشت پليس ايالتي به سر مي برد، به احتمال زياد يك جاسوس دوجانبه موساد بوده است.
عجاج در تاريخ يك سپتامبر 1992 در فرودگاه "كندي " درست پس از ورودش با يك پرواز بين المللي پاكستاني از پيشاور بازداشت شد. وي يك جزوه راهنماي ساخت بمب و يك گذرنامه تقلبي سوئدي با خود داشت. پس از آن عجاج زنداني شد و متعاقب آن به دليل ورود غيرقانوني به كشور مجرم شناخته شد. مسافر همراه عجاج يك عراقي به نام "رمزي احمد يوسف " بود كه به گفته منابع پليسي قضايي "بازيگر كليدي " در بمبگذاري اول در مركز تجارت جهاني بود.
بايد به اين نكته توجه داشت كه اين عجاج بود كه منبع "جزوه راهنماي تروريستي القاعده " بود، جزوهاي كه پس از حملات دوم به مركز تجارت جهاني در 11 سپتامبر شديدا مورد توجه پليس فدرال آمريكا (افبي آي) قرار گرفت.
بعلاوه، همكار عجاج، رمزي يوسف، خواهرزاده "خالد شيخ محمد " يعني كسي كه به گفته دولت آمريكا مغز متفكر حملات 11 سپتامبر بود
از اين بابت، اين نكته حائز اهميت است كه براي سالهاي سال حتي قبل از اولين حمله به مركز تجارت جهاني، بسياري از چهرهها در محافل اسلامي بر اين باور بودند كه محمد و يوسف از مهرههاي مخفي اسرائيل هستند.
اگر چه پليس فدرال آمريكا عجاج را به عنوان يك تروريست ارشد شناسايي كرده كه داراي كانالهاي ارتباطي با حماس (جنبش مقاومت اسلامي فلسطين) است، اما "كل هاير "، يك هفته نامه عبري زبان چاپ بيت المقدس فاش كرد كه عجاج هرگز در فعاليتهاي مربوط به انتفاضه، حماس يا حتي سازمان آزاديبخش فلسطيني دست نداشته است.
طبق گفته كل هاير، عجاج در واقع فقط يك جاعل دون پايه بود كه در سال 1988 به جرم جعل دلار آمريكا در شرق بيتالمقدس بازداشت شد. عجاج به جرم ارتكاب جرم جعل به دو سال و نيم زندان محكوم شد.
فرايدمن در نشريه صداي روستا اينگونه ادامه ميدهد: "طبق گفته منابع اطلاعاتي اسرائيل، در همان دوران زندان بود كه موساد وي را جذب كرد. در زمان آزادي در حالي كه تنها يك سال از دوران محكوميت خود را گذرانده بود، از قرار معلوم عجاج ديگر آن عجاج پيشين نبود، در وي تغييرات بنيادين ايجاد شده بود. فرايدمن گزارش ميكند كه عجاج ناگهان يك مسلمان مذهبي و يك ناسيوناليست متعصب شد. سپس اين طور تصور ميشود كه عجاج به جرم قاچاق سلاح به داخل نوار غزه براي گروه فتح بازداشت شد.
اما فرايدمن اذعان ميكند كه اين جز يك عمليات ساختگي، چيزي بيش نبود. منابع فرايدمن در سرويس اطلاعاتي اسرائيل ميگويند كه اين بازداشت و متعاقب آن تبعيد عجاج تنها يك صحنهسازي از طرف موساد بود تا عجاج بتواند اعتبار خود را به عنوان يك فعال انتفاضه كسب كند.
ظاهرا موساد عجاج را مامور نفوذ در گروهاي فلسطيني خارج از اسرائيل نمود. منابع اطلاعاتي اسرائيلي ميگويند كه موساد معمولا از بزهكاران معمولي عضوگيري نميكند و مورد عجاج كاملا غيرمعمول است. پس از اخراج عجاج از اسرائيل، وي به پاكستان رفته و در گروه مجاهدين افغاني ضد شوروي مشغول فعاليت شد.
اين نشان دهنده اين است كه عجاج براي موساد كار ميكرد (طبق بولتن اطلاعاتي عمليات پنهان - سپتامبر 1987). براي ايجاد خطوط تامين مالي و تداركات براي مجاهدين كه نه تنها دومين عمليات پنهاني در تاريخ سيا بود بلكه طبق گفته مامور عملياتي سابق موساد "ويكتور استروسكي " در كتاب "روي ديگر نيرنگ " اين عملياتها تحت هدايت و نظارت مستقيم موساد صورت ميگرفت.
استروسكي مينويسد: آن يك كانال بسيار پيچيده بود، چرا كه قسمت اعظم سلاحهاي مجاهدين ساخت آمريكا بودند و مستقيما از اسرائيل به مجاهدين انتقال داده ميشد و از حاملان باديهنشين كه مناطق غيرنظامي صحراي سينا را در مينورديدند، استفاده ميشد.
بعد از معاملات عجاج با مجاهدين، وي در نيويورك ظاهر شد و اقدام به برقراري طرح دوستي با محفل كوچكي به نام "راديكال " كرد كه به دور "شيخ عبدالرحمان " نابينا حلقه زده بودند. عبدالرحمان متهم به اين است كه طراح اصلي و مغز متفكر بمبگذاري مركز تجارت جهاني است.
در 26 فوريه 1993، روز بمبگذاري مركز تجارت جهاني، عجاج در زندان فدرال دوران محكوميت شش ماهه خود را به اتهام ورود به كشور با يك گذرنامه جعلي، پشت سر ميگذاشت. پس از آن، وي به دليل دست داشتن در توطئه بمبگذاري مركز تجارت جهاني تحت تعقيب قرار گرفت.
به گفته رابرت فرايدمن، اگر عجاج توسط موساد جذب شده بود، مشخص نيست كه آيا وي پس از اخراج از اسرائيل به همكاري خود براي آژانس جاسوسي اسرائيل ادامه داد يا نه. يك احتمال اين است كه پس از ترك اسرائيل و در حين ملاقات با مسلمانان راديكال نزديك به شيخ مصري نابينا، وفاداري وي تغيير كرد.
به هرحال، فرايدمن احتمال هولناك ديگري را نيز مطرح ميكند. سناريوي ديگر اين است كه وي پيشاپيش اطلاعاتي از بمبگذاري مركز تجارت جهاني داشته و آنها را به موساد نيز منتقل كرده و موساد به هر دليلي اين اسرار را نزد خود نگه داشته است. اگر اين مطلب درست باشد، منابع اطلاعاتي آمريكا اينطور تصور ميكنند كه موساد ممكن است تصميم گرفته باشد تا از اطلاعات به شدت حراست كند تا مبادا مامور مخفي خود در خطر لو رفتن قرار گيرد.